آفرین به این استدلال

شیرین عبادی
شیرین عبادی

برخورد با اعضای فعال کمپین یک میلیون امضا در کشور ما، با شدت و حدت هر چه تمام تر، بی وقفه ادامه ‏دارد. این کمپین، مسالمت آمیزترین شیوه قابل تصور اعتراض شهروندان در یک جامعه است: شیوه ‏درخواست از نهادهای حکومتی، برای آن که در چارچوب مقررات خود، تعدادی از مواد قانونی را مورد ‏تجدید نظر قرار دهند. اما با وجود این، دستگاه قضایی در احضار، محاکمه و مجازات فعالان این حرکت ‏مسالمت آمیز، که از همگی دختران و زنان دارای سوابق ممتد در حرکت های داوطلبانه عام المنفعه هستند، ‏چنان پشتکاری به خرج می دهد که باور نکردنی است.‏

نکته قابل تأمل در اقدامات صورت گرفته علیه فعالان کمپین این است که در جریان آن، باز با پشتکاری مثال ‏زدنی، سعی می شود تا دلیل اصلی برخورد با این فعالان که درخواست تغییر قوانین تبعیض آمیز است، ‏مطرح نشود. به عبارت دیگر دستگاه قضایی، تمام تلاش خود را در جهت پنهان کردن علت مشخصی که ‏باعث تشکیل پرونده برای فعالان کمپین می شود به کار می بندد و اتهام تکراری دادگاه علیه فعالان کمپین ‏نیز، “اقدام علیه امنیت ملی” است. ظاهراً قضات هیچ نگرانی ای هم از بابت پاسخ گویی به این ابهام ندارند ‏که چگونه می توان دختران و مادرانی را که در چارچوب قوانین “جمهوری اسلامی ایران”، از “مجلس ‏شورای اسلامی” می خواهند در تعدادی از قوانین کشور تجدید نظر کند، به اقدام علیه امنیت ملی متهم کرد؛ ‏که عنوانی اتهامی است که مثلا به جاسوسان یا کسانی که مقابله مسلحانه با حکومت می پردازند اطلاق می ‏شود.‏

برای درک بهتر نوع برخوردهایی که با فعالان کمپین یک میلیون امضا صورت می گیرد، می توان به مورد ‏مریم حسین خواه اشاره کرد. دختر جوانی که در دادگاه با شهامت از حقانیت خواسته هایش دفاع کرده - و ‏حتی پس از زندانی شدن نیز وظیفه خود در دفاع از حقوق زنان را از یاد نبرده و فعالانه به درج اختبار ‏زندانیان زن و کمک به آنها می پردازد. دادگاه با صدور قرار وثیقه سنگین 100 میلیون تومانی (که تهیه آن ‏از عهده اش خارج بود) این فعال حقوق زنان را به زندان فرستاده است. جالب است که با وجود آن که صاحب ‏امتیاز یکی از مهمترین روزنامه های ایران حاضر شده شخصاً کفالت مریم حسین خواه را به عهده بگیرد، اما ‏قاضی حاضر به آزاد کردن او نیست. جالب تر این که وقتی همسر او گفته که وی و مریم امکان تهیه مبلغ ‏سنگین وثیقه را ندارند و سخن فوق در برخی سایت های اینترنتی منعکس شده، آن مرد جوان مورد عتاب و ‏خطاب مسوولان قرار گرفته که چرا با بیان این قبیل سخنان، علیه قوه قضاییه تبلیغ می کند!‏

این شیوه برخورد با پرونده مریم حسین خواه، یکی از ده ها نمونه برخورد نامتعارفی است که در دستگاه ‏قضایی ما، با فعالان حقوق زنان صورت می گیرد. بر مبنای چه تعریفی از علم حقوق، اشاره مرد جوانی به ‏عدم توانایی در تامین وثیقه، تبلیغ علیه دستگاه قضایی است، یا رفتار زن خوانی که که می خواهد قانونی که ‏به همسرش اجازه ازدواج مجدد را می دهد لغو شود، امنیت ملی را به خطر می اندازد؟ به راستی باید به ‏قدرت استدلال کسانی که مخالفت با حق تعدد زوجات یا طرفداری از حق برابر زنان با مردان در طلاق، ‏شهادت یا ارث را ضربه به امنیت ملی تلقی می کنند، آفرین گفت!‏

این نوع استدلال، نه تنها کمکی به امنیت ملی نمی کند، که خود بزرگترین ضربه به امنیت ملی است. کسانی ‏که گوی اصرار دارند ثابت کنند جمهوری اسلامی به میزانی شکننده شده است که اقداماتی در حد امضا جمع ‏کردن تعدادی از مادران و دختران ایرانی برای تجدد نظر در قوانین باعث فرو ریختن بنیان های امنیتی آن ‏می شود، در واقع تعریفی بسیار مشخص از ثبات حکومت ایران ارائه می دهند که بیش از هر چیز، به ضرر ‏خود حکومت است. ای کاش آنها، از بیان عقیده خود شرمسار نبودند که آنچه نگران آن هستند، نه امنیت ملی، ‏که امنیت نظام مرد سالارانه ای که وظیفه حفظ و صیانت از آن را - با علم به بیهودگی تلاش خود - به عهده ‏گرفته اند.‏

آیا بهتر نیست مسوولانی که برای برخورد با فعالان کمپین یک میلیون امضا به هر استدلال محیر العقولی ‏متوسل می شوند، به جای تقبل این همه زحمت در توضیح اتهامات امینتی، تکلیف خود را با این حرکت ‏روشن کنند و با صراحت اعلام نمایند که صحبت از برابری زن و مرد را جرم می دانند؟ ‏