بیش از یکسال و نیم است که از زندان قزلحصار به بیمارستان منتقل شده و همچنان در بیمارستان بستری است؛ ابوالفضل قدیانی، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی اما از روی تخت بیمارستان هم به اصلاح طلبان هشدار داده است که از حقوق مردم عقب ننشینند.
او در بیانیه ای هشدار داده که اصلاح طلبان مراقب باشند به بهانه تعامل با نظام، از حقوق دموکراسیخواهانه مردم ایران عقبنشینی نکنند و “به جای تکرار حرفهای ملال آور در باب لزوم سکوت به معنای حمایت از دولت و سخن گفتن از تعامل بی هدف، هر کدام به قدر وسع و طاقتشان حرفی تازه به جامعه ارائه کنند”.
ابوالفضل قدیانی، مسن ترین زندانی سیاسی ایران است که از یکسال و نیم پیش در بیمارستان بستری است. زهرا رحیمی، همسر او در مصاحبه با “روز” می گوید: پزشکی قانونی رسما گفته که باید مرخصی استعلاجی بدهند. از طرفی به خاطر وضعیت جسمانی ایشان، عدم تحمل کیفر داده ولی اعمال نمی کنند. پزشک می گوید می تواند به خانه برگردد ولی نمی تواند با وضعیت و شرایط جسمی که دارد به زندان برگردد برای همین همچنان او را در بیمارستان نگاه داشته اند و اجازه مرخصی استعلاجی و آمدن به خانه نمی دهند و عدم تحمل کیفر را هم اعمال نمی کنند.
او می افزاید: این وضعیت کاملا خلاف قانون است که او را بیش از یک سال و نیم در بیمارستان نگاه داشته اند و هزینه بیمارستان و سربازان را هم خانواده باید بدهد.به هیچ عنوان هم پاسخگو نیستند. اگر پاسخگویی بود که این وضعیت نبود. بالاخره پزشکی قانونی هم که عدم تحمل کیفر داده زیر نظر خودشان است ولی حرف آنها را هم قبول نمی کنند. اگر پاسخگویی بود مملکت در این وضعیت نبود.
همسر ابوالفضل قدیانی سپس با اشاره به وعده های انتخاباتی حسن روحانی می گوید: بعد از آمدن روحانی هم هیچ تفاوتی نکرد. همان سیر قبلی است،ما اصلا نمی دانیم الان سپاه جای وزارت اطلاعات را گرفته ـ براساس اخباری که می شنویم ـ یا چی. نمی دانیم آقای روحانی در این وضعیت چکار می خواهد بکند. بالاخره ایشان مجری قانون اساسی و ناظر اجرای قانون اساسی هستند. وزارت اطلاعات و وزیر اطلاعات هم که در دولت هستند و باید براساس وعده هایی که آقای روحانی داده در راستای حقوق شهروندی و.. عمل کنند. این مساله هم یکی از حقوق مردم است و ما هم از همین مردم هستیم.
او می افزاید: ما ازدولت آقای روحانی فقط همین را می خواهیم که قانون اساسی موجود را که هزار و یک اشکال دارد اجرا کنند. فصولی که راجع به حقوق مردم است اجرا کنند که حداقل احساس کنیم دولت آقای روحانی با دولت احمدی نژاد حداقل تفاوت می کند. البته ایشان در بیان و کلام، احترام مردم را دارند و مثل احمدی نژاد نیست ولی در عمل هم حقوق مردم باید پیاده شود و ایشان به عنوان مجری قانون اساسی، پای قانون اساسی بایستند.
ابوالفضل قدیانی که پیش از پیروزی انقلاب ۵۷ هم سالها در زندان بوده، دی ماه ۱۳۸۸ بازداشت و به اتهام توهین به احمدی نژاد به یک سال حبس تعزیری محکوم شد؛ محکومیتی که آذرماه ۱۳۹۰ به پایان رسید اما این فعال سیاسی از زندان آزاد نشد و خانواده اش اعلام کردند به دلیل نامه های سرگشاده ای که او از زندان و در نقد عملکرد خامنه ای نوشته، پرونده های موازی با اتهامات متعددی برای او باز شده. آقای قدیانی سپس از سوی قاضی صلواتی، رئیس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به اتهام توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام به سه سال حبس تعزیری محکوم شد.
او به زندان قزل حصار منتقل شد؛ زندانی که در آن زندانیان مرتبط با قاچاق مواد مخدر و اشرار نگهداری می شوند و هیچ زندانی سیاسی دیگری آنجا نیست… ابوالفضل قدیانی لحظاتی قبل از اعزام از بند ۳۵۰ اوین به زندان قزل حصار، به دیگر زندانیان سیاسی این بند گفته بود: اینها قصد قتل مرا دارند، اما من از آنها هیچ ترس و واهمه ای ندارم و تا زمانی که زنده هستم به بیان دیدگاه ها و نظرات و مقابله با خودکامگی و استبداد مطلقه ادامه می دهم.
خانواده آقای قدیانی هم در مصاحبه با “روز” بر گفته های او صحه گذاشته و اعلام کرده بودند انتقال او به زندان قزل حصار تنها یک هدف را دنبال میکند: آقایان قصد جان او را کرده اند.
ابوالفضل قدیانی که از زندانیان سیاسی قبل از انقلاب است ۱۳ دی ماه سال ۹۰ در نامه ای سرگشاده از زندان اوین نوشته بود: “من و امثال من در راه پیروزی انقلاب جان، مال و آزادی خویش را نگذاشته ایم که سه دهه بعد آقای علی خامنه ای اینگونه بر کشور سلطنت کند. ملت ما از مشروطه تا انقلاب اسلامی آن همه رنج نکشید تا امروز فردی به نام ولایت فقیه قانون را در تمامی مراتب به بازیچه ای برای اعمال قدرت مطلقه خویش بدل سازد”.
او نوشته بود: “درصدر جرائم رهبری، اعمال استبداد در کشور است و هر جرم و جنایت دیگری را باید پس از این فقره در شمار آورد، چرا که اگر ایشان مسوولیت جنایاتی همچون شلیک گلوله جنگی در معابر عمومی به شهروندان معترض حاضر در یک راهپیمایی مسالمت آمیز و آنچه از شکنجه و تجاوز بر سر پیر و جوان این مردم در کهریزک و یا سایر بازداشتگاههای پیدا و پنهان امنیتی و انتظامی آورده است، منتسب به فعل ماموران خویش سازد، استبداد جرمی است که او خود مباشرتا مرتکب شده است و به هیچ روی قابل انکار نیست”.
او که بارها در نامه های متعدد به نقد حاکمیت پرداخته بود، این بار در بیانیه ای به اصلاح طلبان هشدار داده است که کوتاه آمدن از خواسته ها و مطالبات مردم، دولت را به نقطه مطلوب جناح استبداد نزدیک میکند.
ابوالفضل قدیانی در بیانیه خود که در وب سایت کلمه منتشر شده نوشته است: امروز گرچه ولی فقیه مستبد و اعوان و انصارش همچون همیشه تلاش داشته و دارند که به شکلی مزورانه اوضاع را عادی و حاصل اعتماد مردم به حکومت نشان دهند، اما واقع امر چیزی جز به گل نشستن کشتی تقلب و کودتای ۸۸ و افشای همه جانبه آن نیست. دعوت رهبر کودتا از مردم برای حضور در انتخابات، که در مقطعی حالت تضرع و التماس پیدا کرد، با این امید صورت گرفت که لنگ لنگان خرک خویش را از دوره بدنامی و تباهی احمدی نژادی بدر برده و آنگاه خود که همه کاره تقلب و کودتا بوده دوباره و با اعطای امتیازی مقطعی، جلالت مآب همچنان بر کرسی تکیه زند. اما چشم اسفندیار این صاحب منصبان مقدس نما با پایان تشریفات امتیازدهی ولی فقیه به مردم رخ نموده و از حدود یک سال پیش بار دیگر اصحاب استبداد با رویت گوشه ای از اراده مردم واقعی، تصنیف حزن انگیز “فتنه فتنه” خود را مجددا سر داده اند که البته این بار ز حزنش خنده آمد خلق را.
او ادامه داده: اکنون کودکان دبستانی نیز می دانند که ترجیع بند فتنه اسم رمزی است که حکمران هراسان از اعاده حق حاکمیت ملی آن را بر سر زبان پربهتان خویش افکنده است. نزد او و اصحابش چیزی ترسناک تر از به چالش کشیده شدن موقعیت انحصاری و استبدادی آنها در دین، قدرت، ایدئولوژی، اقتصاد و حتی سبک زندگی نیست. در مقابل هسته اصلی جنبش سبز نیز چیزی جز شکستن انحصار و فریاد پایدار ضد استبدادی نیست.
این عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی سپس وضعیت فعلی را با بعد از کودتای سال ۱۳۳۲ و سرنگونی دولت دکتر مصدق مقایسه کرده و نوشته است: اگر در پی کودتای ننگین ۳۲ شاه مطلق العنان آن روز با توهم پیش گیری از انقلاب و دگرگونی به فکر “انقلاب سفید شاه و ملت” افتاد، گویا آقای علی خامنه ای ولی مطلقه و مستبد امروز ایران نیز چند سالی پس از کودتای ۸۸ به خیال ترمیم آنچه جنبش استبدادستیز و حق طلب سبز بر سر مشروعیت اش آورده، دست به کار “اصلاحات سفید رهبر و ملت” شده است. بنابراین به همان شکل که شاه انقلابی میل به دگرگونی واقعی نداشت، رهبر اصلاح طلب هم سودای اصلاحات ندارد.
ابوالفضل قدیانی هشدار داده است: خطر بزرگی که امروز اصلاحات و اصلاح طلبان را تهدید می کند تبدیل و تقلیل آنها به لایه ضربه گیر و توجیه گر دولت مستقر است. اصلاح طلبان باید بدانند که هر دولتی بنا به اقتضای ذاتش همواره سخنگویانی خواهد داشت تا در عرصه رسانه و سیاست از او دفاع معمول کنند و برنامه های تبلیغاتی اش را پیش برند اما وظیفه امروز اصلاح طلبانی که به پشتوانه حرکت عظیم جنبش سبز و مقاومت رهبران سرافرازشان موسوی و کروبی، اعتبار و آبرویی نزد ملت دارند و نقش تاریخی پی گیری آرمان حاکمیت ملی بر دوش آنها قرار گرفته، بیان دغدغه های ملی حول همان سه محور بی تنازل ماهیت جنبش سبز(مطالبه حق، آزادی خواهی و ضدیت با استبداد مطلقه فردی) است. لازمه چنین مواجهاتی نهراسیدن از استماع مطالبات واقعی مردم و انعکاس آن است.
او افزوده است: اینکه متاسفانه گفته می شود مطالبات مردم را نباید بالا برد و یا حتی نباید بر زبان آورد، استراتژی غلطی است که به گمراهه می رود و می برد. حرف ما این است که مطالبات مردم ما، حق آنهاست. اگر بالاست، به رابطه مردم به مثابه دارایان حق و حکمرانان در جایگاه صاحبان تکلیف برمی گردد. آیا ما می توانیم از حق ملت بگذریم؟ آیا مطالبه مشروع حداقل های زیست فردی و اجتماعی، همانها که عموما در قانون اساسی و شعارهای انقلاب مطرح بوده مطالبات بالا و زیاده است؟ برابری همگان در برابر قانون، برابری زن و مرد، احترام به حقوق انسانی معتقدان به هر مذهب و گرایش اعتقادی، رهایی از فقر و گرسنگی، منع شکنجه و سانسور، هیات منصفه، آزادی بیان و … که همگی در قانون اساسی کنونی مورد تصریح واقع شده، مطالبه بالاست یا حقوقی خداداد، مشروع و قانونی؟ بیان مطالبات چه بالا و چه پایین، خود حقی ذاتی و ناستاندنی است.