فائزه کم نظیر بود، بی نظیر نبود

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

موضوع: بی نظیر بوتو، که دو دوره نخست وزیر پاکستان بود و پدرش ذوالفقار علی بوتو قبلا ‏نخست وزیر بود و کشته شده بود و برادرش نیز سیاستمدار بود و کشته شده بود، بعد از یک دوره ‏تبعید در انگلیس و امارات و جاهای دیگر، برای شرکت در انتخابات پاکستان به کشورش ‏برگشت، او مثل دیگر شخصیت های میانه روی پاکستان متهم به فساد مالی بود. وقتی بر می ‏گشت می دانست که ممکن است کشته شود. بعد از بازگشت او به پاکستان در همان روز اول بمبی ‏منفجر شد و 140 نفر کشته شدند، او بعد از دو هفته در یک اقدام تروریستی کشته شد، دولت ‏مشرف القاعده، و القاعده دولت مشرف را متهم کرده است که بی نظیر بوتو را به قتل رساندند. ‏

سووال: اگر ماجرای بی نظیر بوتو در ایران اتفاق افتاده بود، چه می شد؟ در همین رابطه به چند ‏پرسش با گزینه های مختلف پاسخ دهید.‏

اول: اگر بی نظیر بوتو فائزه هاشمی بود و به لندن رفته بود و بعد از مدتی برمی گشت، احتمالا ‏در استقبال او چه اتفاقی می افتاد؟

‏1) برای دو سال به لندن می رفت، اما دیگر برنمی گشت.‏

‏2) برمی گشت، اما چون به او اتهام فساد مالی زده بودند، دیگر وارد سیاست نمی شد؟

‏3) برمی گشت، اما به همه می گفت به استقبالش نیایند؟

‏4) برمی گشت و خبر بازگشتش را می داد، اما کسی به استقبالش نمی آمد؟

دوم: اگر هاشمی رفسنجانی به جای ذوالفقار علی بوتو بود، چه اتفاقی برای او می افتاد؟

‏1) از کار برکنار می شد، غر می زد، اما هیچ وقت کشته نمی شد؟‏

‏2) یک نظامی به جای او می آمد و با هم دوست می شدند و او هم می شد طرفدار نظامیان؟

‏3) یک نظامی به جای او می آمد و با هم دوست می شدند و آن نظامی کم کم وارد تجارت می شد؟

‏4) یک نظامی رئیس جمهور می شد، هاشمی هم مسوول نظارت بر ریاست جمهوری می شد، ‏رئیس جمهور قبلی هم مشاور او می شد، و همه به خوبی و خوشی زندگی می کردند؟‏

سوم: اگر خاتمی به جای بی نظیر بوتو و کروبی به جای نواز شریف و احمدی نژاد به جای ‏ژنرال مشرف بود، چه اتفاقی برای خاتمی می افتاد؟

‏1) خاتمی به ایران برمی گشت، کروبی هم به ایران برمی گشت، آن دو رقیب هم می شدند، مردم ‏هم انتخابات را تحریم می کردند، احمدی نژاد هم با استفاده از وزارت کشور و سپاه رئیس جمهور ‏می شد.‏

‏2) خاتمی به ایران برمی گشت و چون دوست نداشت وارد قدرت شود، از شرکت در انتخابات ‏خودداری می کرد، در نتیجه زنده می ماند، کروبی هم رد صلاحیت می شد، در نتیجه کارگزاران ‏و اعتماد ملی و اصلاح طلبان و حزب مردم پاکستان، پسر دکتر معین را نامزد ریاست جمهوری ‏می کردند، در نتیجه احمدی نژاد رئیس جمهور می شد؟

‏3) خاتمی به ایران برمی گشت و برای جلوگیری از خشونت از سخنرانی عمومی خودداری می ‏کرد، کروبی هم مثل بی نظیر بوتو متهم به فساد می شد، تمام اصولگرایان هم از کروبی حمایت ‏می کردند، در نتیجه مردم به احمدی نژاد رای می دادند؟

‏4) خاتمی برای پرهیز از خشونت به آمریکا می رفت و فیلسوف می شد و جایزه صلح نوبل را ‏می گرفت، کروبی به ایران برمی گشت و در انتخابات شرکت می کرد و با شعار آزادی و پنجاه ‏هزار تومان برای همه در انتخابات شرکت می کرد و با سی میلیون رای در مقابل 7 میلیون رای ‏احمدی نژاد را شکست می داد، و شش ماه بعد همه مردم از او می خواستند استعفا بدهد و برود؟

چهارم: اگر فائزه هاشمی به جای بی نظیر بوتو، برای ریاست جمهوری به ایران برمی گشت و ‏قرار بود یک روز بعد در سخنرانی اش 140 نفر کشته شوند و احتمالا خودش هم به قتل برسد، ‏چه اتفاقی می افتاد؟ ‏

‏1) حسین مرعشی با فائزه هاشمی مشورت می کرد و او را راضی می کرد که از انتخابات کناره ‏گیری کند تا بعدا در شرایط بهتری انتخاب شود، فائزه هاشمی هم کناره گیری می کرد؟

‏2) فائزه هاشمی در مقابل مرعشی مقاومت می کرد، اما فردای همان روز پدرش به او تلفن می ‏کرد و سخنرانی لغو و بمب مربوطه منفجر نمی شد؟

‏3) فائزه هاشمی حرف پدرش را هم گوش نمی کرد، اما نیم ساعت قبل از سخنرانی رهبری اعلام ‏می کرد که نظام جمهوری به مدت پنج سال با حکم ولی فقیه به حال تعلیق در می آید، در نتیجه ‏فائزه به لندن بر می گشت و سه ماه بعد انتخابات برگزار می شد و احمدی نژاد رئیس جمهور می ‏شد.‏

‏4) فائزه هاشمی به حرف هیچ کس گوش نمی کرد و برای سخنرانی می رفت، اما می دید فقط ‏هزار نفر برای سخنرانی آمده اند، در نتیجه بمب گذارها هم دل شان برای او می سوخت و می ‏رفتند خانه شان. ‏

‏5) فائزه هاشمی با حضور انبوه جمعیت مواجه می شد و پس از سخنرانی به شهادت می رسید، ‏در نتیجه رهبری، مجلس، احمدی نژاد، خاتمی، کروبی، صدا و سیما، روزنامه کیهان، وزارت ‏اطلاعات، سازمان حج و زیارت، وزارت راه و ترابری اعلام عزای می کردند. ملت هم سینه ‏زنی می کردند و یک هفته بعد فائزه هاشمی در بزرگترین تشییع جنازه تاریخ ایران دفن می شد، ‏قاتلین فائزه هاشمی هم دستگیر می شدند و اعتراف می کردند که عوامل اسرائیل بودند. طرفداران ‏فائزه هم دستگیر و یک سال بعد آزاد می شدند ‏

نتیجه گیری اخلاقی: ما فرق داریم، آنها فرق ندارند.‏

نتیجه گیری سیاسی: ما اهل تهران هستیم، اهل کوفه هم هستیم، فقط اهل راولپندی نیستیم.‏

نتیجه گیری تاریخی: ما هم با خشونت مخالفیم هم با اصلاحات و هم با دولت و هم با مخالفان.‏

‏ ‏