ناگفته های مذاکرات هسته ای وین

فرزانه روستایی
فرزانه روستایی

به زیان ساده، مذاکرات وین برای رسیدن به توافق نهایی بین ایران با ۱+۵ عملا شکست خورد و طرفین نتوانستند راه حلی برای اختلاف نظرهای عمیق پیرامون آینده فعالیت های هسته ای ایران بیابند. تمدید چهارماهه سقف مذاکرات راهکاری بود برای اینکه طرفین، یا یکی از دو طرف مذاکره در آینده با کوتاه آمدن جدی از شرائط قبلی زمینه توافق احتمالی را فراهم کند. از آنجا که هبچیک از مسئولان ایرانی به صورت شفاف در مورد مذاکرات اتمی اظهار نظر نمی کنند و گقته هایشان در این زمینه حساس کاملا شعاری و مطلقا بی اساس است و مصرف داخلی دارد برای پی بردن به آنچه در وین رخ داده لارم است تا صرفا منابع غربی بویژه آمریکایی مورد استناد قرار کیرد.

در همین ارتباط جان کری وزیر خارجه آمریکا هنگام بازگشت از وین در مصاحبه ای مطبوعاتی اعلام کرد که شکاف های بسیار جدی بین نظرات دو طرف وجود دارد و طرفین باید روی آن کار جدی کنند. به عبارت دیگر، از مجموع اظهارنظرهای بعدی او و دیگر تحلیلگران آمریکایی می توان دریافت که اختلاف نظرهای بین ایران و آمریکا اگر حل ناشدنی نباشند مستلزم ایجاد تحولی بسیار جدی در سیاست خارجی و نگاه امنیت ملی هر دو طرف است که تحقق آن ظرف چهار ماه بعید به نظر می رسد.

در واقع مذاکرات شش ماه پیش ژنو نیز با مشکل مشابهی مواجه بود و طرفین با توسل به یک فرمول دیپلماتیک و گنجاندن اختلافات غامض در پرانتزهایی که ظریف نیز به آن اشاره کرد تلاش کردند زمان خریداری کنند تا احتمالا بعدا به توافق برسند. مهمترین دو موضوعی که به دلیل اختلاف نظر تقریبا مطلق طرفین در پرانتز گذاشته شدند ادامه غنی سازی و برداشته شدن تحریم های ایران بود. برخلاف همه شعارهایی که به خورد مردم دادند در جریان مذاکرات شش ماه پیش ژنو هیچ توافقی، حتی توافق ضمنی در مورد حق غنی سازی یا برداشته شدن تحریم های ایران صورت نگرفت. بر اساس یک تجربه دیپلماتیک، در برخی از مذاکرات بسیار حساس و چند جانبه بین المللی ( مانند مذاکرات اتمی ژتو ) نه هیچیک از طرفین از شروط خود کوتاه می آیند و نه هیچیک خواهان شکست مذاکرات هستند. در چنین مذاکراتی با یکدیگر توافق می کنند که فعلا روی آن بخش هایی که اختلاف نظر کمتری دارند توافق کنند و با گنجاندن مهمترین اختلاف ها در پرانتز و برای رایزنی در آینده عملا راههای شکست مذاکرات را می بندند. دقیقا بر اساس چنین چهارچوبی بود که امضای توافق نامه نهایی ژنو امکان پذیر شد.

 

بی بست های وین

در واقع اظهار نظر رهبر جمهوری اسلامی یک روز قبل از مذاکرات وین در مورد نیاز ایران به ۱۹۰۰۰۰ سانتریفوژ در آینده عملا مذاکرات شروع نشده را با یک بن بست حل نشدنی مواجه کرد، این در حالی است که کشورهای ۱+۵ حاضر نشدند در مورد چهار پیش شرط قبلی وی نیز کمترین انعطافی نشان دهند. چهار شرط قبلی مبنی بر پذیرش حق غنی سازی، برداشته شدن یک باره همه تحریم ها، وارد نشدن پروژه های موشکی ایران به مذاکرات و نیز مستثنی کردن تحقیقات اتمی از بازرسی.

نیوزویک طی مقاله ای در ارتباط با مذاکرات وین نوشت که نه جواد ظریف از رهبر جمهوری اسلامی مجوز امضای طرحی را داشت که غربی ها آماده کرده بودند و نه باراک اوباما در صورت واگذاری امتیاز های بزرگی به ایران می توانست موافقت کنگره را تحصیل کند. بنا براین دو طرف ادامه مذاکرات را به ۴ ماه دیگر موکول کردند.

در واقع دولت اوباما تاکنون بر راه حل های دیپلماتیک در رابطه با پرونده هسته ای ایران تاکید داشته و در برابر فشار افزایش تحریم های ایران از سوی کنگره مقاوت کرده است.اما اوباما از این به بعد با دردسرهای بیشتری مواجه است. در صورتی که تا ۲۴ نوامبر ایران و ۱+۵ به توافقی دست نیابند در آن صورت حتی دولت اوباما دیگر قادر به ایستادگی در برابر تقاضا برای افزایش فشار بر ایران نخواهد بود. حتی در صورنی که طرفین تا ۲۴ نوامبر یعنی چهار ماه دیگر به توافق برسند، اوباما کمی بیش از یک ماه فرصت خواهد داشت تا در مورد توافق احتمالی با ایران با کنگره و سنا رایزنی کند، پس از آن با برگزاری انتخابات میاندوره ای احتمال اینکه دمکرات ها اکثریت را از دست بدهند نیز به دردسرهای اوباما افزوده خواهد شد.

 

پارادوکس مذاکرات دور پایانی

برای بیش از ۳۵ سال دو کشور ایران و آمریکا درگیر مخاصمه ای کور هستند. هنوز ایران سرنگونی هواپیمای ایرباس از سوی ناو آمریکایی و کشته شدن۲۹۰ مسافر ایرانی، و نیزمداخله در کودتای ۲۸ مرداد و حمایت لجیستیکی از عراق در جنک با ایران را فراموش نکرده و نبخشیده است. آمریکایی ها هم ۴۴۴ روز گروگان گیری را فراموش نکرده اند و نیز ایران را پشت صحنه گردان انفجار مرکر تفنگداران دریایی آمریکا در بیروت و کشته شدن ۳۰۰ سرباز می دانند. آمریکا معتقد است که ایران در پشت همه جنگ های نیابتی علیه آمریکا بوده و هزینه های کلانی را بر دستگاه امنیت ملی این کشور تحمیل کرده است. آمریکایی ها همچنین ایران را غیر قابل اعتماد و غیر قابل معامله می دانند و تهران را متهم می کنند که ابتکار سفر مک فارلین به ایران برای رفع این کدورت ها را نادیده گرفته و سبب ایجاد جنجالی سیاسی در آمریکا شده است.

رهبر جمهوری اسلامی نیز همانند ۳۵ سال پیش هنوز در همه سخنرانی های عمومی خود آمریکا را به باد حمله می گیرد و کاخ سفید را مسئول هر سوء مدیریتی در ایران می نامد و باز انتظار دارد رئیس جمهور آمریکا یک گام تاریخی برای مصالحه با ایران بردارد.

از سویی، از نظر آمریکا سطح توسعه پروژه های هسته ای ایران در حدی است که نه نادیده گرفتن آن امکان پذیر است، و نه می توان به دولت ایران برای ادامه این مسیر تحت نظارت آژانس اعتماد کرد. پیرو پیدا نشدن پاسخی برای این ابهام هاست که کنگره و سنای امریکا تحریم های همه جانبه ایران را در دستور کار قرار دادند و ترجیح دادند به جای تهدید نظامی، تحریم ها بی سر و صدا ایران را از پا درآورد.

 

پس از چهار ماه

 با تاخیر ۴ ماهه در امضای توافق همه جانبه با ایران فعالیت لابی های پرنفوذ ضد ایرانی در آمریکا افزایش می یابد که از قدرت قابل توجهی در آمریکا برخوردارند. آنها منتظرنداگر تا پایان نوامبر توافقی حاصل نشد موج جدیدی از تحریم ها را علیه ایران اعلام کنند. لابی های قدرتمند مخالف توافق با ایران معفقدند این تحریم ها بود که ایران را به پای میز مذاکره کشاند و ادامه تحریم ها که هزینه ای برای آمریکا در بر ندارد کارآترین ابزار برخورد با ایران است. آنها اعتقاد دارند اوضاع اقتصادی ایران با تثبیت ارزش ریال و مهار تورم رو به بهبود است و مدیریت حسن روحانی توانسته است ایران را از لبه پرتگاه دور کند. همینان اعتقاد دارند در صورتی که شرائط فعلی ادامه پیدا کند احتمال اینکه توافق با ایران دشوارتر شود زیاد است به همین دلیل نباید اجازه داد اقتصاد ایران از شرائط بحرانی خارج شود.

بر اساس انچه از نگاه بخش قابل توجهی از کارشناسان آمریکایی بر می آید نمی توان از این چهار ماه انتظار معجزه داشت و احتمال اینکه باز هم توافقی صورت نگیرد قابل توجه است. حتی کارشناس یک مرکز مطالعات استراتژیک که نخواسته نامش منتشر شود به نیویورک تایمز گفته است اساسا کنگره و سنا طرحی برای مصالحه با ایران ندارند و طرح آنان برای ایران همان توافق نکردن است. وی تاکید می کند هر طرحی با ایران امضا شود کنگره از پیش با آن مشکل دارد زیرا لابی های ضد توافق با ایران تحت فشار بودن ایران را ایده آل ترین شرائط می دانند.

در ایران نیز شرائط مشابهی حاکم است. با توجه به اینکه طیف های راست افراطی مخابف توافق با ۱+۵ در حال متشکل شدن و حتی خط و نشان کشیدن ضمنی برای رهبر جمهوری اسلامی هستند احتمال قابل توجهی وجود دارد که توافق نهایی با ۱+۵ مخالفت های داخلی غیر قابل کنترلی را ایجاد کند که ممکن است به دایره اختیارات رهبر جمهوری اسلامی نیز تسری یابد بنابراین هر چه پیش می رود طرف ایرانی نیز برای مصالحه و کوتاه آمدن در برابر خواسته های غرب که قرار نیست تقریبا هیچ امتیازی به ایران واگذار کند بیشتر دچار یحران می شود.

 پرانتزهایی که جواد ظریف به آن اشاره کرد و کارکرد آن به تاخیر انداختن توافق روی موضوعات بسیار دشوار است ممکن است در دور بعدی مذاکرات دیگر کارایی نداشته باشد و احتمال تمدید دوباره مذاکرات زیاد نیست. در آن صورت پیش بینی آینده بسیار دشوارتر خواهد شد و احتمالا تهدید نظامی اسراییل نیز دوباره مطرح می شود که از ابتدا با هر توافقی با ایران مخالف بود.