اسکی در کشور آیت‌الله‌ها

لوتان
لوتان

» نگاه لوتان به یک سفرنامه ایران

کارولین کریستینا

آرنو کوته و بنوا گونسرو، دو اسنوبرد سوار مشهور برای اسکی به ایران رفته اند. یک ماجراجویی ورزشی و درعین‌حال بشردوستانه که منجر به ساخت یک مستند و برگزاری یک نمایشگاه شده است.

پژواکی ازسوی شرق. عطری از جای دگر. خرامان خرامان رفتن یک شترمرغ روی برف. تأسیسات اسکی با یک معماری قدیمی و منسوخ در طوفانی از برف. نگاه های زندانی و خیره مانده در ترافیک های تهران. عکس‌های گرفته شده توسط روئدی فلوک بر دیوارهای رستوران باشیبوزوک در شهر “وو وه” سوئیس انعکاس دهنده ایرانی است که این دوستان در محل تجربه کرده اند. تصاویری که ما را به دنیایی پرتلاطم می برد؛ جایی در میان کوه های بلند با شیب ملایم که از برف پوشیده شده و اشتیاق و همبستگی در آن موج می زند.

داستان علاقه آرنو و بنوا به ایران در سال ۲۰۱۳ آغاز شد که به همراه گروهی از اسنوبرد سواران با ماشین به ایران رفتند. و این ورزش نقطه مشترک شان بود.

این دو اسنوبرد سوار در ایران با امیر روبرو شدند که از ۲۰ سال پیش تاکنون در این منطقه شناخته شده است. امیر که سفرهای بسیاری به اروپا کرده شاهد ضبط گذرنامه  خود بوده و اکنون اجازه خروج از ایران را ندارد.

آرنو و بنوا علاقه خاصی به امیر دارند که سیگار مارلبرو قرمز می کشد. آنها خیلی زود با جامعه اسنوبرد سواران ایرانی آشنا می شوند. بنوا می گوید: “واقعاً غیرمنتظره بود. صحنه های زیبایی از اسنوبرد سواری در آنجا خلق می شد. آنها به شدت به این ورزش علاقه مندند و آخرین مدل تجهیزات را دراختیار دارند. ولی به صورت خودآموز عمل می‌کنند و حمایتی از نوع فدراسیونی وجود ندارد.” علاقه مندان مسابقاتی آزاد را برگزار کردند: نوجوانان، جوانان، زنان، مردان، همه می خواستند در آن شرکت کنند. امیر نیز مشتاق است و از آنها می خواهد به ایران بازگردند. دو سال بعد، آنها برای نهمین بار به تهران رفتند. بنوا می گوید: “اکنون طوری شده که با مأموران گمرک روبوسی می کنیم.”

پس از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹، بخش بزرگی از آنچه تأثیر غرب خوانده می شد از زندگی مردم حذف شده است. تأسیسات اسکی مورد تهدید قرار دارد، ولی مردم محلی با هرگونه اقدامی علیه این تأسیسات مخالف اند و توانسته اند زیرساخت ها را حفظ کنند. آرنو می گوید: “امروز پیست های اسکی به محلی تبدیل شده که ساکنان مرفه تهران برای تجربه یک آزادی نسبی به آنجا می آیند. درواقع این پیست ها یک راه فرار است.”

بنوا به همراه بن نیکو، یکی از دوستان خود، سناریویی را برای تهیه یک مستند و انجام مصاحبه نوشته اند. نام این مستند “خارج از پیست” گذاشته شده که اشاره به نام کافه ای است که متعلق به امیر است [off-piste]. این محل پاتوق اسنوبرد سواران و اسکی‌بازان ایرانی است. نیکولا می گوید: “در این کافه تعداد اسنوبرد سواران جوان طبقه مرفه که در مناطق شمالی تهران زندگی می کنند بسیار است. حتی می توان نوجوانان افغانی را دید که به امید یک آینده بهتر از مرز گذشته‌اند و وارد این کشور شده اند.”

ولی آرنو و بنوا فراتر از جامعه علاقه مندان به اسکی با افرادی در کوه های ایران ملاقات کرده اند که قلب بسیار رئوفی دارند. این همان چیزی است که در فیلم آنها نیز بدان اشاره شده؛ البته با رعایت کامل هویت افراد. نیکولا می گوید: “ما هیچ نامی را ذکر نمی کنیم. ترجیح می دهیم که دوستان مان به خطر نیفتند.”

ازسوی دیگر، برخی تصاویر ازسوی ایرانیان در اینستاگرام به نمایش گذاشته شده. آرنو می گوید: “با اینکه هر کسی در شبکه های اجتماعی حساب کاربری دارد، ولی درواقع این شبکه ها در ایران وجود ندارند. ما فقط شاهدانی هستیم که به این کشور وارد شده اند. خط مشی ما به هیچ وجه سیاسی نیست.”

در اوایل ماه آوریل، آنها رویدادی را در صفحه فیس بوک خود تبلیغ کردند: “نمایش فیلم مستند برداشته شده در ایران در زمان مذاکرات اتمی لوزان”. ولی این یک دروغ آوریل بود.

لوتان، ۹ مه ۲۰۱۵