به احمدی نژاد رای می دهیم

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

من پیشنهاد می کنم حتما به احمدی نژاد رای بدهیم، درست است که عقل درست و درمانی ندارد و دیدنش هم آدم را مریض می کند، اما انصافا با این وعده هایی که می دهد، اگر یک دهم اش هم عملی بشود، حتما ایران گلستان می شود. من معتقدم باید به این آدم فرصت بدهیم شاید بتواند مشکل گرانی و بیکاری و بحران ناامنی را حل کند. احمدی نژاد در سخنرانی انتخاباتی اش در گیلان که دیروز صورت گرفت، گفت: « دولت و مجلس باید مشکل بیکاری را برطرف سازند.» کسی که چنین حرفی می زند، حتما اگر دولت را در اختیار بگیرد، مشکل بیکاران را حل می کند. احمدی نژاد در سخنرانی تبلیغاتی اش در گیلان گفت: « یکی از طرح های دولت ایجاد مراکز اقتصادی زودبازده است.» من معتقدم اگر به احمدی نژاد بودجه ای در حد بودجه خاتمی داده شود، مطمئنا با این طرح های اقتصادی زود بازده، موفق می شود که در عرض شش ماه بیکاری را برطرف کند. احمدی نژاد که از سیاست های دولت گذشته در واردات یک سال قبل چای و قند و شکر و میوه و همه چیز ناراحت است، در سخنرانی تبلیغات ریاست جمهوری اش در گیلان، به شکلی که غرور ملی را در مردم بیدار می کرد، گفت: « برای ما زشت است که در شمال کشورمان در لاهیجان بهترین چای تولید شود، اما از چای بیگانه استفاده کنیم… بر سر سفره ایرانی باید چای ایرانی باشد…» من از همه ملت می خواهم گول معین و هاشمی رفسنجانی و کروبی را نخورند و به احمدی نژاد رای بدهند، مطمئنا بعد از شش ماه اثر انتخاب او را می بینند.

شهرام، برو، دارمت!

و سرانجام شهرام جزایری فرار کرد. این اتفاق تقریبا منطقی ترین اتفاقی بود که می توانست رخ بدهد. ضمن اینکه اینجانب وفاداری خود را به اجرای قوانین عدالت طلبانه اعلام نموده و آرزوی اجرای عدالت را می کنم، اما این اقدام منطقی را به آقای جزایری تبریک گفته و دلایل این فرار را به شرح زیر اعلام می کنم:

اول: شهرام جزایری آدم باهوشی است و مغزش خوب کار می کند، ضمنا در معرض خطر هم قرار داشت یا دارد، انسان باهوشی که در معرض خطر قرار دارد، طبیعتا اولین کاری که باید بکند، این است که از خطر فرار کند.

دوم: جرم شهرام جزایری این بود که به کسانی رشوه داده بود که آن افراد امروز آزاد هستند، من فکر می کنم عدالت حکم می کند که شهرام جزایری هم برود لای دست کسانی که به آنها رشوه داده بود، حالا اگر لای دست آنها نمی تواند برود، حداقل می تواند از لای پاهای آنها فرار کند و برود به جایی که هر روز مجبور نباشد دست های دستبند شده اش را پشت لبخند شیرین و چشم های باهوش اش پنهان کند.

سوم: بزرگترین جرم شهرام جزایری این بود که فکر می کرد در این اقتصاد درب و داغان ایران، این کشور جای ثروتمند شدن است. به نظر من کسی که چنین تفکری دارد، باید سه چهار سالی مجازات شود و بعد آزادش کنند، جزایری هم سه چهار سالی مجازات شد، یواش یواش باید آزادش می کردند، آنها نکردند، خودش کرد. خدا حفظش کند.

چهارم: شهرام جزایری سه سال در ایران کار کرد، پنج سال محاکمه شد و قرار بود که سی سال زندانی شود. و تازه معلوم نبود که تا پانزده سال دیگر محاکمه اش تمام بشود، خب، هر کی باشد حوصله اش سر می رود.

پنجم: یکی از خصوصیات دولت موجود این است که هیچ وعده ای نداده که به نتیجه رسیده باشد، و با توجه به این که دولت گفته بود که مفسدین اقتصادی باید مجازات شوند، طبیعتا شهرام جزایری هم باید آزاد می شد که شد. شهرام جان! پسرم! مواظب خودت باش، به یک جای مطمئنی رسیدی زنگ بزن خبر سلامتی ات را بده.

اول جلو برویم یا اول عقب برویم؟

به نظر شما ما داریم جلو می رویم یا عقب می رویم؟

رئیس جمهور در لنگرود: « سهم جوانان لنگرود از تسهیلات جاری 42 میلیارد تومان است که… بدون مانع تراشی و بدون تبعیض و پارتی بازی در اختیار جوانان قرار می گیرد.»

رئیس جمهور در املش: « سهم جوانان املش از این تسهیلات 39 میلیارد تومان است … که حق این جوانان است.»

رئیس جمهور در گیلان: « ارزشش را دارد که ده سال فقط بر روی فناوری هسته ای کار کنیم تا 50 سال جلو برویم.»

روس ها گفتند: « به دلیل عدم پرداخت 73 میلیون دلار ساخت نیروگاه بوشهر متوقف می شود.»

انتخاب کنیم: آیا ما باید 80 میلیون دلار به جوانان املش و لنگرود بدهیم یا 73 میلیون دلار صرف نیروگاه بوشهر کنیم که پنجاه سال جلو برویم؟

نتیجه گیری اخلاقی: لنگرود نزدیک تر از مسکو است و ماه دیگر زودتر از پنجاه سال دیگر.

یک ضربه دیگر

فرصت رسمی ایران تمام شد. و البته آژانس انرژی اتمی دو روز دیگر به ایران مهلت داد. متکی گفت: « ایران آماده مقابله با هر گونه اقدام نظامی احتمالی آمریکا است.» لاریجانی هم گفت: « ایران قطعا پیش شرط تعلیق را نمی پذیرد.» مثل روز برای من روشن است که تا هفته دیگر قطعنامه سنگین بعدی ما را کاملا به گوشه رینگ می برد. من فکر می کنم هاشمی و لاریجانی موفق نشدند بازی را به موقع ببرند، عواقب این شکست تلخ است.

16 سانت و ده کیل و

فرق دموکراسی و استبداد همین است. 16 سانت قد و 10 کیلو وزن. کارشناسان اعلام کردند که مقایسه دو کشور کره جنوبی و شمالی نشان می دهد که بچه های هفت ساله کره شمالی که در شرایط استبدادی به سر می برند، در طول سالهای استبداد و فقر 16 سانت قدشان کوتاه تر از بچه های کره جنوبی و وزن شان ده کیلو کمتراز بچه های کره جنوبی است.

آزادی اندیشه با این آقا نمی شه

هر چه می توانم به آدمی مثل ده نمکی و حتی باهنر و افروغ اعتماد کنم و فکر کنم که نهایتا با آنها می توان حرف زد و کنار آنها قرار گرفت، از این فاشیست های دموکرات نمایی مثل محتشمی می ترسم. من نمی فهمم چرا آدمی مثل کروبی با این موجود سلام و علیک می کند؟ البته فکر نمی کنم چنین کاری بکند، من فکر می کنم محتشمی به این دلیل با آمریکا مخالف است که زمانی ابراهیم یزدی در آنجا زندگی می کرد. محتشمی گفت: « خطرلیبرال های انقلابی نما پابرجاست.»