بعضی اوقات آدم فکر می کند با دو کشور سروکار دارد، وقتی نصف خبرها را که برای فرنگی ها تولید می شود می خوانی به نظر می رسد جمهوری اسلامی می خواهد به طرف رفتار عقلانی و منطقی برود و عقب نشینی کند، نصف دیگر خبرها را که برای مخاطب داخلی تولید شده وقتی می خوانی انگار که جمهوری اسلامی تازه می خواهد پرچم بگیرد دستش و خین و خین ریزی به راه بیاندازد و مادر تمام این غربی ها و شرقی ها و انگلیسی های چشم چپ را به عزایشان بنشاند. همین فردا، نه، همین امروز که نه دقیقه از آن شروع شده که دارم همین کلمه را می نویسم و احتمالا شما که دارید این نوشته را می خوانید یا پنج ساعت از آن گذشته یا فرضا هشت ساعت از آن گذشته، به نظرم همان روز مباداست. بالاخره تا سه ساعت دیگر نه، تا ده ساعت دیگر معلوم می شود که جمهوری اسلامی می خواهد با قدرت های بزرگ جهان توافق کند، یا نه. از یک طرف مذاکره استانبول، یعنی مذاکرات «جلیلی- اشتون» نشان داد که جمهوری اسلامی دارد ترمز می گیرد، یواش یواش می رود عقب و عقب نشینی می کند. البته بازی طبق معمول همان بازی همیشگی جمهوری اسلامی است، یعنی مقام غیررسمی می گوید « توافق می کنیم.» و مقام غیر رسمی می گوید « توافق نمی کنیم.» ولایتی که شاخص مقام غیر رسمی است در صدا و سیما گفته است :« اصلا عقب نشینی نمی کنیم.» نمایندگان مجلس هم که هنوز رسمیت ندارند و اصلا قطعنامه های شان رسمیت ندارد گفته اند : « زمان برای راهبرد فریبکارانه 5+1 به پایان رسیده است. اکنون نوبت غرب است که در برابر ملت ایران اعتمادسازی کند.» لامروت ها یک جوری حرف می زنند انگار همین بیست دقیقه قبل از کره مریخ وارد کره زمین شده اند و نه دیده اند خانی آمده و نه خانی رفته. به نظرم پنج به اضافه یکی ها که نماینده جهان غرب باشند و جلوی ویترین “ گروه هشت” هستند، فقط می خواهند قضیه را با بله یا خیر تمام کنند و بعید می دانم اهل گرگم به هوا و قایم باشک و هفت سنگ و این چیزها باشند. از طرفی رهبران گروه هشت هم که بعد از رفتن سارکوزی و آغاز “ اسکل سالاری” در فرانسه، دوباره سروکله آنگلا مرکل در رهبری شان پیدا شده، دیروز جلسه سنگینی داشتند و آخرش هم به ایران هشدار دادند که « از این شانس استفاده کنید.» من که چشمم خیلی آب نمی خورد، البته از این وضع اشکم در می آید، ولی چشمم آب نمی خورد. اگر هم دیدید می خندم، چون کارم از گریه گذشته است.
از آن طرف مثل فیلمهای وسترن در دو هفته گذشته یک دفعه همه با هم دارند ششلول ها را بیرون می کشند. دعوای بحرین و امارات با جمهوری اسلامی که تقریبا به موضع جنگی دارد نزدیک می شود. شوخی هم ندارد. تقریبا همه جنگ های مهم دنیا به دلیل اختلافات ارضی و حقوقی آغاز شده، از جنگ ایران و عراق بگیر تا جنگ کویت و الی ماشاء الله. جمهوری آذربایجان هم که جز در مورد مساله ارمنستان هیچ وقت اختلاف جدی و مهمی با ایران نداشت، به طور روشنی مقابل ایران ایستاده و جمعیتی هم شبیه همین جنبش دانشجویی خودمان رفته اند جلوی سفارت ایران در باکو و عکس خامنه ای را آتش زده اند. سفارت ایران در باکو هم هی از پشت پنجره تماشا کرده ببیند که این ملحدین و کفار و زنادیق سوسک می شوند یا نه، دیده نه، همین طوری هی به کارشان ادامه می دهند. حسن آقا نصرالله هم که ما فقط شنیدیم تکذیب شده، حالا چی شده که آدمی که خودش منشاء تائید بوده، تکذیب شده، اطلاع دقیق نداریم، ولی به نظرم چیز مهمی بوده که حسن نصرالله که اصولا اهمیتش از خود ایران برای جمهوری اسلامی بیشتر است، تکذیب بشود. حسن نصرالله که تکذیب بکند، لابد خالد مشعل هم که مدتهاست هیچ نوری از او ساطع نمی شود، به کلی با مشعل خاموش حرکت می کند و اصلا معلوم نیست کجا رفته. اگر کسی پیدایش کرد بگوید زنگی به احمدی نژاد بزند، اگر برکنار نشده بود یا آمریکایی ها توی دفترش نبودند، یا خروسک نگرفته بود، با هم دو کلام اختلاط کنند جفت شان از غریبی در بیایند.
حالا اینها که عزیزان دل هستند، بقیه که جای خود دارند، کار به جایی رسیده که سلفی های مصر هم ارتباط شان را با ایران تکذیب کرده و گفته اند « اصلا نمی شناسمش، ایران کی هست؟» شوخی شوخی و همزمان، شورای ملی آذربایجان در ترکیه که تا 45 دقیقه قبل مهم ترین شریک اقتصادی- سیاسی- نظامی- فرهنگی- توریستی- اجتماعی- دینی- و غیره ایران بود، با حضور نمایندگان جمهوری آذربایجان و ترکیه و ما که خبر دقیق نداریم، ولی اعلام کرده اند که هدف نهایی شان استقلال آذربایجان از ایران است. حالا لازم باشد خبرش را به خود ایران بدهند یا نه، این هم هنوز معلوم نیست. من می ترسم همان طوری که ما به جای مردم بحرین و فلسطین تصمیم می گیریم، ترکیه هم به جای مردم آذربایجان تصمیم بگیرد. البته آذربایجان که هنوز کمی لایت است .
دبیر کل حزب دموکرات کردستان اعلام کرده که منطقه هوایی کردستان ایران را منطقه پرواز ممنوع اعلام کنند. الاحوازیون هم که دارند تصمیم می گیرند هر چه زودتر نمایندگی ریبن را در اهواز افتتاح کنند. مایکل مالوف تحلیلگر سابق آمریکایی هم گفته که تصمیم حمله به ایران بعد از معلوم شدن نتیجه اجلاس بغداد گرفته می شود، ساعت چند است؟ فکر کنم تا 12 ساعت دیگر تصمیم شان معلوم می شود. بالاخره در همین هفته معلوم می شود که جمهوری اسلامی جام زهر را سرمی کشد، یا به جای آن از چیزهای واجبی استفاده می کنند؟ به آقا یک خشک بده دارد می رود دوش بگیرد.
مطهری مطهری! تو لایق بهشتی، می خوایم بریم جهنم!
این مطهری هم آدم جالبی است، وقتی مخالفانش درباره او حرف می زنند آدم فکر می کند مثل خودمان است، ولی وقتی خودش حرف می زند، آدم فکر می کند مثل خودشان است. به دنبال سخنان احمدی نژاد در مورد وضع حجاب که اتفاقا حرف های خوبی بود ولی دروغ می گفت، مطهری با او مخالفت جدی کرد و می خواست یک چیزهای جالبی بگوید که اتفاقا مزخرف بود. علی مطهری گفت: «احمدی نژاد به فکر تاسیس کاباره و کلوب شبانه باشد.» آگاهان اظهار داشتند که نه داداش! گذاشتت سرکار، اگر به فکر تاسیس کاباره و کلوب شبانه بود که ما مشکلی با او نداشتیم. مشکل ما این است که چرا به جای تاسیس کاباره و کلوب شبانه که بر هر مملکتی لازم است، دانشگاهها و بیمارستانها و خیلی جاهای دیگر را مردانه زنانه کرده. این احمدی نژاد از بس هر جای مملکت رسیده کارش را همان جا انجام داده که فکر می کند همه جای کشور توالت عمومی است و حتما باید زنانه مردانه بشود. یکی به این آقای مطهری بگوید که اخوی! شما زیاد نگران حجاب نباشید، اگر زنهای ایران به زور با حجاب می شدند، این 33 سال بالاخره اگر به قله دماوند هم این قدر فشار می آوردند، الآن چادر سرش بود. عزیز من! وقتی دختر آیت الله خلخالی که بسیار خانم شریفی است و پدرش اولین دادستان انقلاب بود، الآن مخالف شدید اللحن حجاب اجباری است، وقتی محبوبه عباسقلی زاده که چادری دونبش بود الآن طرفدار فمینیزم است و اصلا کسی اسم چادر را جلوی او نمی تواند ببرد، زنان ایران باحجاب بشو نیستند. شما هم بچسب به انتخابات خودت را خراب نکن.
البته به نظر من علت اینکه کوثری گفته :«مدعی العموم به اظهارات غیراخلاقی مطهری واکنش نشان بدهد.» یا فولادگر نماینده زورکی اصفهان گفته :« ادبیات مطهری درست و اخلاقی نبود.» من که فکر نمی کنم این الدرم بلدرم برای مطهری هیچ ربطی به موضع گیری او در مقابل احمدی نژاد داشته باشد، اتفاقا همه این نمایندگان مجلس موضع شان در این مورد 360 درجه با مطهری فرق دارد، جفت شان یک جور فکر می کنند، چیزی که باعث الزام مراجعه برادران محافظه کار و بخصوص سپاه به بخش سوانح و سوختگی شده است، گفته های او در مورد انتخابات است که صریحا اعلام کرده که “ دخالت سپاه در انتخابات مشهود بود” البته داستان تقلب در انتخابات اختصاص به علی مطهری ندارد، بلکه همزمان محسن رضایی و احمد ناطق نوری هم مشخصا در هفته گذشته پذیرفته اند که هم در انتخابات تقلب شد و هم برخورد با معترضان انتخاباتی درست نبود. حالا سردار شریف از سپاه گفته است که « سپاه در انتخابات مجلس هیچ دخالتی نداشته است.» ، برای خواهر ابوی سردار فیروز آبادی گفته، وگرنه قبل از انتخابات ، سپاه 2574 بار تاکید کرد که اصلا حق سپاه است که در انتخابات دخالت کند و کم کم داشت قضیه می کشید به اینجا که اگر کسی کارت بسیج نداشته باشد حق ندارد رای بدهد. به قول ملت اره کشیده، باز جای شکرش در بدجایی باقی است.
همه بیایین منو ماچ کنین
یکی از خوبی های آدم هایی که خودشیفتگی شدید دارند، این است که خودشان از خودشان تعریف می کنند، خودشان هم باور می کنند. بعد یک جوری حرف می زنند که آدم فکر می کند شاید راست بگویند؟ اصلا کسی باورش می شود همین احمدی نژاد که روزی سه وعده صبح و ظهر و شب از چپ و راست فحش می خورد، رفته بود پهلوی آقای جوادی آملی و می گفت « من در هاله نور بودم»؟ یا می گفت: «دنیا احمدی نژادی شده است .»؟ پاشو پاشو محمود جان! پسر خودشیفته که یک سفر رفتی آمریکای لاتین نرگسی شدی رفت، ببین تمام دنیا احمدی نژادی شد، اگر الآن به دخترت هم بگوئی به خدا من هنوز رئیس جمهورم می گوید “ ول بده بینیم، بابا”. البته این بیماری هم مسری است و هم فراگیر. آدم که نوک دماغش را فقط ببیند، آخرش همین می شود. مثلا همین آقای ابوشریف، که نمی دانم چطور در عرض 24 ساعت خالد مشعل و ابوعباس و حسن نصرالله و آن یکی اسمش چه بود نخست وزیرشان بود؟ همه شان رفتند زیر گل، آقا شد سخنگوی فلسطین، آن هم در گرگان. بگو پدرت خوب، مادرت خوب، حداقل می آمدی تهران که می گفتند رفته در مرکز یک کشور دیگر. چی گفته؟ به گزارش خبرگزاری فارس از گرگان، ابوشریف در همایش آزادی فلسطین در تالار فخرالدین اسعد گرگانی با حضور مشاور رئیس جمهور گفت: “ اگر قطب نمای جنبش بیداری فلسطین نباشد، مسیر آنها رو به انحراف است.” و گفت “ اگر به سمت فلسطین نباشد نمی توان به آن تحرک اسلامی گفت”. یعنی کلا مصر و تونس و لیبی که هر سه تا از بیخ مشکل دارند، می ماند کدام یکی؟ مگر چهارمی هم داشت؟ ابوشریف گفت: “ در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران نخستین کشوری است که از لحاظ استقلال کامل و قدرت مردمی در بین کشورهای اسلامی است که در برابر قدرت های استکباری ایستاده است.” ترجمه فارسی دقیق اش این است که جناحی از فلسطینی ها، که نه شامل دولت سابق یعنی ابوعباس می شود و نه شامل حماس که رسما اعلام کرده در صورت حمله اسرائیل به ایران، از ایران دفاع نخواهد کرد، فعلا سه نفر از امت شهید پرور فلسطین در گرگان معتقدند که انقلاب های پائیز عربی( بهار سابق) فقط در صورتی مورد قبول اند که هدف شان بیداری اسلامی باشد. بیداری اسلامی هم فقط وقتی درست است که هدفش فلسطین باشد، فلسطین هم فقط و فقط و فقط و فقط وقتی درست است که جناح طرفدار ایران باشد و اسمش هم خامنه ای باشد، داداش! پول تو بگیر، کارتو بکن.
حبس زدائی با اعمال شاقه
قوه قضائیه اعلام کرد: “ سیاست قوه قضائیه حبس زدائی است”. به همین مناسبت ماموران پنجره اتاق مهدی کروبی را به مدت بیست دقیقه باز کرده و سالم به پایگاههای خود برگشتند.
خالد اسلامبولیات
دردسر کم داریم با خیابان “ خالد اسلامبولی” می خواهند یکی دیگر هم اضافه کنند. نمی دانم چرا فرق فحش و اسم خیابان را نمی فهمند. آدم عصبانی می شود به یکی می گوید بلانسبت “ کره خر” سه ساعت دیگر حالش خوب می شود می گوید “ عزیزم”. آدم اسم خیابان را که الکی نمی گذارد. شده مثل میدان 25 شهریور اسبق که زمان انقلاب شد میدان “ رضایی ها” و بعد شد میدان “ هفت تیر”. یا خیابان “ پهلوی” که شد “ مصدق” و بعد شد “ ولی عصر”. حالا باز ولی عصر خوب است، حالا حالاها نمی آید و تغییر نمی کند. اسم بزرگراه را گذاشتی شهید همت، بچه اش را دستگیر می کنی، کوچه هم نیست که بشود قایمش کرد، بزرگراه است از این طرف به آن طرف. بعد من نمی فهمم چرا این بسیج دانشجویی مثل بسیج مهدکودک لج می کند و زبانش را برای آدم ضعیف در می آورد. طرف مامور فرانسه و آلمان است در ایران می گیریم با آجر شیشه اش را می شکنیم، بعد همین بسیجی می رود پاریس یا لندن، مثل چی……، بیچاره سگ چه گناهی کرده، از پلیس می ترسد. در این چند سال درست برداشته جلوی سفارت انگلیس اسم خیابان را گذاشته “ بابی ساندز” یا جلوی سفارت روسیه اسم خیابان را گذاشته بود “ کوچک جنگلی”. بسیج دانشجویی که دوباره همان خانمها و آقایان دهان گشاد پنجاه ساله سابق هستند، خواستار تغییر نام یک خیابان اطراف سازمان ملل به “ شهدای بحرین” شدند. حالا برای چی اطراف سازمان ملل، نمی دانم. یارو فکر نمی کند که آمدیم فردا رابطه ما با سازمان ملل خوب شد، یا رابطه ما با بحرین خوب شد، هر روز که نمی شود هی اسم خیابان را عوض کنی. خیابان اصلی فرانسه موقعی که از خشت افتاده وسط پاریس اسمش شانزه لیزه بوده، حالا هم شانزه لیزه است، حالا سارکوزی باشد، اولاند باشد، هر کسی می خواهد بیاید و برود. روس ها اسم استالینگراد را از روی شهر برداشتند، هنوز در همه اروپای غربی اسم خیابان استالینگراد است. خیابان که جوراب نیست هر روز عوض اش کنی. راستی گفتم جوراب، خورشیدی پدر عروس احمدی نژاد گفته: “ احمدی نژاد به راحتی قدرت را واگذار نمی کند.” چشم، بهش می گم. نگران نباش.
نصفی؟ همه!
باقر قالیباف، که اگر 254 احتمال همگی به نفع او رخ بدهد، ممکن است در آینده رئیس جمهور شود، گفت: “ اگر نیمی از کارکنان شهرداری بروند، کارها روان تر انجام می شود.” آگاهان تاکید کردند اگر همه شان برود، کارها خیلی خیلی روان تر انجام می شود.
بی شعور تمیز
در جریان محاکمه کسانی که ما نمی دانیم اسم شان چیست، ولی می دانیم به مسائل مالی مربوط هستند، در حالی که اگر موضوع سیاسی یا جنسی بود، همه اسم و فامیل و عکس و فیلمش را هم داشتند و روزی هفت بار نگاهش می کردند، نماینده دادستان یک جوری حرف زد انگار مرحوم هویدا خدمات بزرگی به کشور نکرد. وی گفت: “ هویدا هم ادعای خدمت به کشور داشت.” برای اینکه بفهمید نماینده دادستان مذکور، چقدر مذکور است، وی گفت: “ امیدوارم در آینده متهمان را با لباس شیک در ستادهای انتخاباتی با سمت معاون وزیر نبینم.” یعنی کلا معاون وزیر هر روز صبح باید توی خاک و خل خرغلت بزند. در همین راستا، حکم حبس برای چهار نفر از نزدیکان مشائی صادر شد.
مارک زوکر برگ ازدواج کرد
مارک زوکربرگ مالک و خالق فیس بوک با همان دوست دختری که همه فکر می کنند خیلی بی ریخت است ازدواج کرد. اصلا به شما چه، یک نفر آدم پیدا شده که دنبال چشم و ابروی کسی نمی رود، این یکی را هم نمی توانیم ببینیم. ایشالله مبارک تون باشه. در همین راستا پیام زیر از سوی این جانب و منزل برای ایشان صادر شد.
Mr. Zukerberg and your house
Very Congratulation for Taking woman in this sensitive bottleneck of history. I wish you to get old under each other’s foot. And you must kill cat in front of bridal chamber. I and my house wish you have 12 children together. Now you are married and finished debauch time. You must hit your knee and say YA ALI. Remember you must be stone under watermill. Facebook is very good, but no for married man. You must reach your manzel, because she is like a plant, every day you must give water to her. And must bring bread on your table. I wish as your wife come your house with white dress, after 120 years she be gone with white shroud, far from her body. I am very glad and wish your family continue until the end.
Your servant, Ebrahim Nabavi and house