یک طلبه ساکن شهر قم٬ با انتشار یادداشتی در وبلاگ خود٬ به بررسی امکان طرح نظرات مخالف در حوزه علمیه قم با رهبر جمهوریاسلامی پرداخته و واکنشهایی را که در حوزه دربارهی انتقاد از رهبری بیان میشود به بحث گذاشته است.
وبلاگ نامههای حوزوی٬ با تقسیم بندی حاضران در حوزه به سه دستهی “طلاب جوان٬ فضلای حوزه و علمای حوزه” ویژگیهای هر یک از این سه دسته را برشمرده و پرسیده است: “بهراستی حوزویان و طلبه ها با کسانی که نظر کارشناسی آنها مانند دیدگاه رهبری نباشد چه میکنند؟”
رضا تاران در توضیح مطلب خود٬ ویژگیهای “طلاب جوان” را “انتقاد از عالم و آدم” دانسته٬ اما اضافه کرده که “ نقادی ها در میان طلاب جوان یک خط قرمز دارد آنهم دیدگاههای رهبری است، این طلبه ها نقد همه کس را می توانند تحمل کنند و حتی خود هم گاهی سهیم می شوند اما کسی نمی تواند در کنار آنها احیانا درزمینه ای خلاف دیدگاه رهبری را ارائه کند”، و در صورت وقوع چنین اتفاقی “در برخورد اول در همان مجلس جواب او را می دهند اگر طلبه ای مانند خودشان باشد همان جا او را با دیدگاههای خود محاصره می کنند و حرفهای اورا در گلویش مدفون می کنند”.
وی از “مارک زدن” به عنوان “رویهای جاری” در حوزه یاد کرده و نوشته است: “اگر شخص نقاد از علمای بزرگ باشد این طلاب در همان مجلس می توانند با فرستادن صلوات یا شعار مرگ برضد ولایت فقیه او را به آرشیو تاریخ هدایت کنند، نتیجه این است که فقط با کسانی دراین زمینه می توان سخن گفت که اطمینان صد درصد داشته باشی، در غیر اینصورت باید از خیر مدرک تحصیلی حوزوی وآینده خود بگذری”.
به نوشته وی “فضای حاکم بر فضلای حوزه وضعیت بهتری را دارد”٬ زیرا “آنها در جلساتی که باهم دارند در زمینه مباحث مختلف به راحتی باهم گفتگو می کنند حتی اگر دیدگاهی خلاف دیدگاه رهبری را داشته باشند مطرح می کنند و در این زمینه به تبادل نظر می پردازند حتی گفته می شود برخی از این فضلا گاهی نامه های فردی یا گروهی برای رهبر معظم انقلاب ارسال کرده و دیدگاه ها و نظرات احیانا مخالف خود را به رهبری ارائه می کنند که بعضا رهبری نیز در این راستا نظراتی را ارائه می کنند”.
تاران اما با اشاره به اینکه “مشکل زمانی کار دست این فضلا می دهد که این دیدگاهها درفضای عمومی حوزه مطرح شود”٬ میگوید: “در آن صورت واکنش دیگران را درپی خواهد داشت، البته اگر در پاسخ این فرد شخص دیگر کتابی منتشر کند یا نقد علمی کند بسیار پسندیده خواهد بود اما واقعیت های خارجی نشان دهنده آن است که به جای نقد علمی، شخصیت آن فرد تخریب می شود به گونه ای که یا باید گوشه گیری اختیار کند یا اینکه عزم تهران کند”.
وی حتی “علمای حوزه” را نیز محروم از انتقاد نسبت به نظرات رهبر جمهوریاسلامی میداند و مینویسد که آنها “فقط باید مراقب باشند و درس خود را بدهند و مثال هایی از شرب توتون وتنباکو بزنند که ربطی به این زمان نداشته باشد”.
این طلبه حوزهی علمیه قم مینویسد که اگر نظر یکی از علمای حوزه “احیانا زاویهای” با نظر رهبر جمهوریاسلامی داشته باشد٬ این فرد باید “فاتحه خود را بخواند”٬ “چرا که طلاب جوان می توانند در عرض چند ساعت آبروی هفتاد هشتاد ساله او را پودر کنند”. تاران میگوید به همین دلیل است که “علما معمولا درس هایی را تدریس می کنند که این تبعات دامنگیر آنها نشود مثلا کتاب طهارت را درس می دهند و در کتاب طهارت حتی نظر رهبری را نقد کنند طلبه ها کاری با او ندارند چرا که بحث طهارت مساله ای اجتماعی ایجاد نمی کند”.
دو سال پیش و پس از سفر ده روزه رهبر جمهوریاسلامی به قم٬ احمد علمالهدی٬ امام جمعه مشهد و عضو مجلس خبرگان٬ فاش کرده بود که دلیل سفر سیدعلی خامنهای به این شهر آن بوده که وی تلاش کرده “جریان فتنه در حوزه را که بزرگتر از فتنه ۸۸ بود، مدیریت کند.” امام جمعه مشهد اضافه کرده بود: “این فتنه آنقدر بزرگ بوده است که وقتی آیتالله خامنهای تصمیم به سفر به قم را داشتند، بعضیها اعتقاد به تاخیر در انجام این سفر داشتند”.
وی آن زمان “بیوت مراجع” را نیز از مکانهایی دانسته بود که “دشمن در اندیشه طمعآور خود به این نوع تشکیلات نیز چشم داشت”.
این عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به تلاش مخالفان برای “استفاده از جریان اساتید جوان برای قرار دادن آنها در مقابل مطالبات رهبر انقلاب” نیز اشاره کرده و اکثر این افراد را از شاگردان جوادیآملی معرفی کرده بود.
پیش از این برخی از جریانات در حوزه علمیه قم، از سکوت یا همراهی روحانیون با اعتراضات پس از انتخابات انتقاد و اعلام کرده بودند که بسیاری از نخبگان حوزه پیرو آیتالله خامنهای نیستند. چند ماه پس از اعتراضات به نتیجه انتخابات ریاستجمهوری در سال ۸۸ مجمع مطالبه مردمی مشهد با انتشار بیانیهای از عدم حمایت حوزویان و دانشگاهیان در شرایط بحرانی از آیتالله علی خامنهای ابزار تاسف کرده و نوشته بود که آنها دچار “خطای بزرگی” شدهاند. این بیانیه افزوده بود که بسیاری از نخبگان حوزوی در عمل پشتیبان ولایت فقیه نیستند و رهبری را در حد یک “نخبه سیاسی” میدانند. در این بیانیه همچنین آمده که بسیاری از نخبگان حوزه و دانشگاه در جریان حوادث سال گذشته به خاطر “واهمه از هزینه کردن آبرو یا موقعیتشان” حاضر به دفاع از رهبر جمهوری اسلامی نشدند.
در سفر رهبر جمهوری اسلامی به قم، برخی از مراجع، از جمله وحید خراسانی -ـ پدرهمسر صادق لاریجانی، رییس قوه قضاییه ـ- و مراجع نزدیک به اصلاح طلبان همچون موسوی اردبیلی و یوسف صانعی به دیدار وی نرفتند. در دیدارهای رهبر جمهوری اسلامی در قم، ۱۲ تن از مراجع صاحب رساله در قم به دیدار وی رفتند که مهم ترین آن ها شبیری زنجانی بود.
رهبر جمهوریاسلامی از آغاز رهبری اش همواره نسبت به منتقدان خود سختگیریهای زیادی داشته و آن ها معمولا با مشکلات مختلفی روبهرو شدهاند.
یکی از اولین برخوردها با آیتالله گلپایگانی بود که او را از اعلام زمان آغاز ماه رمضان، حلول ماه شوال و اعلام روز عید فطر محروم کردند و از همان زمان مساله تردید در عید فطر و روز آخر ماه رمضان وارد فرهنگ دینی مردم ایران شد.
پس از درگذشت آیت الله گلپایگانی، در سال ۷۳ شایع شد که آیت الله اراکی، یکی از مراجع تقلید بازمانده از دوره آیتالله خمینی در دیدار آیت الله خامنه ای لب به انتقاد از او گشوده است؛ اما بلافاصله در برخی رسانه ها گفته شد که این مرجع تقلید در روزهای آخر عمر دچار هذیان گویی شده بود.
پس از درگذشت آیت الله اراکی، از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که تشکلی محافظه کار و نزدیک به حکومت به شمار می آید تعدادی مرجع تقلید معرفی شدند که سیدعلی خامنه ای هم یکی از آنها بود. این انتخاب اما انتقادهایی را در میان اساتید، روحانیون سنتی و چهره های با سابقه سیاسی در حوزه برانگیخت.
با اینکه این انتقادات درجمع های خصوصی مطرح شده بود، اما منتقدان از انتقام گیری آقای خامنه ای مصون نماندند و به تدریج افرادی همچون بهجت، طاهری خرم آبادی، موسوی تبریزی، موسوی اردبیلی، هادوی و صانعی از صحنه رانده شدند.
آیتالله منتظری هم که پیش از آن حذف شده بود با محدودیت های جدیدی مواجه شد. وی در پس از انتخاب سیدمحمد خاتمی در سال ۷۶ طی سخنانی به انتقاد آشکار از رهبر جمهوریاسلامی٬ نحوه رهبری و همچنین نوع انتخاب وی به مرجعیت پرداخت و آنرا محصول فشار وزارت اطلاعات دانست: “آقای خامنه ای شما که در شان و حد مرجعیت نیستید… آیت الله مومن به من گفت یکی از این آقایان میرود در دفتر ایشان در قم مینشیند و مسائل را مطابق نظر آقای خامنه ای جواب میدهد به ایشان گفتم ایشان که رساله ندارد، شما چگونه فتاوا را بر طبق نظر ایشان جواب میدهید؟ گفت ما روی تحریر امام جواب میدهیم! گفتم مردم آخر مساله ایشان را میخواهند، گفت: میگویند ایشان فتوایش مثل فتوای امام است، ما روی تحریر امام جواب میدهیم! خوب این معنایش مبتذل کردن مرجعیت شیعه نیست؟”
پس از آیت الله منتظری حذف دیگر منتقدان از جمله عبدالله نوری، و سپس حدود یکصد نماینده مجلس ششم در دستور کار نهادهای حامی خامنه ای قرار گرفت.در آن دوران ۱۳۵ نماینده مجلس ششم طی نامه ای از آیت الله خامنهای انتقاد کرده و دفتر رهبر را عامل اصلی بسیاری از نابسامانی ها دانسته و از او خواسته بودند تا دیر نشده اقدامی کند در غیر این صورت مجبور خواهد شد “جام زهر” را بنوشد. در پائیز سال ۱۳۷۸هم وقتی نمایندگان مجلس ششم به دیدار آقای الله خامنه ای رفتند، علی اکبر موسوی خوئینی، نماینده مجلس و دبیر کل سابق سازمان ادوار تحکیم وحدت لب به انتقاد از وی گشود.
گفته میشود که در یکی از دیدارهای انتقادی اعضای دفتر تحکیم وحدت، خامنهای به یکباره جلسه را ترک کرده بود.
این انتقادها پس از جنبش سبز شدت بیشتری به خود گرفت و حتی دوستان پیشین آیت الله خامنه ای نظیر محمد نوریزاد - کارگردان و نویسنده سابق روزنامه کیهان٬ تاوان انتقاد خود از رهبر جمهوریاسلامی را با زندان یا حاشیهنشینی پرداختند.