سپر دفاعی ضدموشکی در برابر ایران

نویسنده

» نگاه نوول ابزرواتور به تدبیر نظامی آمریکا

پاسکال بونیفاچه

امروزه سلاح اتمی کشورهایی که آن را دراختیار دارند یک عامل بازدارنده محسوب می شود. ولی اگر پروژه سپر دفاعی ضدموشکی آمریکا به تحقق بپیوندد، بدین معنی خواهد بود که دیگر تهدید به انجام اقدامات تلافی جویانه برای بازداشتن یک دشمن بالقوه کارآمد نیست. بی شک این به نوعی آغازگر مجدد مسابقه تسلیحات اتمی خواهد بود.

مربای خوب همیشه در ظرف قدیمی عمل می آید. این ضرب المثل تأیید می کند که پروژه سپر دفاعی ضدموشکی در زمان نشست سازمان ناتو در شیکاگو مورد بحث قرار خواهد گرفت. اکنون آمریکایی ها به بهانه یک برنامه اساسی و متحول کننده، پروژه های قدیمی متعلق به سال های ۶۰ را مطرح می کنند.

اکنون مسکو و واشنگتن می خواهند پروه تولید موشک های ضدموشک بالستیک [ABM] را که براساس پیمان “سالت ۱” سال ۱۹۷۲ قرار بود متوقف شود، به راه بیندازند. نیکسون، کیسینجر و برژنف براین عقیده بودند که این پروژه بسیار پرهزینه، خطرناک و غیرواقعی است. عنوان این پروژه سپس توسط رییس جمهور ریگان در سال های ۸۰ به “ابتکار استراتژیک تدافعی” معروف به “جنگ ستارگان” تغییر کرد. در اواخر سال های ۹۰ نوبت به “موشک های تدافعی” رسید که در آن زمان گفته می شد برای مقابله با خطر کره شمالی است.

 

آغاز مجدد مسابقه برای تسلیحات هسته ای

امروز ایده این پروژه تدافعی، مقابله با حمله احتمالی ایران است. جدا از ظاهر خوب این برنامه، چندین مسأله ریشه ای در آن نمود پیدا می کند. درواقع معایب این برنامه بسیار بیشتر از مزایای آن است.

زمانی که باراک اوباما به ریاست جمهوری ایالات متحده برگزیده شد، از مخالفت های خود نسبت به این برنامه خبر داد. او می گفت با تهدیدی که هنوز وجودش ثابت نشده مقابله خواهد کرد و این مقابله را با استفاده از فن آورهای هایی که هنوز نشان داده نشده انجام خواهد داد. باراک اوباما همچنین می دانست که این برنامه می تواند باعث ایجاد تنش هایی با روسیه شود، زیرا مسکو معتقد بود که در این برنامه چیزی جز تهدید وجود ندارد. او پس از اینکه آن را ملغی اعلام کرد، اکنون نظرش را تغییر داده و این شاید به دلیل پیچیدگی در مسایل نظامی-صنعتی آمریکا باشد.

 

هدف: ایران، روسیه نگران

این سیستم کاملاً برخلاف ایده بازدارندگی است و نشان می دهد که تهدید اقدامات تلافی جویانه برای بازداشتن یک رقیب بالقوه کارآمد نیست و اکنون باید یک سیستم ردیابی و حفاظتی را به کار گرفت. پس چرا فرانسه مجبور شد به این سیستم بپیوندد و همچنان قدرت بازدارنده خود را حفظ کند؟ به هر حال، یکی از این دو رویه الزاماً بی فایده است.

سپر ضدموشکی هیچ گاه به طور کامل قابل اطمینان نخواهد بود. برای برخوردار بودن از یک ضمانت همه جانبه، باید مطمئن باشیم که یکی از موشک های دشمن از آن عبور نخواهد کرد. چرا ایران باید درصدد پرتاب موشکی به سوی خاک اروپا یا آمریکا برآید؟ چنین اقدامی در برابر توان انجام اقدامات تلافی جویانه کشورهای غربی به واقع به مانند خودکشی خواهد بود.

مجدداً ایده روبرو بودن با یک حکومت غیرمنطقی مطرح می شود. هدف سران جمهوری اسلامی این نیست که به شهادت برسند، بلکه این است که در قدرت بمانند. آیا به واقع لازم است خود را درگیر یک برنامه پرهزینه و همچنین نامعلوم کنند که درنهایت نیز منجر به تنش زایی در روابط با روسیه شود؟ در همین راستا، نباید کورکورانه دنباله رو کسانی باشیم که روی ترس دیگران مانور می دهند، بلکه باید رو به یک اندیشه گرایی واقعی استراتژیک آوریم و در این راه پیروی از منافع پیچیده آمریکا نیز بی فایده است.

فرانسوا میتران در دوره خود به شدت با برنامه “جنگ ستارگان” که در اولویت های رونالد ریگان قرار داشت مخالفت کرد. فرانسه امروز نیز باید از زبان رییس جمهور جدیدش هرگونه ادله نادرست در این زمینه را رد کند، چرا که دستاورد نهایی این برنامه آغاز مجدد مسابقه برای دستیابی به تسلیحات خطرناک هسته ای است؛ مسابقه ای که درنهایت بی فایده، گران و خطرناک خواهد بود.

منبع: نوول ابزرواتور، ۱۷ می