انگار نه انگار که نه انگار...

سروش فرهادیان
سروش فرهادیان

پنج ماه پس ازاعلام نتیجه انتخابات،عزت الله ضرغامی که حکم  تمدید ریاست اش برصدا وسیما با یک تاخیرچهارماهه صادرو خیالش از بابت پنج سال دیگر نشستن بر صندلی مدیریت این سازمان راحت شده، برای حضور میرحسین موسوی و مهدی کروبی در صدا وسیما شرط هایی تعیین کرده است.

او گفته حضوراین دوکاندیدای اصلاح طلب معترض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری دهم در صدا وسیما نیازمند تامین شرایطی است که در صورت فراهم شدن آن و پذیرش شرط های این سازمان از سوی آنان، اجازه می دهد از تریبون سازمان متبوع اوبرای بیان دیدگاه هایشان استفاده کنند که باید گفت با توضیحات ضرغامی این امر را باید منتفی دانست؛ “ایجاد ثبات و پایداری و حفظ قواعد امروز” و “عبور از این فراز که متاسفانه ادامه هم دارد”.

این هم از عجایب این روزگار است که باید به لیست پرتعداد عجایب اضافه گردد؛ سازمانی که به گواه بسیاری - حتی ازاصول گرایان - با جانبداری اعصاب خرد کن خود نقش عمده ای در رخ دادن وقایع اخیر بر عهده اش است، برای پخش تصویر و صدای رئیس مجلس اسبق و نخست وزیر دوران هشت ساله جنگ با رژیم بعث که ازنزدیک ترین افراد به بنیانگذار جمهوری اسلامی بوده اند  و همین چند ماه پیش صلاحیتشان توسط شورای نگهبان همین نظام تایید شده و سال ها در صندلی های مجمع تشخیص مصلحت نظام نشسته اند، شرط و شروط تعیین می کند.

 این در حالی است که محمود احمدی نژاد و طرفدارانش پس از اعلام نتیجه انتخابات ریاست جمهوری بارها و بارها بر صفحه تلویزیون ظاهر شده  و با فراغ بال، اصلاح طلبان، کاندیداهای معترض و بخشی از مردم راکه به نتیجه انتخابات اعتراض داشته اند، به هرچه خواسته اند متهم کرده  و البته به هر کجا  هم لازم دانسته اند، منتسب.

ماجرای “خس و خاشاک” خواندن معترضان به نتیجه انتخابات از سوی احمدی نژاد دم دستی ترین مثال برای اثبات این ادعاست.

حکم ریاست ضرغامی بر سازمان صدا وسیما در حالی برای پنج سال دیگر تمدید شده که او طی چهار سال دولت نهم، آماج بیشترین انتقاد ها بوده است.انتقادهایی که از جانب اصلاح طلبان نبوده، چه آنکه آنان مدت هاست از استفاده از رسانه ای که باید ملی باشد دست شسته  و رخت شانس شان را از آن بیرون کشیده اند، بلکه این انتقادها و اعتراض ها بیشتر از جانب دولت محمود احمدی نژاد صورت گرفته است.

هرچه ضرغامی و سازمانش بیشتر با دولت نهم همراهی می کردند و رسانه ملی بیشتر به شکل یک تریبون صرف برای تبلیغ محمود احمدی نژاد و همراهانش در می آمد بر حجم انتقادها هم افزوده می شد.

کافی بود یک برنامه حتی غیرسیاسی مانند “90” تصویری از استادیومی پخش می کرد که احداث آن جز مصوبات سفرهای استانی بوده و چندین وچند ماه پس از زمان مقرر کار ساخت آن به پایان نرسیده و نیمه کاره رها شده است تا به دولت بربخورد ؛ دست کم فردای آن روز موج انتقادها به صورت فزاینده ای از تهیه کنند این برنامه تا مدیر شبکه و رئیس سازمان را در بر می گرفت.

در چهار سال گذشته این سازمان چنان به تبلیغ دولت نهم پرداخته که انگار از روز اول تشکیل آن فقط این رسالت در گوشش خوانده شده که از لحاظ تکنیکی و کمی و کیفی به نقطه ای برسد که با رئیس جمهور شدن احمدی نژاد نامی و تشکیل دولتی برآمده از نهمین انتخابات ریاست جمهوری به حمایت از او بپردازد.این همراهی کم نظیر ضرغامی و سازمان تحت امرش تنها به شکل و محتوای برنامه های پخش شده بازنمی گشت چنان که ساختار سازمان و عزل و نصب ها را نیز شامل می شد. تغییر مدیر رادیو جوان پس از پخش برنامه هایی که به صورت تلویحی و طنز گونه انتقادهایی ـ می توان گفت حداقلی ـ از دولت نهم مطرح می کرد و فرستادن تبعید گونه او به  مرکز پخش نمایش های رادیویی، مثال مناسبی برای این ادعاست.مدیری که از اصول گرایان بود؛ چه آنکه در زمان قرعه کشی برای انجام مناظره ها و پخش برنامه های انتخاباتی از رادیو تلویزیون، به عنوان نماینده محسن رضایی حاضر شد و گوی آبی رنگ را به نام محسن رضایی سند کرد.

هرچند که ضرغامی این انتقادها را قبول ندارد و معتقد است به دولت نهم بسیار هم انتقادشده: “تحملی که دولت و اعضای دولت در برابر انتقاد های سنگین دارند خیلی بیشتر از افرادی است که خارج از دولت حضور دارند.معتقدم در دنیا هیچ رادیو تلویزیونی به اندازه صدا وسیمای جمهوری اسلامی دولت مستقر خود را نقد نمی کند”.

اما هرچه این همراهی بیشتر به چشم می آمد، یاران  احمدی نژاد که فعالیت های رسانه ای او را سر وسامان می دادند از صدا وسیما  پوست کنده تر انتقاد می کردند که  سازمان صدا وسیما همراهی لازم را انجام نمی دهد و از انعکاس خدمت های دولت نهم عقب است و آن گونه که آنان شایسته و بایسته می دیدند و می دانستند جان کندن های بی نظیر این دولت و تلاش های شبانه روزی آن به اطلاع مردم نمی رسد.

شاید همین باور بود که باعث شد طرفداران دولت دست به تاسیس چندین روزنامه و هفته نامه بزنند. البته فضای سایبر را هم برای در افشانی های خاص خود فراموش نکردند تا کمتر روزی باشد که خبر تاسیس یک پایگاه اینترنتی برای حمایت از دولت نهم به گوش نرسد.

رسانه هایی که خصوصیت مشترک تمام آنان این بود که بی پروا و با فراغ بال  و بی آنکه نگران بحث های حقوقی و کیفری خبرها و ادعای های خود باشند کمتر کسی از اصلاح طلبان را از ناسزا دور نگاه می داشتند و کار را به آنجا کشاندند که  اصول گرایانی را که تشخیص می دادند توان همراهی لازم با احمدی نژاد در آنان وجود ندارد، نیز به شدت مورد حمله قرار دادند.

با این اوصاف و مطالبی که رئیس سازمان صدا و سیما در اولین کنفرانس مطبوعاتی اش به عنوان سر آغازی بر پنج سال  ریاست جدید داشته، آب پاکی را روی دست مردم ریخته که فعلا در بر همان پاشنه خواهد چرخید که در پنج سال گذشته چرخیده است؛چه آنکه او گفته باید از این “فراز” که به زعم او “متاسفانه ادامه هم دارد” عبور کنیم تا روزنه ای برای امکان حضور میرحسین موسوی و مهدی کروبی در رادیو و تلویزیون ایجادشود.

 شرط هایی که پذیرش آن ها یعنی انگار نه انگار انتخاباتی برگزار شده؛ انگار نه انگار نتیجه ای اعلام شده ؛ انگار نه انگار بخشی از مردم به نتیجه اعلام شده و روند انتخابات اعتراض داشته و دارند  ؛ انگار نه انگار کسانی جانشان را بر سر این اعتراض ها گذاشته اند و انگار نه انگار افرادی به دلیل ایستادن براعتراض شان زندانی شده اند.

انگار نه انگار که نه انگارکه نه انگار!