چگونه موشک بسازیم و از پرتاب آن لذت ببریم؟

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

قمر اوضاع در عقرب است. بطور عجیبی همه چیز به هم پیچیده است. احمدی نژاد امروز به نیویورک رفت و ساعت شنی تعیین سرنوشت آغاز بکار کرد. در مورد جنگ، شوخی و جدی، موارد عجیب و غریب زیر را می توان دید:

آمریکا: در یک دست قطعنامه سوم را گرفته، دست دیگرش را روی شاسی پرتاب موشک ها گذاشته، از طرفی دستور خروج نیروها را به عراق می دهد و از طرف دیگر به فکر حمله به ایران است. آمریکا نگران است که جنگ در انتخابات بعدی این کشور چه اثری ممکن است داشته باشد. از یک طرف دلش می خواهد دموکرات های ایرانی اوضاع را از داخل ایران عوض کنند، از طرف دیگر می ترسد دموکرات های آمریکایی اوضاع را از داخل آمریکا تغییر دهند. آمریکایی ها منتظرند ببینند امسال احمدی نژاد چه دسته گلی در سازمان ملل به آب می دهد.

ایران: در یک دست گل سرخی به دست احمدی نژاد است تا بر مزار کسانی بگذارد که همان کاری را کردند که ایران دوست دارد بکند، از طرف دیگر موشک های « قدر» و « شهاب» و جت « صاعقه» را نمایش می دهد. با چشم چپ چشمک دوستی می زند و با زبان تهدید می کند. احمدی نژاد گفته است: « ایران قوی ترین تجهیزات نظامی را دارد.» ایران امیدوار است دموکرات های آمریکایی به بوش فشار بیاورند تا اوضاع در آمریکا به نفع ایران تغییر کند، از طرفی نگران است که نیروهای دموکرات ایرانی اوضاع را در انتخابات بعدی تغییر دهند. ایران می ترسد جلو برود و می ترسد عقب بکشد. از یک طرف فرمانده سپاه گوئی که یک روز به حمله مانده، اعلام کرد که « جواب تکنولوژی را با تاکتیک می دهیم.» از طرف دیگر جواد لاریجانی گوئی که تا ده سال دیگر جنگی نخواهد شد، گفت: « شرایط کشور ویژه نیست.»

دیگران: از طرفی فرانسه و آلمان در کنار آمریکا قرار گرفتند و هلند و اتریش بر تحریم پافشاری می کنند، از طرف دیگر انگلیس و روسیه نمی خواهند در صورت وقوع جنگ تعادل قدرت را از دست بدهند و بازی از دست شان خارج شود. سارکوزی گفته است: « ایران مسلح به جنگ افزار اتمی غیرقابل قبول است» و تاکید کرده است که « کوشنر نمی بایست از کلمه جنگ استفاده کند.» اما رایس گفت: « دیدگاه من با کوشنر بسیار شبیه به هم است.» روسیه نسبت به عواقب جنگ آمریکا علیه ایران هشدار داد. البرادعی انگار که التماس می کند، گفت: « به صلح شانس بدهیم، ایران هنوز تهدید فوری نیست.» فیدل کاسترو هم در بستر بیماری گفت: « دولت بوش با ایران وارد جنگ می شود.»

به نظر می رسد قطارها بسرعت و بوق کشان به هم نزدیک می شوند، همه امیدوارند یک موجود عاقلی پیدا شود و اوضاع را کنترل کند، اما هیچ کس حاضر نیست خودش این کار را بکند. پشت فرمان قطار ایران و آمریکا دو دکتر استرنج لاو نشسته اند. یکی با کلاه کابوی و دیگری با کلاه نمدی. چشم مان را می بندیم و گوش مان را تیز می کنیم.

در هاشمی و دیوار رهبری

در قطاری که با سرعت و بوق کشان در حال حرکت است، اصلاح طلبان و اصولگرایان در حال آماده شدن برای انتخابات زمستان امسال هستند. احمد شیرزاد فرض کرده است که جنگی رخ نمی دهد، اوضاع به همین روال پیش می رود، انتخابات برگزار می شود، در انتخابات اصلاح طلبان اکثریت مجلس را به دست می آورند، و بعد از تمام این فرضیات این سووال را مورد بررسی قرار داده است که « آیا اصلاح طلبان احمدی نژاد را استیضاح می کنند؟» آگاهان ضمن بررسی دقیق این سووال، به قدرت پیش بینی و تصور پایدار آقای شیرزاد چهار عدد جایزه اسکار تقدیم کرده و از ایشان خواستند که در روزهای انتخابات فقط مواظب باشند که آقای کروبی خواب نماند، بقیه چیزها انشاء الله خوب پیش خواهد رفت. در اردوگاه مقابل، باهنر یاواش یاواش صف اصولگرایان را از شمسی گرایان جدا کرده است و گفته است: « فاطمه رجبی اصولگرا نیست» و ادامه داده است که « تریبون اصولگرایی همسر الهام نیست.» به عبارت دیگر معلوم می شود اصولگرایان هم شدیدا در حال جدا کردن خرج شان از دولت احمدی نژاد هستند. البته آگاهان به باهنر تذکر دادند که شدیدا مواظب خودش باشد، چون ممکن است تا 48 ساعت دیگر شمسی پهلوون چنان گازی بگیرد که این عضو شریف جریان راست تا مدتها نتواند کنش مناسبی در شرایط اجماع نیروهای راستگرا نشان دهد. اگر از سمت چپ قضیه، یعنی وضع اصلاح طلبان و سمت راست قضیه یعنی اصولگرایان بگذریم، می رسیم به وسط قضیه یعنی کارگزاران و شیوه حضور میانه روها در صحنه، الویری در همین راستا گفته است: « همه دلسوزان از هاشمی بخواهند در این شرایط کشور نقش خود را برای برگزاری انتخابات سالم ایفا کند.» البته گویا سخنی که برای « در» آقای هاشمی گفته شده، توسط « دیوار» رهبری شنیده شد و آیت الله خامنه ای، اندکی اظهار داشت: « با پرهیز کامل از هرگونه جنجال و تخریب و بداخلاقی، همه عوامل خود را برای برگزاری پرشور و شوق انتخابات بسیج کنید.»

ایران چهار سال پیر شد

ای خدا را صدهزار بار شکر، الهی هر روز از این خبرها بشویم، الهی خیر از پیری ات ببینی. اوضاع اینجور پیش برود، تا چند سال دیگر کمی از تشنج و تنش راحت می شویم. مسوولان آمار کشور اعلام کردند که در ده سال گذشته ایران 4 سال پیرتر شده است و میانگین سنی جامعه ایران از 24 سال به 28 سال رسیده است. این خبر مبارک و میمون را به ملت ایران تبریک گفته و امیدواریم زودتر این روند ادامه پیدا کند. معنی این خبر این است که ما داریم از جامعه سیال و دائما در حال تغییر فاصله می گیریم و متوسط اجتماعی بسوی محافظه کاری و عقلانیت پیش خواهد رفت.

نامه 300 روشنفکر جهان

اکبر گنجی حالا دیگر می تواند افتخار ما ایرانی ها باشد، نامه 300 روشنفکر برجسته جهان که تقریبا مهم ترین چهره های شاخص جهان آن را امضا کردند و به جنگ و نقض حقوق بشر در ایران اعتراض کردند، در جلسه گنجی با معاون دبیرکل سازمان ملل متحد به دست او داده شد. اسامی یورگن هابرماس، چارلز تیلور، فریدمن، نوآم چامسکی، السدیر مک اینتایر، اورهان پاموک، امبرتو اکو، ماریو بارگاس یوسا، ایزابل آلنده، نیکی کدی، نصر حامد ابوزید، جاناتان روزنبام و کلی آدم حسابی دیگر زیر این نوشته است. این نامه مهم است، کاش همین قدر همت در میان روشنفکران ایرانی هم بود. راستی چرا خانم عبادی دوره نمی افتد که چنین نامه ای را در داخل کشور بگیرد؟ ما نیاز به ایستادن در خیابان برای توقف چرخه انرژی هسته ای و اعلام رسمی آن توسط دولت ایران داریم، تا از این طرف هم ایرانیان در تمام جهان علیه حمله آمریکا اعتراض کنند. وگرنه ما هم باید مثل احمد زیدآبادی عزیزسکوت کنیم.