خواسته های بی پاسخ کردها

نویسنده

» مقاله کریستین ساینس مانیتور در باره دموکراسی در کردستان عراق

اسکات پیترسون

زاهد محمود قارداشی، به جوان ترین پسرش افتخار می کرد، هرگز نمی خواست او به شهید راه دموکراسی کردستان عراق تبدیل شود.

ولی سیرکیوه، عکاس 16 ساله،  یکی از کسانی بود که در اعتراضات 62 روزه دموکراسی خواهی در شمال عراق در اوائل سال جاری کشته شد. او در سلیمانیه، در حالی که هزاران نفر برای اعتراض به فساد، استبداد در کردستان امروز دست به اعتراض زده بودند، هدف تیراندازی  قرار گرفت.

آقای قاراداشی، که با لباس سنتی کردی در تظاهرات میدان آزادی در اواسط فوریه شرکت کرده است می گوید: “جای خالی او کاملا احساس می شود؛ مردم نمی توانند احساسات خود را بیان کنند ولی همه به یاد او هستند.” او گفت: “سیرکیوه در سلیمانیه به یک نماد تبدیل شده است.”

هواداران کردها در واشنگتن و سایر کشورهای غربی وضعیت کردستان عراق را سالها به عنوان الگویی برای دموکراسی معرفی کرده اند. ولی افرادی که در بهار گذشته به خیابان ها آمدند خواستار رژیمی پاسخگو و دور از فساد شدند.

پی از افتتاح کنسولگری آمریکا در اربیل در 10 ژوئیه شرکت هتل های زنجیره ای ماریوت قراردادی را برای احداث یک هتل 200 اتاقه و 75 آپارتمان اختصاصی به امضا رساند. در مراسم بازگشایی کنسولگری، مسعود بارزانی، بالاترین مقام دولت خودگردان منطقه کردنشن عراق، از حمایت های واشنگتن در سال های پس از سرنگونی صدام حسین تشکر کرد و گفت این فرصتی طلایی در اختیار عراق قرار داده تا به کشوری دموکراتیک تبدیل شود.

جیمز جفری، سفیر آمریکا در عراق نیز برای کردستانی “قوی و زنده” آرزوی موفقیت کرد و گفت منطقه کردنشین در “عراقی دموکراتیک و فدرال” شکوفا خواهد شد.

ولی آنهایی که نیش سرکوب اعتراضات را چشیده اند روایت دیگری از حاکمان را ترسیم می کنند. در این اعتراضات فریاد های “نه به دیکتاتوری” و “ما عصبانی هستیم” شنیده می شد.

قارداشی یک مبارز پیشمرگه سابق است که در سالهای 1960 برای احقاق حقوق کردها دست به اسلحه برد. زمانی که ازمرگ پسرش سخن می گوید اشک در چشمانش حلقه می زند. پسر او در سرکوب آنچه نسخه کردی بهار عربی نامیده می شود کشته شد.

قارداشی کمی پس از شروع اعتراضات اواسط فوریه به سازماندهی مردم پرداخت و سعی کرد با حضور بیشتر مردم از خشونت جلوگیری کند؛ تظاهراتی که به کشته شدن 10 نفر انجامید. عکس های وی او را در حال بحث با نیروهای پلیس برای جلوگیری از تیراندازی آنها به سمت جمعیت نشان می دهد.

او در خانه خود، در زیر پنکه سقفی که می کوشد گرمای هوای 50 درجه را تحفیف دهد مجموعه ای از فیلم ها و عکس هایی که نشان دهنده تیر اندازی نیروهای امنیتی با تفنگ و طپانچه به سوی جمعیت هستند را به ما نشان می دهد. پسر او هم در برخی از عکس ها دیده می شود.

قارداشی هم مورد ضرب و شتم قرار گرفت و تا سر حد خفگی  گاز اشک آور استنشاق کرد. ولی او همچنان برای سخنرانی به میدان می رفت تا “به مردم نشان دهد که خشونت راه به جایی نمی برد.”

از آن زمان به بعد دیگر نوبت عزاداری بود.

قارداشی که در یک خانه حقیر زندگی می کند می گوید: “حتی زمانی که تظاهراتی نیست من به میدان می روم و آنجا می نشینم چون آنجا جای آزادی است و جای شرم برای رهبران کرد.” وی افزود: “امیدوارم این دولت سرنگون شود. می خواهم مرا در آنجا دفن کنند.”

منطقه کرد نشین شمال عراق از سال 1991 تجاربی را در زمینه خودمختاری داشت است ولی در این سال نیروهای صدام حسین جنبش مردم را در این منطقه به شدت سرکوب کرد و باعث شد حدود یک میلیون کرد آواره شده و به ایران و ترکیه پناه ببرند.

پس از این تاریخ آمریکا و بریتانیا به اعمال منطقه پرواز محدود دست زدند. امروزه این منطقه توسط دولت خودگردان اداره می شود ولی قدرت همچنان در درست دو حزب دموکرات کردستان به رهبری بارزانی و حزب اتحاد وطن کردستان باقی مانده است.

قارداشی می گوید: “صدام حسین یک دشمن خارجی بود، ولی امروز یک دشمن داخلی به نام دولت کردستان داریم که کرد ها را می کشد. این خیلی بدتر است.” او افزود: “دولت خودمختار نه عذر خواهی کرده است و نه هیچ اقدام دیگری انجام داده است. یک چیز را روشن کنم: تمام زیبایی سلیمانیه و این ساختمان های بلند برای سیاستمداران  و مردم ثروتمند ساخته شده است. این ها برای مردم واقعی نیستند.”

در گواهی فوت سیرکویه نوشته شده که او بر اثر “اصابت تیر به سینه و شکم” فوت کرده است. ولی موضوع به مراتب فراتر از این مشاهده کلینیکی بود.

قارداشی تمام بریده روزنامه های مربوط به کشته شدن پسر خود را نگاه داشته است، ولی همسر او می گوید همه اینها بی نتیجه است. او می گوید: “او رفته. برای همیشه رفته. راحتش بگذارید. این کارها اورا باز نمی گرداند.”

منبع: کریستین ساینس مانیتور - 17 ژوئیه