ترکیب دولتی، تزئین هنری

حامد احمدی
حامد احمدی

» نگاه

نگاهی به اعضای هیات انتخاب فیلم‌های جشنواره سی و سوم فجر

هیات‌ و شورا که قرار است نشان و نمایی از دموکراسی و انتخاب براساس نظر اکثریت باشد، در شکل دولتی‌ش خیلی راحت تبدیل می‌شود به یک نمایش مردمی برای تحکیم حکم دولتی. هیات انتخاب فیلم برای نمایش در جشنواره فجر هم چنین شکلی دارد. ترکیب داوران معمولا جوری چیده می‌شود که نظر دولت براساس شاخصه‌هایش خودش که عموما سمت و سوی ممیزی و سانسور مضمونی دارد، برآورده بشود و در پله و وهله دوم اگر جایی ماند، کیفیت هنری فیلم‌ها هم مورد بررسی قرار بگیرد. شکل و شمایل هیات انتخاب سی و سومین جشنواره فیلم فجر هم چنین است. مدیران دولتی در کنار سینماگران. سینماگرانی که خود تبدیل به دو دسته می‌شوند. سینماگران دولتی و سینماگرانی که سعی کرده‌اند با فعالیت در بخش خصوصی، کم و بیش، استقلال خودشان را حفظ کرده‌اند. اما این ترکیب جوری چیده شده که آخر، در وقت اختلاف نظر احتمالی، برد با نظر دولت و دولتی‌ها باشد.

 

سینماگران

احمد امینی

احمد امینی در تمام این سال‌ها، حتی وقتی که به عنوان سریال‌ساز در صدا و سیما حضور داشته، سعی کرده وارد بازی‌های تبلیغاتی حکومتی نشود و آثارش را براساس سلیقه شخصی و هنری‌اش بسازد. او که با ساخت فیلمی متفاوت درباره جنگ- سایه‌های هجوم- وارد سینما شد، در ادامه ملودرام تجاری “غریبانه” را ساخت که با همان نگاه شورایی معروف، درجه جیم گرفت و در سینماهای پائین شهر فقط به نمایش درآمد. ساخت چند فیلم دیگر با بخش خصوصی و شکست تجاری‌شان، پای امینی را به صدا و سیما باز کرد تا چند سریال با مضامین مختلف بسازد. از سریالی با موضوع بیمارهای مبتلا به ایدز تا سریال مناسبتی ماه محرم. آخرین ساخته سینمایی امینی که روایت‌گر زندگی رضا صادقی خواننده پاپ بود هم در گیشه شکست خورد تا دوباره با ساخت سریالی دیگر “داوران” به صدا و سیما برگردد. این اولین حضور امینی در هیات‌های انتخاب و داوری نیست و شاید حضور او در ساختار مجله فیلم که به محافظه‌کاری شهرت دارد، باعث شده که عضو بی‌دردسر و البته خوش‌نامی برای این‌طور شوراها باشد.

 

بهنام بهزادی

فیلمسازی که از لحاظ حضور در سینمای ایران جوان محسوب می‌شود، برای اولین بار است که در چنین سمتی حضور دارد. او با ساخت فیلمی به نام “تنها دوبار زندگی می‌کنیم” به سینمای ایران معرفی شد. فیلمی که مورد توجه منتقدان و نویسندگان سینمایی قرار گرفت و به عنوان یکی از بهترین آثار به نمایش در آمده در جشنواره سال 1386 معرفی شد. گرچه در همان جشنواره و براساس قضاوت هیاتی که الان خودش یکی از اعضایش است، فیلمش شانس حضور در بخش مسابقه سینمای ایران را پیدا نکرد و فقط در بخش فیلم‌های اول به نمایش درآمد. بهزادی فیلم دومش را در سال 1391 به نام “قاعده تصادف” ساخت که به اندازه اولین ساخته‌اش مورد توجه قرار نگرفت و به عنوان فیلم تحت تاثیر سینمای رواج یافته “اصغر فرهادی” ارزیابی شد. مسلما با توجه به سوابق و فیلم‌های بهزادی، بار نگاه ممیزگونه به دوش او نخواهد بود و حضورش احتمالا تزئینی خواهد بود بر انتخاب دیگران!

 

رسول صدرعاملی

شاید کسانی که با دومین دوره فیلمسازی صدرعاملی آشنا باشند، او را به عنوان سینماگر اجتماعی به جا بیاورند. اما او که پیش از این خبرنگار روزنامه اطلاعات بوده و از حضورش در کنار آیت‌الله خمینی بارها با افتخار یاد کرده، در دهه شصت ملودرام سازی بود که بعد ساخت فیلم تجاری و موفق “گل‌های داوودی” دیگر فیلم‌هایش نظیر “پائیزان” و “قربانی” مورد توجه تماشاگر عام قرار نگرفت و برای همین به تلویزیون کوچ کرد تا یک سریال تبلیغاتی برای انقلاب سال پنجاه و هفت بسازد. سریال مستند داستانی “پرواز انقلاب” روایت‌گر فیلم‌سازی بود که برای پیدا کردن خلبان هواپیمای حامل آیت‌الله خمینی به فرانسه سفر می‌کند و به دنبال تصاویر و مستندات تاریخی انقلاب اسلامی می‌گردد. بعد از سریال و جو و موج ایجاد شده انتخابات دوم خرداد بود که صدرعاملی دوباره به سینما برگشت و با ساخت فیلم‌های اجتماعی و دست گذاشتن روی مضامینی مثل دختران فراری برای خود وجهه‌ای به دست آورد و البته در کنارش دست به ساخت سه‌گانه‌ای بامحور امام رضا زد. صدرعاملی که به نوعی فیلمسازی مورد اعتماد و وثوق دولت محسوب می‌شود، اخیرا در برنامه هفت مقابل لاله افتخاری نماینده مجلس قرار گرفت و از دخالت مجلس در امور مربوط به وزارت ارشاد انتقاد کرد. حضور صدرعاملی در هیات انتخاب فیلم‌ها دو رو و لبه دارد. نگاه فیلمسازی دولتی که فیلم‌ها را در هر دو بخش، کیفیت هنری و مضمون، مورد بررسی و قضاوت قرار می‌دهد.

 

محمدعلی باشه آهنگر

هیات انتخاب، بخش سینماگران، با حضور او کامل می‌شود. فیلمسازی که نه استقلال امینی و بهزادی را دارد و نه حد وسط صدرعاملی. او فیلمساز متخصص در ژانر ابداعی دفاع مقدس است که همیشه به پشت گرمی بودجه‌های بی‌حساب دولتی و نهادهای حکومتی فیلم ساخته و در گیشه هم موفقیتی به دست نیاورده. گرچه جشنواره فیلم فجر همیشه به عنوان ویترینی مرغوب در اختیارش بوده و آخرین فیلمش تا امروز، ملکه، در سی‌مین جشنواره فیلم فجر جوایز بی‌شماری را دریافت کرد. باشه آهنگر در حقیقت بالانس قسمت مربوط به کارگردان‌ها را حفظ می‌کند. می‌توان به راحتی حدس زد که فیلم‌های به اصطلاح ارزشی در نگاه او، اعتبار مضاعفی دارند و راحت‌تر از صافی نگاه و ذهن‌ش عبور می‌کنند. باشه آهنگر برخلاف سه فیلمساز دیگر هیات انتخاب، در هیچ زمینه‌ای جز نگاه دولتی جشنواره، هیچ‌گاه معتبر نبوده. نه فیلم پرفروشی ساخته، نه توانسته نظر نویسنده‌گان سینمایی را جلب بکند. سابقه پیشین او و حضور در هیات داوران و انتخاب جشنواره‌های نظیر مقاومت و یاس، دلیل حضورش در این جمع بهتر توضیح می‌دهد.

 

مدیران دولتی

مجید رضابالا

مدیر حرفه‌ای دولتی. این عبارت توضیح کامل و تمام مجید رضابالا است. او از آن جنس مدیرانی‌ست که همیشه هستند. فقط سمت‌هایشان تغییر می‌کند و با کنار رفتن یا بازنشسته‌گی میانه‌ای ندارند. رزومه‌ای رضابالا با معاونت فرهنگی بنیاد سینمایی فارابی و سیما فیلم، مدیریت کل امور برنامه‌های مرکز سیما فیلم، مدیریت طرح و برنامه شبکه اول سیما، کارشناس و عضو شورای طرح و برنامه اداره کل سیما و شش دوره عضویت در هیات انتخاب جشنواره بین المللی فیلم فجر، چیزی کم ندارد. او بلد ِ کار است. سال‌ها حضور در پست‌های دولتی و البته هیات انتخاب فیلم‌ها، احتمالا باعث شده که کاملا با بایدها و نبایدهای مربوط به ممیزی‌های عموما نانوشته آشنا باشد. او در زمینه سینما فعالیتی نداشته و مهم‌ترین حضورش مشاوره دادن به فیلمسازانی نظیر مجید مجیدی و علی شاه‌حاتمی بوده.

 

محمد احسانی

حضور محمد احسانی در هیات انتخاب فیلم‌ها احتمالا تکمیل کننده ماموریت ناتمام اوست. او که در حال حاضر معاونت ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی را در اختیار دارد، به پشت صحنه فیلم‌های در حال فیلم‌برداری می‌رفت که اخبارش با آب و تاب و همراه با عکس‌های دسته‌جمعی منتشر می‌شد. دیدارهایی که در ظاهر دوستانه بود، اما این‌طور که سینماگران می‌گویند برای نظارت بر ساخت فیلم‌ها، صورت می‌گرفت. حالا و با حضور در هیات انتخاب، می‌توان با اطمینان نظرات او را نظر کلی وزارت ارشاد و دولت حسن روحانی دانست. دولت و وزارت‌خانه‌ای که مدت‌هاست جلو فشارهای مجلس و باقی نهادهای بی‌ربط، دست به عصا راه می‌رود و دوست ندارد بهانه‌ای جدید از جنس فیلم “عصبانی نیستم” به دست مخالفان علی جنتی بدهد. محمد احسانی با این‌که عضوی از دولت تدبیر و امید است اما بعید نیست که فیلم‌ها را با عینکی تماشا کند که معرف دیدگاه و حساسیت‌های تندروهاست. نگاهی که البته به خودی خود بیگانه با هنر و آشنا با ممیزی است. احسانی دکترای مبانی حقوق اسلامی دارد و پیش از این در سمت‌هایی نظیر مدیریت گروه اجتماعی شبکه سوم سیما، قائم مقامی شبکه تهران، مدیریت کل طرح و برنامه معاونت سیما، معاونت فرهنگی سازمان فرهنگی هنری شهرداری، مدیریت کل مطالعات و برنامه ریزی راهبردی صداوسیما مشغول به فعالیت بوده.

 

حسین کرمی

دیگر دکتر هیات انتخاب که البته مثل دیگران، مدرکش ربطی به سینما ندارد. حسین کرمی که دکترای فلسفه دارد، در حقیقت حضور نگاه صدا و سیمایی، با آن حساسیت‌های عجیب و کاذب، در سینما است. بخش عمده فعالیت او مربوط به حضور در صدا و سیما و سمت‌هایی مثل مدیریت شبکه چهار سیما، قائم مقامی معاونت سیمای جمهوری اسلامی ایران، مدیریت شبکه نمایش بوده و پست امروزی‌اش مدیریت شبکه تازه تاسیس “نسیم” است. شبکه‌ای که فعالیتش نشان می‌دهد، مدیریتش به ساخت و عرضه برنامه‌های سبک و سرگرم‌کننده علاقه ویژه دارد. شاید با چنین پشتوانه‌ای، بشود نگاه کرمی را هم‌راه با فیلمفارسی و فیلم‌های بی‌دردسر ارزیابی کرد که نسبتی با آثار منتقد و اجتماعی ندارد.

سال گذشته گفته می‌شد اگر اختلافی در هیات انتخاب به وجود بیاید و بحث‌ها به نتیجه نرسد، علیرضا رضاداد به عنوان دبیر جشنواره به مسئله ورود می‌کند و نظر نهایی را می‌دهد. امسال اما با این تیم و ترکیب به نظر می‌رسد احتیاجی به نظر “فردی” نباشد و جمع خودشان با اتکا بر یک دموکراسی نصفه و نیمه و تقلبی، راحت می‌توانند نظر دولت را با آرای جمعی تامین کنند. چیزی که شاید در تمام عرصه‌ها تبدیل به عادت شده؛ دموکراسی‌ای به نام مردم و به کام مسئولان.