فراماسونی که از قسطنطنیه آمد

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

فرض کنید که من بنویسم که احتمالا یک موجودات بی شعوری در حکومت هستند که بعید نیست به “ میرحسین موسوی” اتهام بزنند که نه تنها رهبر فتنه و عامل استکبار جهانی و جاسوس دشمن و مخالف اصلی امام بوده است، بلکه فراماسون هم هست. بعد هم که از طرف بپرسی در کدام فراماسونری عضو بوده، می گوید “ لژ فراماسونری قسطنطنیه” حتما می خواهید بگوئید هیچ احمقی به چنین طنزی نخواهد خندید. علتش هم این است که درست است که همه ماها اسم قسطنطنیه را شنیدیم و احتمالا ممکن است ما را یاد “ ذبیح الله منصوری” و ارسطاطالیس و کوالالامپور بیاندازد، منتهی اکثر مردم معتقدند که قسطنطنیه سالهاست که از بین رفته است و احتمالا کسی هم یادش نیست که قسطنطنیه کجا بود. شما خودتان می دانید که قسطنطنیه کجاست؟ یا کجا بود؟ یا می دانید که این شهر که توسط امپراطور کنستانتین، یا یک یونانی دیگر در کنار بغاز داردانل یا بسفر یا  یک بغاز دیگر ساخته شد، چه فرقی با فنیقیه دارد؟ من که هرچه فکر می کنم عقلم قد نمی دهد که آخرین بار اسم قسطنطنیه را چه زمانی شنیدم. اینها همه به کنار، ولی این اصلا شوخی من نیست. پیام فضلی نژاد، که اولین بار به دلیل اینکه شاگرد خوبی بوده، یک کره جغرافیا از حسین شریعتمداری جایزه گرفته که این کره جغرافیا متعلق به دوران کودکی شریعتمداری بوده، و زمانی ساخته شده بود که هنوز آمریکا کشف نشده بود و دولت عثمانی برقرار بود و آغامحمدخان قاجار تازه از جراحی چشم برگشته بود، نوشت: “ میرحسین موسوی عضو لژ فراماسونری قسطنطنیه بوده” و بقول احمدی نژاد دروغگو شصت و سه درصدت کو، “ اسناد آن هم موجود است.”

 

البته من خیلی در حرف پیام فضلی نژاد شک نمی کنم، و به نظرم خیلی مقصر نیست، بالاخره وقتی کسی قرص اضافی می خورد و بعد اعلام می کند که ترور شده است، و تصادفا در کشوری که روزی ده تا محارب از طریق حمل خودکار و خودنویس دستگیر می شوند، ولی هیچ ردپایی از تروریست های فضلی نژاد کشف نمی شود، احتمالا سرش زیاد گیج و ویج می رود و ممکن است حرف های عجیب و غریب بزند، ولی از این تعجب می کنم که حالا برای چی قسطنطنیه؟ این همه شهر وجود دارد که لژهای فراماسونری در آن وجود دارد، مثلا پاریس، لندن، واشنگتن، یا خیلی جاهای دیگر و میرحسین موسوی را خیلی راحت تر است که متهم کنیم که عضو گراندلژ پاریس یا لژ اعظم بریتانیای کبیر است، ولی چرا قسطنطنیه؟ جا قحط بود؟ حدس می زنم که پیام فضلی نژاد هنوز نمی داند که قسطنطنیه همان استانبول است و اسم این شهر دویست سال قبل از به دنیا آمدن میرحسین موسوی عوض شده است، چون احتمالا میرحسین موسوی باید مثل اغلب فراماسونها بعد از تولد عضو فراماسونری شده باشد، بعید می دانم که قبل از آن عضو شده باشد.

 

کلیات بودجه تصویب شد

چنان می گویند “ کلیات بودجه سال 89 تصویب شد” انگار جزئیاتی هم وجود دارد. به گفته آگاهان، بودجه سال 1389 هم مثل چهارسال گذشته، در دفتر مشق پسر سردار محصولی نوشته شده و کلا کلیه بودجه 89 کلیات است و اصولا هیچ جزئیاتی ندارد. این طرح که توسط یکی از نمایندگان راستگرا “ توهین به مجلس” و توسط یک نماینده راستگرا تر “ اهانت به تاریخ اقتصاد” و توسط احمد توکلی “ عامل ایجاد تورم پنجاه درصدی” قلمداد شد، بعد از اینکه با مخالفت 160 نماینده از 240 نماینده مواجه شد، به رای گذاشته شد و با رای 160 نماینده از 240 نماینده تصویب شد. این 160 نماینده اعلام کردند که چون حدس می زدیم ممکن است رهبری در گذشته، حال، آینده یا زمانی دیگر با این بودجه موافق باشد، به آن رای دادیم. نمایندگان مجلس پس از صدور رای مذکور، اعلام کردند که برای دفاع از حقوق ملت فلسطین حاضرند به لبنان بروند و یک هفته تمام همه بیروت را بگردند.

 

کتی بیگ لو برنده اسکار 1431 قمری شد

اسکار امسال هم برگزار شد و بالاخره و همزمان با روز زن، یک کارگردان زن نه تنها برنده بهترین کارگردان شد، بلکه برنده اکثر جوایز اسکار شد. خانم کاترین کامرون سابق( چون اسم خودش سخت است، فعلا با اسم شوهر سابقش او را می نامیم) این جایزه را بخاطر فیلمی جنگی که در عراق ساخته شده است گرفت. تا اینجا شما هیچ اطلاعاتی ندارید و فقط می دانید که زن سابق جیمز کامرون چند جایزه اسکار را بخاطر ساخت یک فیلم گرفته است و البته این هم چیز عجیبی نیست، چون اسکار را که بخاطر قردادن یا آشپزی کردن یا مسابقه اسکی روی یخ که نمی گیرند، طبعا بخاطر فیلمسازی می گیرند. البته بخاطر فیلمسازی همیشه هم اسکار نمی گیرند، ممکن است این فیلمساز ایرانی باشد و به جای اینکه جایزه اسکار بگیرد، دستگیر بشود و به زندان برود، ولی در هر حال این خانم زندان نرفته و جعفر پناهی هم اسکار نگرفته است، اگرچه فیلم های جعفرپناهی هم از نظر موضوعی و نوع نگاه مثل همین فیلم “ The Hurt Locker” بوده است.

 

حتما می خواهید ببینید اسم این فیلم چیست. ترجمه اسم این فیلم ظاهرا از ساختنش هم سخت تر است، چون در این چندماهی که نمایش فیلم شروع شده هنوز هیچ رسانه فارسی زبانی نتوانسته اسمی برای آن انتخاب کند. بی بی سی فارسی اول اسم فیلم را “ خنثی کننده بمب” گذاشت، اما بعد از چند روز آن را به “ مهلکه” تغییر داد. رادیو فردا نام فیلم را گذاشت “ گنجه درد”، فرارو هم نام آن را گذاشت “ مهلکه”، ویکیپدیای فارسی این فیلم را “ قفسه درد” و سایت انجمن عیاران نام آن را “ جعبه درد” خواند.

 

آگاهان ادبیات فارسی که اطلاعات دقیقی راجع به زبان انگلیسی دارند، اسامی دیگری را هم برای این فیلم پیدا کرده اند، از جمله “ قوطی درد”، “ صندوقچه رنج ها”، خنثی ساز”، “ ویلان مانده درب داغان”، “ کپسول رنج”، “ استیصال بشری در هنگام خنثی سازی”، “ خنثی گر( در تهران، ویلیام و مت به بغداد می روند)“، ” شکننده قلب ها”، “ کمد رنجور” و چند اسم دیگر. مهدی کلهر، زبانشناس و کاشف فریاد آقای شاه نام فیلم را “ اوبامایان در منجلاب استکباری” یا “ انفجار ابدی” نام گذاشت. آگاهان همچنین نام کارگردان را که Kathryn Bigelow نوشته می شود به نام کاترین بیگ لو، کثرین بیگ زاده، کتی بیگعلی، کتی بیگ لو و اینگرید برگمن خوانده شده است. جهت اطلاع توضیح داده می شود که فارسی شکر بود، ولی از وقتی صادرات شکر متوقف شده و واردات آن افزایش یافته، فعلا از مصرف چای شیرین خودداری نمائید( کنید سابق).

 

اسلام دین آدم کشی نیست

ناصر مکارم شیرازی فقط همین که حالا می بینیم نبود، قبل از انقلاب یک نویسنده معتدل بود که با زبانی مودب در مورد مسائل مختلف اجتماعی نظر می داد و اتفاقا نوشته های خوبی هم می نوشت. در روزنامه کیهان و اطلاعات قبل از انقلاب از او مقاله منتشر می شد. بعد از انقلاب هم تا چند سال به عنوان روحانی نسبتا لیبرالی مطرح بود که تندروی بسیاری از روحانیون قاط زده اول انقلاب را نداشت. نمی دانم چطور شد یک دفعه حالش بد شد و حرفهای نوری همدانی و سایر دایناسورهای یخبندان دوم زمین شناسی را تکرار می کرد. آقای مکارم دو روز قبل اعلام کرد “ اسلام دین آدم کشی نیست.” از آیت الله مکارم شیرازی که مکارم و اخلاق شیرازی خودش را نشان داده است، تشکر می کنیم و امیدواریم این حرف ها را بیشتر بزند. اصولا آدمی که “ تفسیر نمونه” را منتشر کرده بهتر است تفاسیر نمونه ای به دست مردم بدهد که همه فکر نکنند پس این همه حزب اللهی دیوانه آدمکش از کجا آمده اند. قبلا از زحمات بعدی شما کمال امتنان را داریم.

 

پای راهپیمایی قلم شد

هشتم مارس روز جهانی زن بر همه زنان، و بقیه مبارک باد. در همین راستا و با توجه به اینکه بقول احمدی نژاد که در دانشگاه کلمبیا گفت “زنان در ایران در همه چیز آزاد هستند.” امروز در سرتاسر میهن درباره بودجه، جایزه اسکار، جنگ عراق، حسین شریعتمداری، پژاک، علت دستگیری معصومی نژاد و سایر موضوعات گفتگو به عمل آمد و دولت تصمیم گرفت جایزه ویژه ای را به زنان تقدیم کند. آگاهان گزارش دادند که سیمین بهبهانی ممنوع الخروج شد. یکی از آگاهان دلایل ممنوعیت خروج خانم بهبهانی را بشرح زیر اعلام کرد:

یک: سیمین بهبهانی زن است و طبیعتا خروجش از ایران می تواند خطرناک باشد.

دو: سیمین بهبهانی شاعر است و طبیعتا شاعران آدمهایی هستند که شعر می گویند و این کار بطور کلی خطرناک است.

سه: سیمین بهبهانی شاعری است که نظر هم دارد و طبیعتا اگر کسی نظری داشته باشد و بخواهد از کشور بیرون برود، این کار خطرناک است، بخصوص اینکه بعد از رفتن از ایران بخواهد برگردد.

چهار: ظاهرا وزارت اطلاعات مطلع شد که خانم بهبهانی قصد ندارد برود و دیگر به ایران برنگردد، به همین دلیل دولت در ابتدا با قدرت تمام تصمیم گرفت حتی پول بلیط وی را برای سفر بدهد، بشرط اینکه برود و دیگر برنگردد، ولی فکر کنید که یک بانوی به این شاعری، سفر برود و دوباره برگردد. طبیعی است که سنگ روی سنگ بند نخواهد شد.

 

علاوه بر همه این موارد، شعر “ خوان نعمت سابق” را که خانم بهبهانی چندسال قبل سروده بود، تقدیم می شود.

دوش یاری در سرا زده بود/ بخت بیدار از در آمده بود/ پیش از این می نشاندمش به نشاط/ بر خوانی که رشک مائده بود/ ماحضر هیچ، گرچه پیش از این/ ناز و نعمت به محضرم رده بود/ می؟ چه گویم که شرم بود و عرق/ گرچه زین پیش خانه میکده بود/ گوشت، دیدم که خردکی چربی/ خردکی استخوان یخ زده بود/ کره شاید نصیب من می شد/ گر امیدم به عمر یک سده بود/ میوه چون شهد، لیک در بازار/ بهره ما از او مشاهده بود/ حال ناگفته آشکارا شد/ که زبان مرده بود و زائده بود/ گفت: کو پای راهپیمائیت/ گفتم ای کاشکی قلم شده بود!

 

فاتحه مع الصلوات

از همان دوازده هزار و سیصد و چهل و سه سال قبل گفته اند خدا کند موقعی که آدم می میرد مردم از شنیدن خبر مرگش خوشحال نشوند. خیلی وقت بود که ندیده بودم خبر بیماری کسی منتشر شود و مردم با شنیدن این خبر غم انگیز احساس خوشنودی کنند. بالاخره هر کاری بکنیم سیب از خود درخت است که تا بیاندازی زمین، مدتی طول می کشد تا زرتی پخش زمین بشود. خبر سرطان حسین شریعتمداری سردبیر و مدیرمسوول کیهان و بازجوی سابق و عضو انجمن نیمه پنهان مقیم مرکز منتشر شد. شریعتمداری که در بیمارستان بسر می برد، دیروز از همان بیمارستان کار خود را ادامه داد و حتی طنز روزانه کیهان را که به نام “ گفت و شنود” منتشر می شود، از بیمارستان نوشت. البته گفته شد که حال وی رو به بهبود است، ولی نمی دانم چرا عنوان مطلب دیروزش “ فاتحه” است؟