واهمه های با نام ونشان

نویسنده

ابرهای تیره وتاری آسمان سیاست خارجی کشورمان را پوشانده است. روزی نیست که تصویر دهشتبار تازه ای در ارتباط با ایران صفحات روزنامه های جهان را منقوش نسازد. صدای تهدید از هر سو شنیده می شود وصد افسوس که مسئولین نظام تلاش دارند همه این وقایع را ناچیز وبی ارزش جلوه دهند.

بنا به شواهد زیر به نظر می رسد روابط ایران و آمریکا به سمت بحرانی جدی به پیش می رود:

1- روزی نیست که در یکی از روزنامه های معتبر یا نه چندان شناخته شده، بحث احتمال حمله آمریکا، با همراهی اسراییل یا بدون مشارکت آن، زینت بخش صقحه اول نباشد.آخرین آن ادعای یک روزنامه فرانسوی، به نقل از منابع جاسوسی روسیه، در مورد حمله قریب الوقوع هواپیماهای اسراییلی با پشتیبانی ارتش آمریکا است. طبق این ادعا، قرار است بعد از ماه رمضان یعنی از 12 اکتبر حملات هوایی به تاسیسات هسته ای آغازشود وتا پایان سال 2007 ادامه یابد.

2- مذاکرات سفرای ایران وآمریکا قطع وادامه آن به تاریخ نامعینی حواله شده است. هر چند که تا کنون هم دستاوردی جز اتهام زنی طرفین به یکدیگر در پی نداشته است.

3- مذاکرات وزرای خارجه 5+1 اخیرا بدون نتیجه گیری پایان یافت و تنها به گزارش حاضران در جلسه منجر به درگیری لفظی بین رایس ولاوروف شد. از سوی دیگر در پی این نشست کشورهای غربی گرد هم آمدند تا شاید بتوانند به نحوی جای خالی روسیه وچین را پر کنند.

4 - ادعای جدید سازمان مجاهدین در مورد وجود تاسیسات هسته ای ناشناخته در این اوضاع آشفته ،که با هم سرایی رسانه های غربی تشدید شده، یک بار دیگر انگشت اتهام را به سوی ایران باز گردانده تا ثابت کند که امیدی به راه های دیپلماتیک وجود ندارد وهر چه زودتر باید با توسل به قوه قهریه مشکل را حل کرد.

5- دو رای گیری تازه در کنگره وسنای آمریکا وقاطعیت نمایندگان چه در هنگام طرح موضوع وچه در زمان رای دادن نشان از وخامت اوضاع در روابط دو کشور دارد.

6- سفر اخیر محمود احمدی نژاد به آمریکا ومجموعه اتفاقاتی که رخ داد حکایت از عمق شکاف در روابط دو کشور دارد که در تاریخ دو کشور، حتی در زمان اشغال سفارت و حمله به طبس، سابقه نداشته است.

7- زمزمه قرارگیری نام سپاه در میان سازمان های تروریستی وقطعیت یافتن تدریجی آن در واقع اعلان جنگ تلویحی علیه ایران است.

8- بودجه درخواستی 190 میلیارد دلاری اخیر وزارت دفاع این شائبه را در میان نمایندگان کنگره پدید آورده، که بخشی از آن جهت حمله به ایران در نظر گرفته شده است.

اگر عده ای تصور می کنند خطر جنگ از ما فاصله دارد و به این دلیل نباید نگران تهدید های آمریکا بود یا تحلیل نادرستی از شرایط بین المللی دارند، یا بی دلیل بیش از حد روی خودشان حساب می کنند و یا نیروی مهاجم را بی حساب وکتاب خرد می پندارند. در حقِیقت، به دلایل زیر آمریکا امکان حمله به ما را دارد:

1-آن چه که ازمیان منابع نظامی آمریکا درز کرده است قرار نیست فعلا جز حمله هوایی و موشک های هدایت شونده چیزی در دستور کار آمریکا باشد. در نتیجه، اینکه تصور کنیم که مشکلات موجود در عراق وافغانستان ممکن است آمریکا از فکر خاورمیانه جدید صرف نظر کند، می تواند خطرات بزرگی را برای کشور رقم بزند.


2- تلاش البرادعی وسایر صلح طلبان جهان در راه نزدیکی مواصع طرفین نشان از عمق نگرانی جامعه جهانی نسبت به روند کنونی روابط دو کشور دارد. این که تصور کنیم به خاطر مساعی سازمان های بین المللی، آمریکا جرات حمله به ایران را نخواهد داشت، خوش خیالی ای بیش نیست. به این دوستان توصیه می کنم یک بار دیگر وقایع جنگ عراق را مرور کنند، که چگونه علیرغم فریادهای هانس بلیکس و البرادعی، در مقابل دیدگان حیرت زده جهانیان عراق مورد تهاجم قرار گرفت.

3- حساب باز کردن روی کشورهایی چون چین و روسیه یا کشورهایی که در جهان با آن ها تلاش داریم جبهه ضد آمریکایی ایجاد کنیم، تنها یک سراب است. چرا که جنگ عراق یک بار دیگر بیانگر این واقعیت بود که با وجود مخالفت نه تنها چین وروسیه بلکه فرانسه وآلمان باز هم آمریکا مقاصد از پیش تعیین شده خود را پیش برد. امروز هم شاهد آن هستیم که همان کشورها در عراق به دنبال مطامع و منافع ملی خود می گردند.

4- در این اوضاع واحوال ممکن است برخی مردان جنگی کشورمان تصور کنند با تهدید کشورهای منطقه و پا در میانی آن ها آمریکاییان ممکن است طرح های خود را به فراموشی بسپارند. ولی نباید فراموش کنیم که حتی گلوله باران کردن اسراییل به عنوان نزدیک ترین متحد آمریکا، در جنگ 33 روزه، مانع از اثبات نقش آمریکا برای جهانیان نشد و واشنگتن تا زمانی که صلاح ندانست با آتش بس توافق نکرد.

حال پرسش این است آیا با توجه به مجموعه شرایط ذکر شده، راه گریزی وجود دارد؟ به نظر می رسد که وجود دارد، هر چند که آسان نیست: باید به دوران گفت وشنود با اروپا باز گشت. همان طور که بر خلاف تمام شعارهای در جنگ با عراق، قطع نامه 598 را پذیرفتیم وهیچ اتفاقی درکشور نیفتاد، می توانیم به طور مشروط به حکم شورای امنیت گردن بگذاریم تا اهریمن جنگ حداقل از کشور ما فاصله بگیرد.

همگان میدانند جنگ پیروز ندارد. جنگ واهمه دارد. خسارات ناشی از جنگ با عراق بعد از گذشت سال ها هنوز بر چهره این کشور پنجه می کشد. گره ای را که به دست باز می شود به دندان موکول نباید کرد. اجماع جهانی را، که هر روز دامنه آن وسیع تر ومستحکم تر می شود، باید شکست؛ پیش از آن که کمر کشور شکسته شود.