حرف اول

محمد صفریان
محمد صفریان

جنبش سبز و انقلاب آنلاین…

ایران و انقلاب آنلاین، عنوان کتاب تازه ی احمد رافت است که به زبان ایتالیایی و برای مخاطبین غیر ایرانی به نگارش در آمده است. این کتاب که در واقع گزارشی تحلیلی از مبارزات چندین ماهه مردم و جوانان ایرانی است، بیشتر بر شیوه ی استفاده از اینترنت در مبارزات سیاسی و مدنی جوانان ایران تکیه دارد و چکیده ای از ابتکارات اینترنتی جوانان ایران را به مخاطب غربی معرفی می کند… با او در رم همکلام شده ایم تا بیشتر از چند و چون کتاب بدانیم و همراهی مردم ایتالیا با جنبش سبز ایران را مروری دوباره کرده باشیم. این گفت و گو را در زیر از پی بگیرید…

 

برای شروع، لطفاً از ایده ی اولیه ی کتاب بگویید، چه شد که تصمیم به نوشتن چنین کتابی گرفتید؟

این کتاب در واقع حاصل جمع ایده ی شخصی خودم و پیشنهاد ناشر ایتالیایی است. یعنی درست در زمانی که خودم قصد کرده بودم تا چنین کتابی را برای مردم ایتالیا به نگارش درآورم، یک پیشنهاد هم از ناشر ایتالیایی دریافت کردم برای کتابی پیرامون موج سبز و شیوه ی نوین استفاده از اینترنت در مبارزات مدنی جوان های ایران. پس از پیشنهاد ناشر، چند ماهی صرف تحقیق و نگارش شد تا این کتاب اوایل فوریه امسال به بازار کتاب بیاید.

 

حال که حرف از اینترنت و مبارزات به اصطلاح آنلاین پیش آمد، خوب است پیش از آغاز بحث کتاب، کمی هم از اینترنت بگوییم، به نظر شما دنیای مجازی اینترنت تا چه اندازه به دنیای واقعی و روزگار راستین جامعه ایران شباهت دارد؟

خب، بحث در این مورد بسیار پیچیده است. ببینید در ایران هیچگاه داده های آماری قابل اعتمادی وجود نداشته است. اما با استناد به همان آماری که در داخل ایران ارائه می شود، 30 درصد مردم تهران، به اینترنت دسترسی دارند. بنابراین اخباری که در اینترنت قرار می گیرد، در اختیار چیزی حول و حوش سی درصد مردم شهرنشین قرار می گیرد. اما آنچه در زمینه ی اینترنت ایران دنیا را متعجب کرد، شیوه ی استفاده ی جوان های ایرانی از اینترنت بود. یعنی ماجرای کیفیت کار. من در مجموعه تحقیقاتی که برای نوشتن این کتاب انجام دادم با اشخاص بسیاری گفت و گو کردم از جمله یکی از مدیران اصلی سایت فیس بوک. او می گفت، وقتی قصد داشتیم که سایت را گسترش دهیم، نشستیم و به تمام شیوه های استفاده ازسایت فکر کردیم، تا جایی که حتی به جلوگیری از کودک آزاری در اینترنت هم فکر کرده بودیم، اما اینجایش را نخوانده بودیم که مردم کشوری از سایت فیس بوک برای خبررسانی و مبارزه ی سیاسی علیه یک حکومت دیکتاتور استفاده کنند. منظورم این است که در اینجا، شیوه ی استفاده از اینترنت است که اهمیت دارد.

 

به عقیده شما، نوشتن و اعتراض کردن در این صفحات مجازی، انرژی حقیقی و هیجان واقعی مردم را کاهش نمی دهد؟ 

بله. صد در صد. اما این موضوع تنها مختص به ایران نیست. همه جای دنیا همین است. این ماجرا یک واقعیت است. در همین ایتالیا هم صدها وبلاگ نویس به سیاست های دولت اعتراض می کنند. باقی جاهای دنیا هم همین است. شاید اینترنت به گونه ای بدل به همان سوپاپ اطمینان حکومت ها شده باشد…

 

سوال بعدی من درباره ی همراهی مردم و دولت ایتالیا با موج سبز ایران است… اگر موافقید کمی هم در این باره صحبت کنیم…

من فکر می کنم در میان کشورهای اروپایی و حتی در تمام دنیا، هیچ کشوری به اندازه ی ایتالیا با جنبش سبز ایران همراهی نکرد. دلایل این همراهی هم البته بسیار است. نخست اینکه هر ایتالیایی تاریخ ایران باستان را در کتابهای مدرسه ای خوانده است. ما زمانی هم مرز بودیم و اختیار همه ی دنیا بر عهده ی ما بوده… این است که اینها با ما احساس نزدیکی می کنند. دوم، اتفاقات تاریخ معاصر ایتالیاست و نزدیکی ایتالیایی ها با مردم ایران در صد سال اخیر. نمونه اش، زمان ملی شدن صنعت نفت؛ که تنها شرکت اروپایی که جانب مردم را گرفت و از ملی شدن نفت ایران حمایت کرد، شرکت انی ایتالیا بود. همان زمان هم اینها شاه و ثریا را پذیرفتند. بعدش که ثریا از شاه جدا شد، به ایتالیا آمد و شهبانوی غمگین لقب گرفت. تلویزیون ملی ایتالیا از زندگی او فیلم ساخت و با او همدردی کرد، از این نمونه ها بسیار است. دلیل سوم، خوشنامی جامعه مهاجر ایرانی در سی- چهل سال اخیر است. گمان کنم در سال دوهزار و شش بود که وزارت کشور ایتالیا طی یک آمار رسمی، 93درصد جامعه مهاجرین ایرانی را افرادی با تحصیلات عالیه و بالای لیسانس معرفی کرد. اینها همه باعث شده است تا مردم ایتالیا نسبت به مردم ایران احساس نزدیکی کنند. همین است که از ماه ژوئن به این سو، بیش از صد و بیست شهرداری و سازمان دولتی، پرچم های سبز بر سردرشان آویخته اند. شهرداری میلان عکس ندا را در مقابل در ورودی اش گذاشته است و…

 

گویا یک خیابان رم هم به نام جنبش سبز ایران درآمده است، نه؟

در رم نه، یعنی نام خیابان را تصویب کرده اند، اما هنوز عملی نشده است. اما در شهرهای دیگر این اتفاق رخ داده. مثلاً در سالمی استان سیسیل، که شهری است تاریخی که به دست اعراب ساخته شده است. نام مرکزی ترین خیابان شهر که از قلعه عربی نیز عبور می کند، به خیابان

 ” دانشجویان تهران “ تغییر نام داده استو یا دیگر اینکه، در هفته ی گذشته، پارلمان ایتالیا یک انجمن دوستی پارلمانی با دانشجویان تهران تشکیل داده که درست در طی همان بیست و چهارساعت اولیه، صد و سه قانون گذار به این انجمن پیوسته اند. در تاریخ پارلمان ایتالیا، این برای دومین بار است که انجمن های دوستی پارلمانی میان پارلمان و یک نهاد غیر دولتی شکل می گیرد.

 

نخستین بار، انجمن پارلمانی غیر دولتی درباره ی چه موضوعی شکل گرفت؟

بار اول در حمایت از دالایی لاما بود که یک انجمن پارلمانی شکل گرفت. یعنی جنبش دانشجویان دانشگاه تهران در ایتالیا در سطح دالایی لاماست که خب معرف حضور همه است و یک شخصیت بین المللی دارد.

 

موضوع دیگر، بحث رابطه ی میان حمایت های جامعه ی بین المللی و مردم ایران است، به نظر شما این حمایت های مردمی و دولتی، می توانند برای مردمی که به طور ملموس با حکومتی بنیادگرا و خشن روبه رو هستند، مفید واقع شود؟

بله. بی شک این حمایت ها بی تاثیر نیستند. مهمترینش این است که به مردمی که با هزینه های سنگین به اعتراضات خیابانی دست می زنند، قوت قلب می بخشد تا آنها بدانند که تنها نیستند. موضوع دیگر فشارهای سیاسی است. در کشورهای غربی که انتخابات آزاد است، مردم نقش بزرگی در انتخاب دولت دارند، چنین است که حکومت ها خود را ملزم می دانند که به رای دهندگان پاسخ دهند. بنابراین خواست مردم هیچگاه نادیده گرفته نمی شود. مثلاً آقای برلوسکونی می آید و صراحتاً می گوید که ؛ “ اپوزوسیون ایران نماینده ی اکثریت است و دولت نماینده ی اقلیت و بر ماست که اپوزوسیون را حمایت کنیم… ” خب، او در واقع با این حرف ها خواست مردمش را بیان می کند و نه امیال و باورهای شخصی اش را… چرا که می داند که چند سال بعد باید دوباره از همین مردم رای بگیرد.

 

و چند سوال کوتاه درباره ی کتابی که نوشته اید؛ گویا این کتاب هنوز رونمایی رسمی نشده است، لطفاً کمی درباره ی زمان و مکان رونمایی رسمی کتاب توضیح دهید…

این کتاب تا کنون تنها یک رونمایی غیر رسمی در فلورانس و در کتابفروشی انتشاراتی که کار را منتشر کرده است داشته است. رونمایی اصلی کتاب روز نهم مارس در مرکز اتحادیه خبرنگاران خارجی ایتالیا خواهد بود. مراسمی که شاید به گونه ای بدل به مهمترین نشست سیاسی بعد از انتخابات ایران شود. چرا که آقایان آندرا رونکی، وزیر امور اروپایی دولت کنونی و آقای پیرو فاسینو، وزیر امور خارجه دولت در سایه و نمایندگان احزاب رسمی ایتالیا در این مراسم حضور خواهند داشت و درباره ی این کتاب سخن خواهند گفت. پس از آن هم دو مراسم دیگر در شهرهای تورین و میلان برگزار خواهند شد.

 

کتاب شما در واقع مجموعه ای از خبر و تفسیر خبر در باره ی موج سبز ایران است، می خواستم  بدانم منابع خبری شما برای نوشتن این کتاب از کجا و چطور تامین شده اند؟

تنها منبع خبری من اینترنت بوده است. فقط و فقط اینترنت. اساساً همان طور که از نام کتاب بر می آید، این کتاب درباره ی اینترنت و موج سبز نوشته است…

 

اگر چنین است، سندیت اخبار ارائه شده را چطور تضمین می کنید؟

من در این باره تا جای ممکن تحقیق کرده ام. مثلاً با بسیاری افراد، خارج از صفحات اینترنتی ارتباط برقرار کردم تا از داستانشان آگاه شوم. جالب بود که مثلاً یکی از جوان هایی که در زندان مورد تجاوز قرار گرفته بود، به من می گفت که تو اولین کسی هستی که من داستانم را برایش تعریف می کنم. چرا که نه جرات نگاه کردن به مردم و گفتن آنچه در زندان اتفاق افتاد را دارم و نه تاب تحمل نگاه ترحم آمیز مردم را… البته من تا جایی که ممکن بود از طریق دوستان  داخل ایرانم، صحت و سلامت داستان های ارائه شده در اینترنت را جست و جو کردم تا کار ارائه شده از واقعیت جامعه فاصله ی کمتر و کمتری داشته باشد…

 

و سوال آخر هم درباره ی استقبال مخاطبان از این کتاب است، در آخر کمی هم از استقبال مردم و مطبوعات از کتاب آخرتان بگویید…

ببینید این کتاب تازه ده روز است که به بازار آمده و هنوز رونمایی رسمی هم نشده، اما در همین مدت اندک و با استناد به گفته ی ناشر، میزان سفارش کتاب فروشی های سراسر کشور از تعداد نسخه های چاپ اول بیشتر بوده است، بنابر این ناشر پیش از آغاز فروش کتاب، در فکر چاپ دوم افتاده است. البته این را هم اضافه کنم که سفارش به معنای فروش نیست و برای اطمینان بیشتر از این موضوع، باید همچنان چند ماهی دیگر منتظر بود، درباره ی قسمت بعدی سوالتان هم باید بگویم، که مطبوعات ایتالیا از این کتاب استقبال نسبتاً خوبی داشته اند. چند برنامه ی تلویزیونی از این کتاب گزارش تهیه کرده اند، رادیو واتیکان هم چندی پیش یک مصاحبه با من انجام داد. هفته ی آینده ی هم میمان کانال سه ایتالیا هستم تا درباره ی کتاب صحبت کنم… در مجموع می توان گفت که مطبوعات ایتالیا از این اثر استقبال خوبی کرده اند.