بودجه و مطربان

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

حرف راست را باید از بچه شنید، البته نه اینکه بچه ها چپ نیستند، اتفاقا چپ ها غالبا در دوران نوجوانی شان قرار دارند، پیر که شدند، آن وقت کم کم راست می شوند. برخلاف اینکه به نظر می رسد. منظورم این هم نیست که بچه ها دروغ نمی گویند، اتفاقا هم بچه ها و هم بزرگترها هم دروغ می گویند و هم راست. منظورم این است که بچه ها حرف دل شان را می زنند و از قضا بچه های خارجی به همین دلیل راست ترین حرف شان و آرزوی شان را به بابانوئل می گویند که وجودش دروغین است و واقعیت ندارد. علم الهدی، طنزپرداز بزرگ مشهد و قائم مقام بابا نوئل در این شهر گفت: “بودجه ارشاد فقط به مطربان اختصاص دارد.” ممکن است کمی که فکر کنیم به این نتیجه برسیم که این مرد عجب مزخرف می گوید، ولی یک کم بیشتر که فکر کنیم مطمئن می شویم که چقدر حرف درستی است.

مثلا وقتی از یک آدم باشعور می پرسیم: “مطرب یعنی چی؟” برای اینکه مثال بزند، ممکن است بگوید بعضی از خواننده ها. می پرسی: آیا منظورت افرادی مثل شجریان است؟ می گوید: نه، احمق جان! شجریان یک خواننده درست و حسابی است. می پرسی: مثلا فرهاد و کورش یغمایی؟ ناراحت می شود و می گوید: اصلا، کورش یغمایی و فرهاد جزو بهترین خواننده های موسیقی متفاوت ایران هستند. می پرسی: مثلا محسن نامجو و گروه کیوسک؟ عصبانی می شود و می گوید: نه، دیوانه، نامجو و کیوسک موسیقی تلفیقی و متفاوت هستند و حرف برای گفتن دارند، شیوه دارند. می پرسی: مثلا مرضیه و دلکش؟ طرف محکم عصبانی می شود و می گوید: مرضیه و دلکش هر دوتاشان هم کار موسیقی شان عالی بود و هم اشعارشان غالبا کارهای بی نظیری بود. می پرسی: مثلا داریوش و ابی و گوگوش؟ می گویند: نه، ابی و گوگوش دو تا خواننده درست و حسابی پاپ هستند. اصلا موسیقی سنتی و ملی و ایرانی و محلی و فولک و جاز و راک و آلترناتیو و تلفیقی و هیپ هاپ و متال و کلاسیک هرکدام شیوه مهمی در موسیقی است و اینها هیچ کدام موسیقی مطربی نیست.

یعنی باید زور بزنید که مثلا به خوانندگانی مثل شکر شیرازی با ترانه هایی مثل “رفتم بر در شمس العماره” یا “می خوای بری زن بگیری حسن بگ؟” یا مثلا ترانه “هوو هوو دارم هوو، دل بیقرارم هوو” که مرحوم پریوش در فیلم سوته دلان خواند، آهنگ دامبولی دیشوی مطربی است، یا مثلا آهنگ “برانکارد بیارید منو توش بذارید” جلال همتی آهنگ مطربی است، یا مثلا آهنگ “این ور دلم اوفینا، اون ور دلم اوفینا”ی مرحوم مهوش آهنگ مطربی است. خصوصیت آهنگ مطربی هم همین است که همه ماها وقتی می خواهیم حال کنیم توی مهمانی، یا مثلا در عروسی برقصیم از همین آهنگ ها استفاده می کنیم، وگرنه با آهنگ “زندونی” داریوش یا “پل” گوگوش یا “خلیج فارس” ابی یا “گیس” نامجو که نمی شود رقصید.

حالا اگر از آیت الله علم الهدی بپرسی: این که ارشاد فقط به مطربان بودجه می دهد، یعنی چی؟ و اصلا مطرب از نظر علم الهدی یعنی چی، احتمالا متوجه می شوید که از نظر او( البته اگر نظری داشته باشد) مطرب کسی است که صدایی غیر از عربده یا نوحه از دهان یا صدای مشکوک از جاهای دیگر، صدای موزونی تولید می کند. مثلا مطرب کسی است که با یک ساز اعم از زهی، بادی، کششی و مضرابی که ممکن است غربی یا سنتی باشد، و در سبک های سنتی، کلاسیک، مقامی، ملی، پاپ، راک، هیپ هاپ، متال، توسط مردان یا زنان یا کودکان نواخته می شود و افرادی با آن می خوانند و از شنیدن آن صدا آدم عصبی و روانی نمی شود.

بعد اگر بپرسی مطرب فقط همین است، می بینی منظورش از مطرب فقط خواننده و موسیقی نیست، ایشان به نقاش، گرافیست، خطاط و خوشنویس، کارگردان و بازیگر تئاتر، سینماگر، نویسنده، شاعر، داستان نویس و کلا همه افرادی که از هنرشان جز برای خطاطی جملات رهبری و شعارعلیه آمریکا استفاده می کنند، به همه اینها مطرب می گوید.

یعنی از مهران مدیری و مهران غفویان و انواع مهران های دیگر، تا محمدرضا و همایون شجریان و انواع دیگر شجریان، تا کیارستمی و پناهی و فرهادی و بقیه کارگردان های سینما، و از شاملو و فروغ و دولت آبادی و گلشیری و بقیه… همه شان مطرب هستند.

یعنی هر کسی که مثل روضه خوانها و نوحه خوان ها گریه آدم را در نمی آورد و مردم را خوشحال می کند، یا حتی خوشحال نمی کند، بلکه باعث می شود آدمها روانی نشوند، کلا مطرب هستند. البته معنی واقعی کلمه مطرب کسی است که در دیگران “طرب” و نشاط ایجاد می کند، در واقع اغلب هنرمندان همین کار را می کنند، برخلاف نوحه خوانها که طرب و شادی و سرخوشی را از بین می برند. یعنی آخرش هم آقای علم الهدی منظورش از مطرب خیلی هم غلط نیست، ولی آن چیزی که ما فکر می کنیم، او فکر نمی کند، یعنی راستش را بخواهید من که هر روز حداقل یک ساعت جملات و سخنان او را می خوانم یا می شنوم بعید می دانم در پنجاه سال گذشته اصولا فکر کرده باشد. بالاخره اگر قرار بود فکر کند که از این حرف ها نمی زد.

اما به نظرم همه این ها که نوشتم غلط است و بابا نویل آستان ضامن آهو می خواهد بگوید چرا همه بودجه ارشاد را به نوحه خوان ها می دهید کمی هم به فرهنگی مردمان کمک کنید. اگر قبول ندارید یادتان بیاورم که آیت الله قرص و محکم قدیمی نه کسانی مانند علم الهدی و هاشمی رفسنجانی و خامنه ای و اینا معتقد بودند که نوحه خوان های جلف مطرب اند و به آن ها می گفتند مطرب وگرنه آقای خونساری که از مهوش خبر نداشت وقتی می گفت مطرب ها را از مجالس عزاداری ابوالفضل دور کنید. به این ترتیب ما هم با علم الهدی موافقیم بابا این قدر خرج حدادیان و حاج منصور اینا نکنید اقای جنتی .

 

شیطان پرستان کوه سنگی

یعنی هر کلاهبرداری امروز در ایران می تواند مثل آب خوردن میلیاردر شود. فقط لازم است بگردید دنبال نمادهای شیطان پرستی و در همه جاها این نمادها را پیدا کنید و بعد تلاش کنید با شیطان مبارزه کنید. حجت الاسلام لطفی رئیس کمیسیون امر به معروف و نهی از منکر شورای شهر مشهد، اخیرا گفته که هجده نماد شیطان پرستی در مشهد وجود دارد که اینها باید هر چه زودتر از میان برود. این نمادهای شیطان پرستی شامل مواردی است مانند تعدادی مثلث که شبیه قله بالای کوه است. حتی بالای دماوند هم یک قله سه گوش قرار دارد که توسط شیطان پرستان ایجاد شده، و اصولا کلیه کوههایی که نوک قله شان تیز است، توسط ماسونها ساخته شدند.

در همین منطقه کوهسنگی تعدادی دایره هم وجود دارد که دقیقا شبیه میدان است و چون گرد است، شبیه مردمک چشم شیطان پرستان است، میادینی مثل همه میدان های دنیا همین چشم شیطان پرستان است که وقتی یک میدان در انتهای یک خیابان باشد، مانند یک قاشق می شود که قاشق نماد اصلی شیطان پرستان بوده و بیل هایی هم که سر آن ها تیز یا گرد است از نمادهای شیطان پرستان حساب می شود.

یک نماد مهم دیگر شیطان پرستی وجود تعدادی آبشار در مشهد است، کلا هر آبی که از ته چاه یا لوله بیرون نیاید، چه به صورت آبشار بریزد یا به صورت فواره، جزو نمادهای شیطان پرستان است که معتقدند، شیطان از طریق ریختن آب از پایین به بالا یا از بالا به پایین، ظاهر شده است.

حجت الاسلام لطفی پیشنهاد داده که کلا باید نمادهایی مثل کوه و رودخانه و دشت و جاده و میدان و چشم و چار مردم همه از بین برود. حتی برای مقابله با استکبار جهانی پیشنهاد کرده که چون روز اسکناس آمریکا نماد شیطان پرستی وجود دارد، بانک مرکزی هر چه اسکناس دلار دارد همه را بریزند وسط یک میدان و آتش بزنند تا خواهر و مادر شیطان را از میان ببرند. یعنی خود شیطان هم به عقلش چنین چیزی می رسید؟

 

دعا برای رهبر، دستمال برای مدیر

یعنی مشکل ما فقط شاه نیست، شاهقلیخان خودش مصیبتی است. یک جا و دوجا هم نیست، همه جا هست. طرف خواننده پاپ است، دو تا آهنگ مزخرف خوانده، از او انتقاد می کنی و خودش قبول می کند، بعد طرفدارانش هم تو را له می کنند و هم آن خواننده را وادار می کنند حتی اگر به این نتیجه رسیده که اشتباه کرده هرگز حرفش را اصلاح نکند.

از فلان رهبر سیاسی انتقاد می کنی و خودش هم عذرخواهی می کند، ولی طرفدارانش خواهر و مادر تو و آن رهبر سیاسی را چنان می فرستند زیارت امام رضا که کلا آدم از شکرخوردنش در جوار ایرج میرزا سه سه نه بار غلط می کند. خدا بیامرزد مرحوم بازرگان را.

خود خامنه ای که تا حالا دو سه بار به مردم تبریک گفته بود که “خوش به حال تان که رهبری فرزانه دارید” و “الهی قربون خودم برم” بالاخره می گوئیم دستمال به دست ها زیادی وردست ناموس آقا را صیقل دادند، ولی باز هم به عنوان آدمی که در زمان طفولیت دو تا رمان و سه تا مجموعه شعر نو خوانده، می فهمد که نباید در هواپیما هر روز و هر شب برای سلامتی اش دعا کنند، اصلا همین صدا را که آدم می شنود، نا خودآگاه یاد همسر آقای علی تهرانی می افتد و هی حواله صادر می کنند، یا عده ای هم شروع می کنند توی دل شان که هر کسی این کار را کرده الهی آن یکی دستش هم بشکند، بعد هم برمی دارد اعتراض می کند که این دعا برای رهبری را بردارید. بعد فلان مدیر هواپیمایی برگشته گفته که “راضی به حذف دعا برای رهبر نیستیم.” شاه بخشیده، شاهقلیخان نمی بخشد. من نمی دانم چرا در تاریخ اتللوی ایرانی برای چی دستمال دزدمونا گم نمی شود، بابا بس کنید.

 

وسایل پیشرفته بابانوئل سیاهپوش

البته علمایی مثل آقای علم الهدی، خیلی هم با تمدن و پیشرفت مخالف نیستند، دو روز قبل آقای علم الهدی گفته است: “منع استفاده از کالای پیشرفته حرف زور است.” طبیعی است که با شنیدن این جمله ما خیلی تکان خوردیم، همان طوری که مطمئنم شما هم همین الآن وقتی این جمله را خواندید تکان خوردید. بعد فکر کردیم که آیا منظور آقای علم الهدا از وسایل پیشرفته ای که ایشان دلش می خواهد استفاده کند، مثلا همین چیزهایی مثل آی پاد، اندروید، آیفون، لپ تاپ، دوربین دیجیتال اولترا مدرن، اتوموبیل برقی، اتومبیل بدون راننده یا چیزهایی شبیه این است؟ ولی نه، احتمالا منظور استاد استفاده از وسایل مدرنی به این شرح است: “موشک بالستیک، زیردریایی، پهپاد، ابزار فیلترینگ هوشمند، سانتریفیوژ، بمب های منفجر کننده از راه دور از طریق سیتم دیجیتال صوتی مادون زرد و آبی، باتوم لیزری، دستبندهایی که از فاصله صد کیلومتری زندانی را کنترل می کند، دستگاه آب هویج گیر، بیل، تراکتور پنج دنده ای و اپ قبله یاب اذان سرخود نصب شده در گوشی موبایل و یک چیزهایی در همین رده. انشاء الله که برادرمان در رسیدن به اهداف خود برای بازگرداندن انسان به عصر انسان نئاندرتال موفق باشد”.