اسراییلی ها فقط در صحنه نظامی کارایی ندارند در جنگ روانی و برنامه ریزی برای رسیدن هم زمان به چند هدف نیز تخصص دارند. دو سال پیش با یورش به غزه، هم با حماس تسویه حساب کردند و هم با تحریک این گروه به شلیک موشک های پی در پی، سیستم دفاع موشکی آهنین خود را آزمودند که تازه از آمریکایی تحویل گرفته بودند. این بار نیز با یورش وحشیانه به غزه به بهانه کشته شدن سه نوجوان دانش آموز یهودی، عملا هم تسویه حساب با حماس را تجدید کرده اند و هم دامی را برای ایران گشوده اند که در رسیدن اسراییل به اهداف دراز مدت امنیتی علیه جمهوری اسلامی ممکن است عمل کند.
طی سه سال گذشته به قدری که سیاست خارجی اسراییل و بنیامین نتانیاهو علیه تهدید اتمی ایران و علیه توافق احتمالی تهران و ۱+ ۵ متمرکز بوده و رایزنی کرده است، نه به قضیه فلسطین پرداخته و نه چنان از تهدید حماس گفته اند. به عبارت دیگر تقریبا حدود سه سال است که بحران هسته ای ایران جای بحران فلسطین را در بخش مهمی از سیاست خارجی اسراییل گرفته است و نتانیاهو در بیشتر سخنرانی ها، ابتدا به مساله تهدید ایران اشاره کرده و بعد در صورت نیاز به موضوعات مرتبط با درگیری با فلسطینی ها پرداخته است.
با توجه با حساسیت بیش از حد وغیر منطقی که مسئولان ایرانی همواره و تاکنون نسبت به حماس و حمایت مردم غزه از خود بروز داده اند و خود را تنها پشتیبان و سخنگوی جهانی مظلومان غزه معرفی کرده و می کنند بعید نیست که در این شرائط حساس در تور جنگ روانی اسراییل قرار داشته باشند. هر چند بسیاری از رسانه های جهانی اخبار جنگ در غزه را در صدر همه بخش های خبری پخش می کنند، اما در ایران، پخش اخبار جنگ در غزه و تبلیغ شبانه روزی بی امان جزییات جنگ در سطح یک بحران ملی و فراگیر مورد تبلیغ قرار می گیرد، نه بحرانی که مثلا اعراب یا کشورهای اسلامی به آن دچار شده اند.
ظاهرا مسئولان ایرانی فراموش کرده اند که مذاکرات هسته ای ایران و پرونده معطل مانده مذاکرات هسته ای با ۱+ ۵ تقریبا مهمترین موضوع سیاست خارجی کشور است که منطقا هیچ موضوعی حتی در حاشیه نباید آن را در این سطح تحت الشعاع قرار دهد. خبررسانی صدا و سیما از جنگ غزه که بیشتر به بمباران خبری مردم ایران شباهت دارد این شائبه را ایجاد می کند که جمهوری اسلامی در خط مقدم نبرد با اسراییل در کنار مردم غزه و رزمندگان حماس در حال جنگ است. نوع خبر رسانی بحران غزه اگر سوژه محاسبه شده ای برای انحراف افکار عمومی ایران از بحران های اقتصادی و فشار سیاسی جاری در کشور نباشد بی تردید زمینه ساز این قضاوت جهانی است که ایران واقعا در غزه با اسراییل درگیر است و تبلیغات دولتی با هدف جلب حمایت و تهیج افکار عمومی علیه اسراییل صورت می پذیرد. به وجود آمدن این قضاوت سیاسی در شرائط حساس کنونی سبب می شود که تبلیغات اسراییلی ها مبتنی بر “مداخله ایران در بحران سازی علیه اسراییل” و اینکه “ایران علیه اسراییل فعالیت می کند و هر توافقی با ایران تهدید اسراییل است” مستند شود.
در حال حاضر اسراییل تبلیغ می کند که با حمایت ایرانی ها حماس در تولید و ساخت موشک های با برد کوتاه خودکفا شده است و در واقع این ایران است که این جنگ ناخواسته را هم بر مردم غزه و هم بر اسراییل تحمیل کرده است. آنها همچنین تبلیع می کنند ایرانی ها در پشت اراده ای قرار دارند که در زیر پایگاههای اسراییلی تونل حفر می کند و سربازان اسراییلی را می کشد. هیچیک از تبلیغات اسراییلی به محاصره اقتصادی مردم غزه اشاره نمی کند و نمی گوید که یک و نیم میلیون فلسطینی اسیر در غزه برای تامین بسیاری از مایحتاج با سختی مواجه هستند.البته ناگفته نماند هیچیک از تصاویر و گزارش هایی که تا قبل از جنگ از غزه منتشر می شد حاکی از این نبود که مردم غزه از مردم ایران بیشتر تحت فشار اقتصادی هستند یا تورم در غزه از تورم اقتصادی که مردم در ایران با آن مواجه هستند بیشتر است.
از سویی در جریان مذاکرات هسته ای ایران با ۱+ ۵ فشار دیپلماتیک ثابتی از سوی اسراییل وجود دارد تا اختلافات بین ایران و غرب هرچه عمیق تر شود و دو طرف تا جایی که امکان دارد به توافق نرسند. نگاه امنیت ملی اسراییل نسبت به مذاکرات هسته ای با ایران به ترتیبی است که تقریبا هر نوع توافق و مصالحه ای صورت بپذیرد اسراییل آن را ناکافی و مردود خواهد دانست و اعلام خواهد کرد که غرب در مصالحه با ایران فریب خورده و از امنیت اسراییل غافل شده است.
به احتمال قابل توجه، اظهارات اخیر مقام های ارشد جمهوری اسلامی و درخواست از کشورهای اسلامی برای مسلح کردن مردم غزه در این شرایط حساس مذاکره با ۱+ ۵ به حاشیه ای مهم در کنار بقیه حاشیه های مذاکرات دشوار با غرب تبدیل خوهد شد که هم احتمال توافق با ایران را بیشتر دچار چالش می کند و هم گوش های بسیاری را برای شنیدن مظلوم نمایی های اسراییل تیز خواهد کرد.
ممکن است اسراییلی ها رکورد جدیدی از توحش و سبوعیت را در جنگ اخیر غزه از خود باقی بگذارند و برخی از جناح های نظامی ایران را به کمک رسانی علنی و مداخله ای نظامی در غزه هدایت کند، مانند آنچه در سوریه رخ داد. بعید نیست صحنه گردان این جنگ کثیف تا جایی جنگ در غزه را ادامه دهد که عملا مدارک و استنادات شفاهی کافی برای تحت تاثیر قرار دادن وزرای خارجه کشورهای غربی علیه ایران فراهم شود. بحرانی که به تمدید تحریم های بین المللی علیه مردم ایران منجر خواهد شد و مردم را فقیر تر و چماقداران را قویتر خواهد کرد.
کاش مسئولان ایرانی اندکی دانش سیاسی و پیچیدگی اسراییلی ها را داشتند و می فهمیدند که در برخی از شرایط حساس سیاسی، سکوت کردن و حرف نزدن تاثیر گذارتر از جنگ کردن و اعزام نیروی نظامی است. و کاش این یک نکته را نیز می فهمیدند که دیگر کشورهای اسلامی و عربی منطقه که مردمشان با سوء مدیریت های هولناک و تحریم بین المللی به فلاکت دچار نشده اند نیز سهمی در دفاع از مردم غزه دارند.