اصولا انتخابات برای هاشمی « انتگافات» است. دقیقا زمانی است که محمد شان یادش می افتد که چه حرف هایی نباید بزند، و یکهو همه آنها را می زند. خودش هم درست دم انتخابات در حال راه رفتن روی بند وسط سیرک انتخابات، دائم از جیبش گاف روی زمین می ریزد. حالا یکی جمعش کند. در انتخابات مجلس ششم، درست زمانی که نباید با اصلاح طلبان درگیر می شد، با همت برادران غیور اصلاح طلب و بخصوص گنجی و نبوی و جلایی پور و غیره، چهار تا لگد رفت وسط شکم خاتمی و شروع کرد به دفاع از هر چی شورت و کرست و پیژامه و لباده قرمز که پوشیده بود، هر چه به او گفتند، آقا شما متهم به سرخ هستی، می گفت: بله، ما و عفت خانم از رنگ قرمز خوش مان می آمد بخصوص این مهدی که بچه بود…. در انتخابات ریاست جمهوری هم، احمدی نژاد که سینه خیز برای عرض ارادت خودش را در نهاد رهبری فرو کرده بود، اما یک کلمه اسم از آقای خمینی و خامنه ای نمی آورد، در عوض هاشمی که داشت از همان آقای خامنه ای می خورد، هفته اول گفت: ما بیست سال با هم دوست هستیم، هفته دوم شد 25 سال، هفته سوم شد 30 سال، هفته چهارم شد 35 سال، هفته ششم رسیده بود به 45 سال که انتخابات برگزار شد. حالا هی توضیح بده که آقای محترم، ای مرد هفت دریا و هفت کوه و هفت آسمان، خواهر ما را بردی زیارت با این تبلیغات عوضی، ولی مگر از اصول دست بردار بود؟ الآن هم که وزیر احمدی نژاد علیه سیاست های او سخنرانی می کند و پسرش هر نوع رابطه با پدرش را تکذیب می کند و افروغ تبدیل به تروتسکی و قالیباف تبدیل به ماندلای خیابان بهشت شده است، آدمی که دولت احمدی نژاد به او القابی مانند « دزد، مفسد، رئیس مافیا، عامل آمریکا، رئیس جاسوسان، پدر دختر فلانکاره، و غیره داده است» رسما اعلام کرده که ما پشتیبان دولت هستیم، ای خاک نوق به سر این دولت، تو برای چی پشتیبان دولتی هستی که خواهر و مادرت را به حوادث غیر مترقبه دچار کرده است؟ البته سخنرانی هاشمی در خرم آباد فقط شامل این نکته نبود، وی گفت: « انتخابات برای کشور ضروری است.» او تاکید کرد: « به انتخاباتی پرشور، سالم و آزاد می اندیشم.» او در مورد احمدی نژاد گفت: « ما به دنبال حفظ انقلابیم، آنها به فکر بوق و کرنا.» یکی از کارشناسان سیاسی انتخابات به نام س. ا. ن. گفت: اگر یک کلمه دیگر از این دولت کشدار دفاع کنی، ما هم نه از تو دفاع می کنیم و نه از حضور ملت در انتخابات، لطفا جمعش کن، یه جای دیگه پهنش کن.
گل پری جون! بله!
روز سه شنبه هفته گذشته در یکی از خطوط متروی مسیر انقلاب به آزادی، یکی از مسافران اقدام به خواندن ترانه مستهجن و ملی « گل پری جون» در ملاء عام نمود، اما چون این شخص در لحظه وقوع جرم نه چکمه اش را روی شلوار انداخته که مصداق تبرج محسوب شود، نه زن بود که بطور کلی مجرم باشد، نه مشغول کشیدن قلیان بود که با آلت جرم و غیره دستگیر شود، هیچ اتفاقی برای خواننده ترانه « گل پری جون» نیفتاد، در عوض با شنیدن این ترانه یکی از مسافران خط انقلاب آزادی دچار هیجان شدید شد و محکم توی گوش یک فروند روحانی جوانی که روی یک صندلی نشسته بود، زد. به دنبال این اقدام پوپولیستی، مترو شلوغ شد و مدیر عامل مترو، محسن هاشمی اعلام کرد که چهل درصد پروژه مترو به دلیل سیاست های دولت متوقف شده است. با آمدن اسم سیاست های دولت، مرتضی نبوی و احمد توکلی شدیدا به سیاست های دولت اعتراض کردند. در جریان همین اعتراض عماد افروغ یکی از منتقدین جدی و مهم دولت که موفق شده است مسیر راست افراطی را به میانه نسبتا معتدل در یک سال و نیم طی کند، به اظهارات رئیس جمهور که همین جوری برای رفع بهانه قبل از سفر حج سروده شده و در صدا و سیما زرتی اعلام شده بود، شدیدا لی اعتراض کرد و گفت: « اگر مجلس شان خود را حفظ می کرد، شاهد این گرانی ها نبودیم.» وی توضیح داد که وقتی مجلس در دو سال گذشته تبدیل به شیئی غیر منفصل رئیس جمهور که خودش شیئی متصل جاهای دیگر بود، شد، چشمش کور، دنده اش نرم، این حرف ها را باید بشنود. در پی سخنان عماد افروغ هفده نماینده مجلس طرحی برای استیضاح وزیر کشور آماده کردند که فعلا 17 نفر آن را امضا کردند، این در حالی است که ریاست جمهوری در مراسم « ددر الهی» به سر می برد و به جای اینکه دور کعبه طواف کند، دارد دور خودش می چرخد و فکر می کند این یک میلیون و نیم مسلمان هم برای زیارت او به آنجا آمده اند. آگاهان دعا کردند که یک دفعه از این برادران اولترا وهابی یک دفعه یکی شان داغ نکند و از حلقه دویست نفری که این عطیه الهی را محافظت می کنند، رد بشود و لباس احرام حاج محمود را سرش بکشد و خدای ناکرده طرف شهید بشود و حالا بدبختی داریم که یک رئیس جمهور ببو را که قرار است برود دنبال کارش، تا سالها به عنوان بزرگراه شهید احمدی نژاد زیر پا یا چرخ بگذاریم. فعلا شهر شلوغ است، منتقدان مشغول انتقاد هستند، قوه قضائیه به نظر می رسد کمی دارد تاملات می کند، ولی هیچ کاری بدون فشار از پائین منجر به اقدام از بالا نمی شود و در حال حاضر صدای گل پری جون همچنان از مترو به گوش می رسد.
هویجوری گرفتند، هویجوری ول کردند
ظاهرا صدای « گل پری جون» به قوه قضائیه رسیده و قوه مذکور پس از هشت ماه که سه دانشجوی بدبخت را آب لمبو مرده و دهان آنها را مورد عملیات عمرانی قرار داده و خشتک آنها را بادبان کرده است، امروز دادگاه تجدید نظر احسان منصوری، مجید توکلی و احمد قصابان را از اتهامات وارده تبرئه کرد. بنا به گفته وکیل این دانشجویان آنها روز شنبه آزاد می شوند. دادگاه تشخیص داد که نشریات جعلی هستند. قضیه بسیار ساده است. به قول یکی از خرگوش های چپ که پس از بازجویی اعتراف کرده بود، خرس است، در مورد دستگیری و آزادی این سه دانشجو گفت: « هویجوری». فعلا معلوم است که نشریات جعلی بوده، اما قرار نیست معلوم شود نشریات را چه کسی جعل کرده بود؟ نکته مهم این که خرگوش ها خبر دادند که در حال حاضر این سه تن آزاد خواهند شد، اما بیست نفری که معتقد بودند این افراد بیگناهند و برای آزادی آنها تلاش کردند در زندان خواهند ماند.
قالیباف ماندلا می شود
البته خوب است که ملت بریزند سر این جوجه فاشیست که اگر در همین انتخابات جلویش را نگیری فردا جلوی در خانه و دفتر روزنامه و محل کار ملت صلیب شکسته یا علامت دیگری می گذارند تا گشتاپو و سازمان جوانان بسیج بریزد و خانه ملت را آتش بزند. هرچه باشد قالیباف چند مرحله از احمدی نژاد جلوتر است. جلوتر هم نبود باز هم مهم نبود، دولت یکدست دهان ما را سرویس می کند، وگرنه دولتی که چپش با راستش دعوا دارد که اشکالی ندارد. در همین راستا دیروز باقر قالیباف از احمدی نژاد شدیدا انتقاد کرد و گفت: « طرح سهمیه بندی بنزین که باید باعث کاهش بار ترافیکی می شد، نشد.» قالیباف به احمدی نژاد اعتراض کرد و گفت: « تا زمانی که فکر می کنیم می توانیم با مزاح و تمسخر مشکلات کشور را حل کنیم، در اشتباهیم.» وی در مورد سیاست های دولت توضیح داد: « می خواهند همه را گدا بار بیاورند.» در همین راستا، دکتر غلومسین خان، دارای شش شغل و یک همسر غیر قابل کنترل، اعلام کرد: « مملکت را با چهار میلیون فقیر تحویل دولت داده اند.» آگاهان جمله کامل وی را از روی نوار مربوطه پیاده کردند و نوشتند: « مملکت را با چهار میلیون فقیر تحویل دولت دادند، ما توانستیم صد و بیست نفر از فقرا را با انتصاب در وزارتخانه ها و استانداری ها از فقر نجات دهیم و در حال حاضر با تولیدات دولت، می توانیم شش و نیم میلیون فقیر تحویل دولت آینده بدهیم .»
تا کنون 43 بار
اصولا اگر به هر کدام از سیاست های دولت نگاه کنید همین طور است، مثلا در مورد مذاکره با اروپا تا به حال دولت حداقل سی بار نظرش تغییر کرده، مثلا در مورد ارمنستان نظر رئیس جمهور از ساعت هشت صبح تا 48 ساعت بعد سه بار تغییر کرد. در مورد اسرائیل نظر دولت حداقل 15 بار عوض شده است. فرشاد مومنی گفت: « نظرات در مورد سهام عدالت تا امروز 43 بار عوض شده است.