کشمکش تیمهای مذاکره کننده هستهای قدیم و جدید در جمهوری اسلامی همچنان ادامه دارد. نکته قابل توجه در این کشمکشها، نحوه موضعگیری عباس عراقچی و علیاکبرصالحی است که اولی در تیم مذاکره کننده سابق هم حضور داشت و دومی وزیر خارجه جمهوری اسلامی در آن دوره بود.
علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در یک گفتگوی مطبوعاتی در پاسخ به ادعای سعید جلیلی که گفته بود “در توافق، نظام تحقیر شده است” تاکید کرد: “کدام تحقیر؟ اگر تحقیر شدن این است که ما حق غنی سازی را تثبیت کردیم، اگر تحقیر این است که ما ۶ هزار سانتریفیوژ را نگه داریم، اگر تحقیر این است که تحقیق و توسعه را ادامه می دهیم، اگر تحقیر این است که فردو پابرجا می ماند. اگر تحقیر این است که اب سنگین را ادامه می دهیم، اگر اینها تحقیر است، خب من دیگر چه بگویم، دیگر نمی دانم چه کار باید می کردیم. البته ما دوست داشتیم هرچه الان داریم را داشته باشیم و چیزی نیز اضافه می گرفتیم، مثلا، اراک مثل سابق باشد و اراک جدید هم بسازیم و نطنز دیگر هم بسازیم، همچنین تحریم ها را برطرف کنند، عذرخواهی هم کنند و دست ما را هم ببوسند؛ این که خیلی عالی بود، ای کاش می شد این کار را کرد.” صالحی اضافه کرد: “من اخلاقا هیچ وقت وارد مقوله های بچه گانه و بگومگوها نمی شوم. اگر اینطور باشد، من باید فریاد بزنم که بنده مذاکرات عمان را راه انداختم و این بچه مال من است، […] حقیقت این است که ما همگی این کار را کردیم، همدلی و هزمانی یعنی «ما»؛ ما یعنی روحانی، لاریجانی، جلیلی، ظریف. همه این افراد زحمت کشیده اند، مثل دوی امدادی؛ واقعا مذاکرات شبیه یک دو بود، حالا من بیایم این طور بگویم، مثلا که چه؟”
صالحی این سخنان را در پاسخ به اظهارات چند روز پیش سعید جلیلی مطرح میکرد که گفته بود: “در برخی موارد توافق، تحقیر نظام اتفاق افتاده است “
از سوی دیگر، سیدعباس عراقچی دیروز در گفتگو با سایت رسمی مجلس تاکید کرد: “عدهای تصور میکنند تنها برای ممانعت از جنگ باید مذاکرهکرد نه رفع تحریم” او با تاکید بر اینکه “نسبت به ایجاد فضای تخریبی تیم مذاکره کننده قبلی واکنش نشان نمیدهیم”، اضافه کرد: “رویکرد تیم مذاکره کننده موجود به این صورت بوده که به روند طی شده 12 سال گذشته به عنوان یک حرکت یکپارچه نگاه کرده است و به اعتقاد ما مدیریت عالی نظام یک حرکتی را به جلو آورده و هر دولت و تیم مذاکره کننده ای در مقطع خود وظیفه خود را به خوبی انجام داده است، البته در جزئیات این امکان وجود داشت که تیم های قبلی هزینه برخی کارها را کمتر کرده و سرعت برخی کارها را افزایش دهند.” عراقچی همچنین گفت: “مذاکرات همانند یک دو امدادی بوده که هر شخصی دویده و آن چوب را به دیگری واگذار کرده تا به شخص آخر رسیده است که نتیجه نهایی حاصل شود، همه در کسب این دستاورد شریک بوده اند و تحت مدیریت عالی مقام معظم رهبری این دستاورد و کار سنگینی به سرانجام رسیده و حقوق مردم ایران احیا شده است.”
انتقادات تلویحی عراقچی از نحوه مذاکره تیم سابق، در حالی که خود او هم عضو آن تیم بوده، در کنار تاکید او بر این نکته که مسئولیت کلیت مذاکرات با خامنهای بوده است، در واقع خلاصه شیوهای است که مذاکرهکنندگان هر دوره در پیش گرفتهاند. هم در زمانی که حسن روحانی مسئولیت مذاکرات را بر عهده داشت و بعدها متهم به عقبنشینی در مذاکرات شد و هم در دوره علی لاریجانی و سعید جلیلی که متهم به شعارزدگی و عدم آشنایی با مفهوم مذاکره بودند، و هم آخرین تیم مذاکره کننده که باز هم متهم به عقبنشینی شده است، نقش آیتالله سیدعلی خامنهای نباید فراموش شود. در واقع این مسیر بدون تصمیم سیدعلی خامنهای پیش نرفته است.
چندی پیش عباس عراقچی در اظهار نظری دیگر اعلام کرده بود: “وقتی جنجال هسته ای شروع شد. نظام تصمیم گرفت که وارد مذاکره با سه کشور اروپایی بشود. ظاهر قضیه در آن مقطع زمانی این بود که آمریکا به دنبال جنگ دیگری در منطقه بود و سه کشور اروپایی به باور خودشان جلو آمدند که مثلا جلوی جنگی جدید را بگیرند. احمدی نژاد با نیروی تازه ای وارد میدان شد تا این سیاست نظام که ما باید بدون توجه به تحریم های احتمالی برنامه هسته ای مان را در میدان جلو ببریم، تثبیت کند. سیاست هسته ای احمدی نژاد سیاست مجموعه نظام بود. نظام تصمیم گرفت که میخواهد هستهای شود و هزینههای آن را هم پرداخت کند.” او اضافه کرده بود: “در تمام این ۱۰ - ۱۲ سال اصول سیاست هسته ای ما ثابت بوده است. البته من انکار نمیکنم اگر کسی بگوید که ما در صورتی که به شیوه ای دیگر رفتار میکردیم -در تاکتیک نه در اصول- ممکن بود هزینه کمتری بدهیم. بله، این ممکن بود. ممکن است بگویید که اگر بعضی شیوهها را زودتر پیگیری می کردیم یا دیرتر، کمتر میکردیم یا بیشتر، هزینه کمتری میدادیم و یا نتیجه بهتری میگرفتیم. این بحثها همیشه هست. ولی آیا میشد بدون هزینه، هستهای شد؟ قطعا نمیشد. باید هزینه میدادیم. هر چیزی هزینه دارد.”
دو سال پیش هم حسن روحانی در یک اظهار نظر بیسابقه درباره مذاکرات هستهای گفته بود: “برخی متوجه نیستند که رهبری نظام، نقش تعیین کنندهای در سیاستهای کلی نظام دارند. اختیار برخی از امور با ایشان است. ایشان باید تصمیم بگیرند. حالا این میان یک نفر هم پیدا میشود و حرفی میزند که برای چه به غربیها لبخند میزنید؟ البته امیدوارم حرفشان از روی حسن نیت باشد. ما لبخند میزنیم تا منجر به لبخند مردم شود. آیا نباید با تحریمهای ظالمانه مبارزه کرد؟ باید با دیپلماسی مشکل را حل کرد و ما از ابزار دیپلماسی استفاده میکنیم. آیا برداشتن تحریمها کار بدی است؟”
به این ترتیب به نظر میرسد که انتقادات تیمهای مذاکرهکننده و حامیان آنها از یکدیگر و از نحوه مذاکراتشان بدون اشاره به نقش رهبر جمهوری اسلامی، در واقع تلاشی برای نادیده گرفتن مسئولیت خامنهای در قبال تصمیمات سرنوشتساز اوست.