چرا نه به مطهری؟

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

البته ما که خودمان می دانیم که مطهری نباید وزیر ارشاد بشود. یعنی اگر وزیر آموزش و پرورش یا حتی وزیر رفاه یا معاون پارلمانی رئیس جمهور هم بشود برای من قابل درک است، اما وقتی آدمی مثل محمد علی زم که ۳۵ سال مستمر تولید فرهنگی و هنری کرده و حداقل بیست سال در کارش موفق بوده است و خیلی هم وزیر فرهنگ و ارشاد خوبی می تواند بشود وجود دارد. یا افراد قدرتمندی مثل سید محمد بهشتی، احمد پورنجاتی، محمود دعایی، احمد مسجد جامعی وجود دارند که بعضی هاشان در وزارت و معاونت وزیر فرهنگ و ارشاد کار موفق کردند، باید گیر داد به علی مطهری، نمی فهمم. یعنی اصولا من که فکر نمی کنم روحانی چنین کاری بکند، ولی گوش شیطان کر و چشمش کور و زبانش لال عرض می کنم که کار یک دفعه خراب نشود. حالا اگر کسی دلیل مشخصی می خواهد که چرا مطهری نباید وزیر فرهنگ و ارشاد بشود، این هم سه دلیل مشخص: اول اینکه ایشان در سال ۱۳۹۱گفته است: “مواضع من در آزادی‌های اجتماعی به اصولگرایان نزدیک است.” و دلیل دوم اینکه ایشان در سال ۱۳۸۹ گفته است: “جریان دفاع از ایران باستان و مطرح کردن ایران قبل از اسلام سیاست جریان انحرافی است.” دلیل سومش هم اینکه فرموده که: “باید از ورود دانشجویان بدحجاب در همان جلوی در دانشگاه جلوگیری شود.” اتفاقا من اصلا با اینکه علی مطهری وزیر صنایع یا اقتصاد یا دفاع بشود مخالف نیستم، فقط با اینکه کارش به فرهنگ ربط داشته باشد مخالفم.

 

چطور مغز انسان هک می شود؟

خبرگزاری ها نوشتند مغز انسان را هم می توان هک کرد. دانشمندان ابراز داشتند که این کار اصلا سخت نیست. اتفاقا خیلی هم ساده است. شما چهار سال یک آدم معمولی را با دست و پای بسته جلوی تلویزیون جمهوری اسلامی بگذارید و به او اجازه ندهید که صدا تلویزیون را قطع کند یا از دیدن تصاویر آن خودداری کند. در عرض سه سال اگر انشتین و بیل گیتس هم باشد تبدیل به احمدی نژاد می شود.

 

نخست وزیر مصر تعیین شد

من که اصلا نمی توانم بفهمم این حرف یعنی چه. کودتا یعنی ارتش قدرتی که قانونی است برکنار کند و قدرت جدیدی را روی کار بیاورد. الزاما ممکن است کودتا چیز بدی هم نباشد. حتی حمله نظامی هم خودبخود چیز بدی نیست. اصولا اگر حمله نظامی آمریکا در جنگ دوم جهانی نبود، نصف اروپا که دست دیکتاتورهای کمونیست بود، نصف دیگرش دست دیکتاتورهای فاشیست. یا مثلا کودتای رضاشاه در سال ۱۲۹۹ اصلا به ضرر جامعه ایران نبود. بگذریم از اینکه رضا شاه خودش بعدا فهمید کاری که کرده کودتاست، ولی حتی اگر یک فرمانده نظامی متوجه نشود که کودتا کرده و کودتا کند، اسمش کودتاست. من نمی فهمم این مصری های عزیز و سکولارهای محترم مصر چرا از واژه کودتا ناراحت می شوند. کودتا کردی، بگو دلم خواست خوب کردم. چرا هی اسم های عجیب و غریب برایش می گذارید؟

اصلا مگر بقیه حکومت های سکولار خاورمیانه از مصر و لیبی و سوریه و عراق و ترکیه و ایران و پاکستان، کدام شان بدون کودتا سرکار آمدند؟ مرد باش، بگو عشقم کشید کودتا کردم. حالا کودتا هیچی امروز حازم البیلاوی هم شد نخست وزیر مصر. ایران هم اعلام کرد با مخالفان مرسی بهتر می توانیم کار کنیم. یعنی ام القرا هم دولت سکولار کودتا را به دولت مذهبی حاصل انقلاب و انتخابات ترجیح می دهد، در عوض اردوغان به عنوان رئیس جمهور مهم ترین کشور سکولار دنیای اسلام از کودتای مصر بسیار ابراز ناراحتی کرده و گفته: “چرا دنیا برکناری مرسی را کودتا نمی داند؟” البته من موافق بودم که همان حسنی مبارک می ماند سر کار و همان وضع قبلی بود، همانطور که اصولا با هر نوع کودتا و انقلاب علیه حکومتهای پادشاهی عربستان و اردن و قطر و مراکش مخالفم. پادشاه شان برود یک طالبان می آید روی کار باید دوباره یک کودتا کنند مثل مصر همان مبارک های قبلی را بیاورند. فقط مشکلم این است که چرا بیخودی دو سال خودتان را علاف کردید که با زحمت و بدبختی برسید به همان جایی که بودید؟

 

انتشار تصاویر خصوصی در فضای مجازی جرم است

اصلا شوخی نمی کنم. همین آقای عباس جعفری دولت آبادی دادستان یقه بسته پینه بر پیشانی نشسته تهران فرموده که انتشار تصاویر خصوصی در فضای مجازی جرم است. حالا یکی بیاید این واژه خصوصی را تعریف کند. یعنی اگر بنده عکس با بیکینی کیم کارداشیان را که روی جلد مجله فلان منتشر شده و عکس عمومی است منتشر کنم جرم نکردم، ولی اگر عکس پدر و عمویم را در حال نماز خواندن منتشر کردم جرم کردم.

این آقای عباس آقا گفته: “ما در مقام دادستانی وظیفه خود می‌دانیم از حریم خصوصی افراد و عکس‌های خصوصی که در فضای مجازی منتشر می‌شود دفاع کنیم.” یعنی چه؟ یعنی دادستانی برای حفظ حریم خصوصی افراد به آنها اجازه نمی دهد عکس خصوصی شان را در فضای عمومی بگذارند. مثل این است که شما را بخاطر اینکه دست توی جیب خودتان کردید به عنوان جیب بر دستگیر کنند. البته قانونی وجود دارد که می گوید انتشار صور قبیحه ممنوع است، ولی صور قبیحه یعنی عکس برهنه. البته علما در این مورد اختلاف نظر دارند، یک عده معتقدند اگر یک آدمی بد هیکل باشد عکسش جزو صور قبیحه است، ولی آخر کدام آدم عاقلی به تصویر برهنه اسکارلت جوهانسون یا انجلینا جولی می گوید صور قبیحه؟ اگر مثلا خانم مرضیه وحید دستجردی عکس برهنه خودش را بگذارد، البته ما که خبر نداریم، ولی احتمالا صور قبیحه می شود.

اصولا چه کسی می تواند بگوید که اینترنتی که فیلتر است و در داخل ایران قابل دریافت نیست، اگر یک خانمی عکس خودش را با تی شرت و شلوارک در صفحه اش بگذارد یعنی تصویر خودش را در فضای عمومی منتشر کرده است. اصلا مگر کسی که در خرم آباد عکسش را می گذارد روی صفحه با کسی که در لس آنجلس عکس خصوصی اش را در اینترنت منتشر می کنند معلوم است که چه کسی داخل است و چه کسی خارج که قانون ایران در موردش صدق کند یا نکند. اصلا عکس خصوصی یعنی چه؟ یعنی مثلا اگر کسی عکس خمینی و نوه اش یا احمدی نژاد را با دمپایی در خانه مادرش منتشر کند، عکس خصوصی را منتشر کرده؟ اصلا این یعنی چه که آدم قانونی در کشور تصویب کند که ۴۵ درصد مردم در عرض دو دقیقه مجرم بشوند؟

 

السابقون السابقون المحمود

گاهی اوقات بعضی افراد یک حرف هایی می زنند که آدم انتظار ندارد بزنند. مثلا آدمی که پنج سال دائما دروغ گفته و مزخرفات از دهانش شکوفه زده یک دفعه یک حرف درستی می زند که آدم هر کاری می کند نمی فهمد آن حرف را باید کجای دلش بگذارد؟ مثلا همین آقای مهدی کلهر که گفته است که “یاران احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴ تعدادشان به ده نفر هم نمی رسید.” از قضا این حرف نه تنها درست است، بلکه اصل قضیه هم همین است. نه تنها تعداد یارانش در سال ۱۳۸۴ به ده نفر نمی رسید، بلکه تعداد هوادارانش هم به ده نفر نمی رسید. اصلا به همین دلیل هم می گوئیم در انتخابات تقلب شده است. اگر تعداد یارانش بیست میلیون نفر بود که احتیاجی به تقلب نداشت. اما نکته مهم تر این است که بعد از هشت سال زحمت طاقت فرسا و کوشش کمرشکن تازه در سال ۱۳۹۲ تعداد این یاران از ده نفر به هفت نفر رسیده. بالاخره از هر دستی بدهی از همان دست می گیری، بخصوص وقتی که یک دست هم بیشتر نداشته باشد.

 

بشار اسد از بیخ برید

هفته قبل وقتی ارتش مصر مرسی را برکنار کرد بشار اسد رهبر و رئیس حزب و رئیس جمهور و نخست وزیر و رئیس پارلمان و بطور کلی تنها موجود قانونی سوریه اعلام کرد: “سقوط مرسی نشانه شکست اسلام سیاسی است.” حالا چرا حکومت ایران که اسلام سیاسی در آن حاکم است شکست نمی خورد و سوریه مثل دوقلوهای به هم چسبیده به این یکی اسلام سیاسی چسبیده، ولی با مصر که با انتخابات آزاد اسلام سیاسی روی کار آمده شکست خورده است، مخالف است بر ما معلوم نشد. به عبارت دیگر آقای بشار اسد که یک دیکتاتور سکولار مورد حمایت یک حکومت اسلامی است که سیاست اش مثل دیانت اش است، مثل آب خوردن همین دیروز هر شانزده عضو رهبری حزب بعث را برکنار کرد و شانزده تا رهبر جدید را مثل همان آب خوردن قبلی منصوب کرد و همین و همین. حالا چرا مرسی دیکتاتور است چون می خواسته بعدا حکومت دینی راه بیاندازد، و چرا بشار اسد که شصت هزار نفر از مخالفانش را طی دوسال کشته دیکتاتور نیست، چون اصولا مشکل دموکراسی نیست. یعنی واقعا دموکراسی برای خیلی ها حرف مفت است. ایضا انتخابات آزاد. بگو من انتخابات و دموکراسی را فقط وقتی قبول دارم که خودم انتخاب بشوم. شتر مرد، حاجی خلاص!