خبر تکان دهنده است: میرحسین موسوی و مهدی کروبی، زهرا رهنورد و فاطمه کروبی بازداشت شدند. به زندان حشمتیه منتقل شدند. سایت کلمه خبر را منتشر می کند. خبر منفجر می شود. در همه دنیا. هنوز یک ساعت نگذشته که خبرگزاری فارس دستپاچه تکذیب می کند. هیچ کس خبر فارس را جدی نمی گیرد. موسوی و کروبی و همسرانشان بازداشت می شوند و ارتباطشان با همه قطع می شود.
بازداشتی که معترضان از آن به عنوان آدم ربایی و گروگان گیری یاد کردند. بازداشتی که حکومت هنوز نخواسته رسما تاییدش کند و همین به نگرانی ها دامن زده. فرزندان موسوی و رهنورد طی نامه سرگشاده ای درباره برخورد ماموران چنین می نویسند:
”به سراغشان رفتیم. خودروی ون به شکلی پارک شده بود که از کنارش یک کاغذ هم رد نمی شد. مردانی که از خودرو پیاده شدند، نقاب داشتند. آدامس می جویدند و در جواب سوال ما که براساس کدام حکم، فرزندانی را ازدیدن پدر و مادرشان محروم می کنید، پرخاش کردند: “به شما چه مربوط که حکم کجاست؟ از کجاست؟ از طرف کیست؟ پرسیدیم در خودروی ون چند نفر هستید؟ باز هم پرخاش که به شما چه مربوط؟ پرسیدیم شیشه های خودروی تان چرا سیاه است؟ گفتند به شما چه مربوط؟”
و سیل اعتراضات به راه می افتد. سه شنبه اعتراض آغاز می شود. خیابان های شهر پر است از لباس شخصی و بسیجی. معترضان به خیابان می آیند. دست به تجمعات پراکنده ای می زنند. شعار می دهند. آزادی موسوی و کروبی را خواستار می شوند. مامواران، می زنند. بازداشت می کنند. دهها تن را. تعدادی را هم زخمی می کنند. و باز حکومت بازداشت مخالفان را تکذیب می کند. و باز کسی باور نمی کند.
فخرالسادات محتشمی پور بازداشت و زندانی می شود. مثل همسرش. مصطفی تاج زاده. مهسا امرابادی هم دستگیر می شود. همچون همسرش. مسعود باستانی.
سه مرجع تقلید برخورد با موسوی و کروبی و همسرانشان را محکوم می کنند. کشورهای مختلف هم اعتراض می کنند. پارلمان اروپا خواستار آزادی فوری موسوی و کروبی می شود. سوئد سفیر ایران را احضار و رسما اعتراض می کند. آمریکا و آلمان هم اعتراض می کنند.
گزارشگران بدون مرز از مقامات ایران میخواهد محل بازداشت میرحسین موسوی و مهدی کروبی و همسرانشان را به فوریت و رسما اعلام کند.
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران هم دراین باره می نویسد: این چهار ناراضی ناپدید شدهاند؛ آنان بدون ارتباط با دنیای خارج، در مکان نامعلومی نگاهداری میشوند و این نقض شدید قوانین ایران و بینالمللی است و آدمربایی توسط حکومت است”.
شماری از فعالان حقوق زنان هم نامه ای خطاب به دبیرکل سازمان ملل نوشته اند:
”درجمهوری اسلامی ایران نه تنها دانشجویان، فعالان حقوق زن، روزنامه نگاران، معلمان، فعالین کارگری و وکلای مدافع حقوق بشر به بند و زندان افکنده میشوند، بلکه از روز ۲۵ بهمن ۱۳۸۹، زهرا رهنورد و فاطمه کروبی و مهدی کروبی و میرحسین موسوی را که از چهرههای شاخص جنبش سبز دموکراسیخواهی هستند، در حبس خانگی قراردادهاند. اما هیچ کس ازاعضاء خانواده، مشاوران و دوستان آنها از محل نگاهداری، وضعیت جسمی، روحی، و سلامتی آنها اطلاعی ندارد و این وضعیت موجب نگرانی همه است.”
گروهی از دانشجویان ایرانی نیز طی نامه ای خطاب به سیدعلی خامنه ای گفته اند:
”تا دیر نشده به حبس و بازداشت آقایان موسوی و کروبی و خانم ها کروبی و رهنورد پایان دهید و حق آنها برای زیستن آزاد و انتقادگری و نیز حق همه ایرانیان برای انتقاد، مشارکت در حکومت و گرد آمد و راهپیمایی را… به رسمیت بشناسید”.
محد تقی کروبی، فرزند مهدی کروبی هم درخواستی از مسئولان جمهوری اسلامی دارد: پدرم را در یک دادگاه علنی محاکمه کنید.
او می گوید:
”پیشنهاد میکنم، محکمهای سیار در زمین چمن استادیوم یکصدهزار نفری آزادی با پخش زنده برپا کنید تا با حضور هیت منصفهای بینظیر، کیفرخواست هیئت حاکمه و دفاعیات رهبران در بند استماع شود و مردم به قضاوت میان حاکمیت و معترضین بپردازند. اجازه دهید امت را کل مردم ایران بدانیم نه آن لباسشخصیها که بعضاً بهعنوان امت خودجوش ترموستاتشان در مواقعی به جوش میآید که حمایت نیروهای امنیتی را دارند”.
در چنین شرایطی، محمد نوریزاد و عبدالله رمضان زاده نیز به زندان بازگردانده شدند. در گوشه و کنار ایران، هر لحظه از بازداشت و مرگ و اعدام خبر می رسد. در تبریز چند فعال دانشجویی را دستگیر می کنند. در سردشت، نیروهای انتظامی یک کولبر را می کشتند.
از ارومیه خبر می دهند که ۹ زندانی اعدام شده ند. ۱۰ نفر دیگر هم در شیراز و کرمان به دارآویخته می شوند. اعدام ها از کنترل خارج شده و به بیشترین حد خود طی دو دهه گذشته رسیده.
وضعیت در ایران بحرانی است. معترضان می خواهند به تظاهرات ادامه دهند. زندان ها پر شده. خیابان ها در محاصره ماموران. کسی از موسوی و کروبی خبر ندارد. ایران آبستن اتفاقات بزرگی است.