قاب ♦ چهار فصل

نویسنده
شهلا گروسی

sibzheydari.jpg

‎ ‎سیب زمینی های انتخاباتی از نگاه کارتونیست ها‎ ‎

وقتی چند ماه پیش از انتخابات ریاست جمهوری، بزرگترین جنجال سیاسی روز، توزیع رایگان سیب زمینی باشد طبیعی ‏است که هیچ مقاله و تحلیل نوشتاری قادر نخواهد بود که به اندازه “کارتون”، کمدی سیاهی را که در پس ماجرا جریان ‏دارد بشکافد و عیان کند.‏

امسال مسافران نوروزی در گوشه کنار جاده ها شاهد وانت هایی بودند که گونی های سیب زمینی را مجانی یا با قیمت ‏ارزان ارائه می کردند، اتفاقی که اگر در هر جای دیگر بتوان امری عادی تلقی کرد در ایران، به معجزه شبیه است. ‏اندکی بعد مسئولین وزارت کشاورزی اعلام کردند که “سیب زمینی های صلواتی” مازاد تولید سالیانه بوده و راه ‏دیگری جز توزیع رایگان برای جلوگیری از فساد آنها وجود نداشته است. برخی اما، این اقدام را ترفند تبلیغاتی دولت ‏فعلی برای جذب آراء توده های فقیر دانستند. این گمانه زنی ها با سخنان کنایه آمیز میرحسین موسوی که ستاد خود را ‏بی پول تر از آن دانست که بر سر چهار راه ها سیب زمینی مجانی توزیع کند، شکلی رسمی تر به خود گرفت و جنجال ‏‏”سیب زمینی های انتخاباتی” تا صحن مجلس پیش رفت.‏

sibzheydari2.jpg

‏ در دورانی که ترسیم چهره های سیاسی حتی غیر معمم هزینه سنگینی می تواند در پی داشته باشد “سیب زمینی” ‏فرصت مناسبی به کارتونیست ها داد تابعضاً به شکلی غیر مستقیم، ترفندهای انتخاباتی عوامفریبانه را به نقد کشند و ‏سوء استفاده از مشکلات معیشتی و فقر فرهنگی مردم را که تبدیل به سکه ای رایج در سیاست روز شده است زیر ‏سئوال برند.‏

sibzheydari3.jpg

‏”سیب زمینی”، “انتخابات” و “عوامفریبی” اصلی ترین واژگانی هستند که در این جریان ذهن را به خود معطوف می ‏کنند. معمولاً کارتونیست ها با پیدا کردن معادل تصویری برای واژگان اصلی یک رویداد سیاسی-اجتماعی و ترکیب آنها ‏در بستری اندیشمندانه و شوخ طبعانه به ایده کارتونی دست می یابند. هنر یک کارتونیست اما جایی رخ می نماید که ایده ‏را تنها با کنار هم گذاری بدیهی و بی ظرافت عناصر پدید نیاورده باشد مشکلی که در برخی از آثار هنرمندان ‏کارتونیست ایرانی هم می بینیم و معمولاً زاییده تنبلی ذهن یا شاید هم تنگی وقت برای رساندن اثر به ستون کارتون ‏روزنامه باشد.‏

sibzheydari8.jpg

نیک اهنگ کوثر و کیوان زرگری ترجیح داده اند تا به حاشیه نروند و به رک ترین شیوه نظرشان را به تصویر کشند. ‏در اثر زرگری، سیب زمینی بزرگی (شاید هم مردی با لباس سیب زمینی) صندوق رأی به دست گرفته و کودکی از ‏پدرش می خواهد که در ازای یک رأی، سیب زمینی بگیرد. نیکاهنگ سیب زمینی ها را در قالب حامیان رئیس جمهور ‏فعلی تصویر کرده هر چند که این ایده مثل اکثر آثار او بیشتر در دیالوگ ها نمود پیدا می کند. مشکل آثار نیکاهنگ بر ‏خلاف نظر منتقدانش در استفاده از دیالوگ و شرح نیست که رویه ای مفید و رایج در کارتون مطبوعاتی محسوب می ‏شود، مسأله این است که بعضاً در تقسیم وظایف بین شرح و تصویر در آثار او، سهم چندانی به تصویر نمی رسد و کلام ‏با خودخواهی گوی و میدان را در دست می گیرد حال آنکه بسیاری از ایده های کوثر مانند همین اثر، ظرفیت بصری ‏بالاتری دارند و او هم نشان داده که توانمندی لازم برای ترسیم ایده های مختلف را دارد. نقطه قوت کوثر تداوم کاری او ‏است که باعث شده بسیاری از عناصر بصری مثل هاله نور و حتی حالت چهره کاراکتر، به مرور زمان به کدهای ‏ارتباطی ثابت میان کارتونیست و مخاطب تبدیل شوند و تعلق اثر را به یک دنیای ذهنی واحد نشان دهند. کارتون ‏‏”مرتضی خسروی” هنرمند نوپا و مستعد، نشان می دهد که عمق یا شعاری بودن یک اثر ربطی به حضور یا عدم ‏حضور شرح و کلام ندارد: احمدی نژاد بشکه ای در دست گرفته که به جای نفت با سیب زمینی پر شده است. متلکی ‏عیان به وعده های انتخاباتی چهار سال پیش رئیس جمهور که از نگاه هنرمند، صورتی تازه پیدا کرده اند. شوخی ‏خسروی فاقد ظرافت های یک اثر سیاسی ماندگار است و فقط برای خنک شدن دل توده ناراضی کفایت می کند، غیر از ‏این، اثر او در اجرا، رنگ آمیزی و اغراق ها مشکل دارد.‏

sibzheydari4.jpg

کارتون حسام فطرتی اجرایی راحت و دوست داشتنی اما بیانی الکن دارد: فروشنده ای به جای سیب زمینی صندوق ‏رأی می فروشد، به عبارتی کارتونیست “صندوق رأی” را معادل با “سیب زمینی” قرار داده حال آن که خریداران ‏صندوق رای، نه مردم عادی که سیاستمداران هستند. آنها هستند که سیب زمینی را به قیمت رأی می فروشند. پس اگر ‏کارتونیست صندوق رای را به جای “صندوق پرداخت” می گذاشت و مردم عادی را در حال رای دادن (پرداخت) برای ‏خرید سیب زمینی ترسیم می کرد، ایده حاصله، معنای مورد نظر او را به شکل بهتری بیان می کرد.‏

مهدی صادقی از کولاژ چند سیب زمینی واقعی با یک شعار تبلیغاتی “من به سیب زمینی رأی می دهم” استفاده کرده تا ‏پارودی یک پوستر تبلیغاتی را بوجود آورد اما این خلاقیت اجرایی هم شعاری بودن ایده را که بلای جان اکثر کارتون ‏های این هنرمند است نمی پوشاند. صادقی معمولا عادت دارد عقایدش را در کارها فریاد بزند اما فرکانس صوتی بالا به ‏معنی تأثیرگذاری بیشتر نیست.‏

sibzheydari5.jpg

فیروزه مظفری، حسن کریم زاده و بزرگمهر حسین پور در این مجموعه تأکید بیشتری بر بار تصویری ایده های شان ‏داشته اند. ایده حسین پور را شاید هرکس دیگر اجرا می کرد تبدیل به کاری معمولی و کلیشه ای می شد. در بیان ‏شفاهی، کار او ترکیب زمخت سه عنصر عمده ماجرا است: چند “سیب زمینی” را زیر “صندوق رأی”ی که به شکل ‏‏”تله” در آمده، قرار داده اند. اما پرسپکتیو بدیع و زاویه دید از نگاه یک قربانی -از پایین به بالا- و نه خدایگونه از بالا، ‏این شوخی معمولی را عمقی دیگر بخشیده، ثابت می کند که اجرا می تواند خود بخشی از محتوای اثر باشد.‏

فیروزه مظفری سیب زمینی و صندوق رأی را در بافت بازی بسکتبال تنیده است. لحظه ای که او تصویر کرده، لحظه ‏تعلیق و تردید است؛ آیا پرتاب به هدف خواهد نشست؟ آیا این ترفند نتیجه بازی را به نفع دولت فعلی عوض خواهد کرد؟ ‏مظفری ما را با تعلیقی که احتمالاً خود در گیر آن است تنها می گذارد.‏

sibzheydari6.jpg

حسن کریم زاده مثل همیشه اجرایی به غایت تمیز و پر وسواس دارد که هر خط و رنگ آن در ارتباط با سایر عناصر ‏بصری است. در نگاه اول ایده او یک شوخی شیک با جنجال سیب زمینی به نظر می آید، یک پیشخدمت پاپیون زده و ‏اشراف منش دیس حاوی یک صندوق رای پر از سیب زمینی سرخ کرده و سس کچاب حمل می کند. به نظر من اثر او ‏فراتر از یک شوخی تصویری، تعمیم قابل تأمل این ماجرا به ترفندهای تبلیغاتی به ظاهر نخبه گرا تر است. آیا وعده ‏های انجام ناشدنی در باب آزادی های اجتماعی و سیاسی از جانب بعضی نامزدها، همان سیب زمینی های انتخاباتی ‏نیست که شکل و قالبی لوکس و تمیز تر به خود گرفته باشد؟

sibzheydari7.jpg