خانواده عبدالرضا قنبری از ارسال حکم اعدام این معلم زندانی به شعبه اجرای احکام ابراز بی اطلاعی کرده و به “روز” گفتند که تاکنون هیچ پاسخی از سوی کمیسیون عفو و بخشودگی به آنها داده نشده است.
سکینه حبیبی، همسر آقای قنبری به “روز” می گوید که او و خانواده اش به کمیسیون عفو و بخشودگی امید داشتند و هنوز امیدوارند آقای قنبری شامل عفو و بخشودگی شود.
عبدالرضا قنبری، دبیر یکی از دبیرستان های پاکدشت و استاد دانشگاه پیام نور است که 14 دی ماه 88 در دبیرستان محل تدریس اش بازداشت شد. او به محاربه و ارتباط با سازمان مجاهدین خلق متهم و از سوی قاضی صلواتی، قاضی شعبه 15 دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شد.
همزمان و در حالی که براساس براساس رای وحدت رویه دیوان عالی کشور، صلاحیت رسیدگی به پرونده های محاربه، از دادگاههای تجدید نظر گرفته شده و این پرونده ها باید به دیوان عالی کشور ارجاع و در آنجا رسیدگی شود، پرونده آقای قنبری به جای دیوان عالی کشور به شعبه 36 دادگاه تجدید نظر رفت و قاضی زرگر، رئیس این شعبه حکم اعدام را تایید کرد.
تقاضای اعاده دادرسی آقای قنبری هم از سوی دیوان عالی کشور رد شد و او درخواست عفو و بخشودگی کرد اما تاکنون پرونده او با گذشت بیش از یک سال در کمیسیون عفو و بخشودگی بوده و هیچ پاسخی به او وخانواده اش داده نشده.
تاکنون هیچ عکسی از این معلم ادبیات منتشر نشده است.
امید به زنده ماندن و آزادی
طی روزهای گذشته برخی شایعات از ارسال حکم عبدالرضا قنبری به شعبه اجرای احکام حکایت میکرد و نامه ای از سوی یکی از همبندی های آقای قنبری در بند 350 زندان اوین در وب سایت ها منتشر شده که بر اساس آن هفته گذشته ارجاع حکم به اجرای احکام به آقای قنبری ابلاغ شده است.
امری که همسر این معلم زندانی از آن ابراز بی خبری کرده و می گوید همچنان به زنده ماندن و آزادی همسرش امیدوار است.
سکینه حبیبی به “روز” می گوید: ما اصلا ازاین موضوع بی خبر هستیم. دوشنبه هفته پیش با همسرم ملاقات کردم و ایشان هیچ حرفی به من نزد. شاید بعد از ملاقات ما به او ابلاغ شده نمیدانم واقعا و نه می توانم این مساله را تایید کنم و نه می توانم تکذیب کنم. خودم باید بروم پی گیری کنم و روز دوشنبه که باز به ملاقات همسرم می روم از او باید بپرسم.
همسر آقای قنبری درباره آخرین وضعیت پرونده همسرش می گوید: از وقتی پرونده به کمیسوین عفو و بخشودگی ارسال شد هیچ پاسخی دیگر به ما ندادند و همچنان پرونده در این کمیسیون است این مدت هم ما خیلی امیدوار بودیم که همسرم شامل عفو می شود چون او واقعا کاری نکرده بود خیلی امیدوار بودم و نمیدانم این خبری که منتشر شده مبنایش چیست اما اگر تا روز دوشنبه همسرم چیزی میدانست حتما در ملاقات به ما می گفت او هیچ حرفی نزد و بیشتر درباره زندگی شخصی خودمان حرف زدیم و اصلا درباره حکم و پرونده اش حرفی نزدیم. از طرفی با وکلا و حقوقدانانی که صحبت میکنم مدام میگویند حتما به زودی خبرهای خوب خاوهیم شنید و این همه مدت طول کشیده و به تاخیر افتاده حتما خبر خوبی در پیش است من هم 80 تا 90 درصد به عفو و آزادی همسرم امیدوار بودم و هستم.
آقای قنبری از زمان بازداشت تاکنون به مرخصی نیامده و در پاسخ به درخواست مرخصی همسرش گفته اند که “چنین حکمی اصلا مرخصی ندارد”.
خانم حبیبی که هر هفته دوشنبه همسرش را به صورت کابینی ملاقات میکند درباره وضعیت روحی و جسمی او می گوید: ما ماهی یکبار ملاقات حضوری داریم و اما هر هفته دوشنبه ها از پشت کابین ظاهرش را می بینیم اما او هم امیدوار است و الان با این خبرهایی که منتشر شده من خیلی نگران هستم تلفن های بند 350 همچنان قطع است و ما تا ملاقات بعدی هیچ خبری از همسرم نداریم و تا دوشنبه خدا میداند چه بر ما خواهد گذشت تا او را ببینیم و خبری بگیریم.
او می افزاید: همسر من بیش از 15 سال در این مملکت زحمت کشیده او معلم است و خدا خودش باید جواب ما را بدهد. از روز اول هم همه این اتهاماتی که گفتند را تکذیب کردیم همسر من اصلا فردی سیاسی نبود او هیچ نوع وابستگی به هیچ گروه و حزب و دسته و سازمان خاصی نداشت. معلم بود و کارش، فرهنگی است نوشتن و خواندن و آموزش به بچه های مردم و تالیف کتاب. شاید مطالبات فرهنگی داشته اما هیچ وقت کار سیاسی نمیکرد و آقایان یک حساب سرانگشتی هم بکنند می فهمند که این اتهامات هرگز به همسر من نمی چسبید و به هر حال اگر او وابستگی یا فعالیتی سیاسی داشت در طی 15 سال معلمی و کار فرهنگی یک نفر باید متوجه می شد یا نه؟ چطور الاننزدیک دو ساله یکباره چنین اتهام و حکم سنگینی میدهند و زمانی که خالصانه برای بچه های مردم و فرهنگ این مرز و بوم زحمت می کشید کسی نبود بگوید دستت درد نکند؟
اعدام برای یک ایمیل و یک تلفن
از همسر آقای قنبری می پرسم گویا مبنای صدور حکم اعدام و اتهامی که به همسرتان نسبت داده اند یک ایمیل است و یک تماس تلفنی به همسرتان که عنوان شده از سوی مجاهدین خلق بوده. خانم حبیبی می گوید: بله اما شما هم خوب میدانید که ایمیل مثل صندوق پستی در خانه است و ممکن است هر کسی چیزی بنویسد و توی صندوق بیندازد. این که دلیل نمی شود حالا یک ایمیلی برای همسر من یا هر کسی ارسال شود ایا همسر من و فرد دریافت کننده ایمیل گناهکار است و باید مجازات شود؟ این که نمی شود مدرک جرم. درباره تماس تلفنی هم من از همسرم پرسیدم. گفت که روز عاشورا وقتی دخترم بیرون رفته بودند یک تماسی با او گرفته می شود و درباره شلوغی و درگیری می پرسند اما همسرم تلفن را قطع میکند و حتی سیم کارتش را هم درمی آورد که با او دیگر تماس نگیرند خب اگر همسمر واقعا مساله ای داشت که قطع نمی کرد و سیم کارت را در نمی آورد. او با دخترم که آن موقع 8 سالش بود به خیابان رفته بودند و همین جرم و اتهام او شده و قیمتش هم زندگی او.
پیش از این یک منبع آگاه به “روز” گفته بود که “عبدالرضا قنبری در آذر 88 ایمیلی دریافت میکند که به ظاهر از سوی سازمان مجاهدین خلق بوده است. او به این ایمیل پاسخ نمی دهد اما پس از مدتی تلفنی با او تماس گرفته میشود و فردی که خود را نماینده سازمان مجاهدین خلق معرفی میکرده، از وی میخواهد در تجمعات خیابانی حضور یابد و گزارش ارسال کند”.
این منبع اگاه گفته بود که “ایمیلی که به ظاهر از سوی سازمان مجاهدین و تلویزیون آنها برای عبدالرضا قنبری فرستاده شده متعلق به این سازمان نیست و به نظر می رسد سناریویی از سوی وزارت اطلاعات برای به دام انداختن عبدالرضا قنبری و موارد مشابه دیگر بوده است”.
در همین زمینه از همسر آقای قنبری می پرسم و می گوید: ما واقعا نمیدانیم تلفن از طرف چه کس یا کسانی بوده همچنین درباره تلفن هم نمیدانیم و کلا به مساله مشکوک هستیم و نمی توانم با اطمینان در این مورد صحبت کنم نمیدانیم کسی که تماس تلفنی گرفته یا کسی که ایمیل زده چه هدفی داشته و آیا می فهمد که با زندگی یک انسان بازی کرده؟ همسر من هیچ گناهی ندارد و اگر آن ایمیل و تلفن جرم است کسی که ایمیل زد ه یا تلفن کرده را باید بگیرند.
خانم حبیبی که خود نیز معلم است می افزاید: از تک تک هم بندی های همسر من در زندان بپرسند همسر من چگونه آدمی است و این مدت چه رفتاری داشته؟ با یک حساب سرانگشتی می فهمند که همسر من چه خصوصیاتی دارد او همه زندگی اش به فکر همه بوده جز خودش. تمام زندگی اش را پای کار فرهنگی گذاشته و امیدوارم مسولان زحمات فرهنگی او را درک کنند و او به زندگی بازگردد.
آقای قنبری دو فرزند دارد؛ احسان که امسال کنکور داده و ساحل که اکنون نزدیک 10 سال دارد و خانم حبیبی به “روز” می گوید: این مدت خیلی به بچه ها روحیه داده ام آنها هم به کمیسیون عفو و بخشودگی امید دارند و امیدوارم امید ما را ناامید نکنند.
آقای قنبری در مرحله دادگاه بدوی، وکیل تسخیری داشته و در حال حاضر وکیل ندارد. یکی از هم بندی های سابق او درباره نحوه برگزاری دادگاه آقای قنبری به “روز” گفته بود که “آقای قنبری را در محل کارش که دبیرستانی در پاکدشت بوده دستگیر میکنند و او درخواست آنان را مبنی بر همکاری، حضور در دادگاه علنی و بیان اظهارات خلاف واقع و اغراقآمیز علیه خود میپذیرد. در روز 9 بهمن او را به اتفاق جمعی همچون مرتضی سیمیاری و پیام فناییان به محل دادگاه می برند، سئوالاتی را که قرار بوده قاضی روز بعد از ایشان بپرسد به آنان می دهند و به آنان گفته میشود اگر این پاسخها را بدهید در مجازات شما تخفیف داده می شود. همچنین به او و سایرین گفته میشود که از درخواست وکیل تعیینی صرفنظر کنند تا به آنها بیشتر ارفاق شود و سپس مانند سکانسهای آزمایشی از ایشان فیلمبرداری میشود. روز بعد یعنی دهم بهمن، دادگاه با ریاست قاضی صلواتی تشکیل می شود و آنها هم طبق موافقت قبلی موارد را اعلام میکنند”.
ساحل قنبری، دختر خردسال آقای قنبری پیش از این در نامه ای به پدرش نوشته بود: امروز یکی از آن روزهایی است که تو کنار من نیستی. هر وقت دلم برایت تنگ می شود نامه می نویسم و یا به ساعت آبی رنگی که برای تولدم خریدی نگاه می کنم تا ببینم زمان چقدر سریع می گذرد و تو کنارم نیستی و من روز به روز بزرگتر می شوم و قد می کشم…. تلویزیون به مناسبت روز پدر برنامه های شاد زیادی داشت و من نتوانستم نگاه کنم چون همش، بچه هایی را نشان می داد که به پدرشان گل می دادند و یا تبریک می گفتند و شاد و خوشحال بودند. اصلا به فکر ما بچه هایی که پدرمان کنارمان نیست نبود، برای همین من خیلی ناراحت شدم و تلویزیون را خاموش کردم…من فقط یک آرزو دارم و آن این که تو بیایی و برای همیشه کنارم باشی….