آقاجان آن احمدی نژاد را ول کنید، او نمی تواند به جنبش سبز لطمه بزند. نهایتا چهار تا کلمه می گوید و مردم می خندند و آخرش هم هیچی به هیچی. تا وقتی که حکومت دارد با حزب الله حرف می زند و قصد تبلیغ روی لایه خاکستری را ندارد، جای نگرانی نیست. یکی این اکبر استاد اسدی را بگیرد که همیشه دو سال دیر متوجه می شود که کجاست و باید چه بگوید. گفتم استاد اسدی؟ نه، ببخشید، منظورم اکبر گنجی بود. البته خیلی هم فرقی نمی کنند، بالاخره هر کدام شان یک جور به منافع ملی لطمه می زنند. این اکبر آقای ما وقتی روزنامه نگاری می کرد و باید به نفع اصلاحات موضع می گرفت، گیر سه پیچ داد به هاشمی که نشسته بود توی شورای تشخیص مصلحت و با عفت خانوم نان و ماست شان را می خوردند. اینقدر زد و زد که هاشمی کشید کنار، خامنه ای هم زد همه نشریات اصلاح طلب را لت و پار کرد. تازه رسید به زندان یادش افتاد که باید از جنبش اصلاحات دفاع کند. پدر آمرزیده، برای چی زدی نابودش کردی که حالا از توی زندان می خواهی دفاع کنی. پنج سال و نیم زندان کشید، تازه یادش افتاد که باید اعتصاب غذا کند. خوب، مرد حسابی! اگر می خواستی اعتصاب غذا کنی که آزادت کنند، باید اولش اعتصاب غذا می کردی، نه بعد از پنج سال و نیم. آخرش به او می گفتند بیا برو بیرون، هنوز دست از اعتصاب غذا نمی خواست بردارد. در زندان هم یک هفته آزادش کردند و از قضای اتفاق همان هفته ای بود که همه اصلاح طلبان به هم نزدیک شده بودند و می خواستند در انتخابات پیروز بشوند. زرتی آمد بیرون و انتخابات را تحریم کرد و رفت دوباره توی زندان. همان موقع که برای یک هفته حساس از زندان بیرونش کرده بودند یادم هست یک مناظره کرد با مسعود بهنود که عنایت فانی اجرایش می کرد در رادیو بی بی سی، هی این بهنود جز زد که بابا تحریم انتخابات در این موقعیت خطرناک است، اکبرآقای ما سم زمین کوبید که نخیر ما قله ها داریم که فتح کنیم و وقتی فتح کردیم مجلس خوب خودمان را می سازیم. دیگه مانده بود بهنود با همان ادبش گریه کند و از مردم بخواهد که حرف این قهرمان را گوش نکنید.
شنیده بود که در این سالها تحریم انتخابات کار خوبی است، گفته بود ما هم بکنیم، بابا جان، آن کار مال پارسال بود، نه امسال. بعد هم که از ایران بیرون آمد، وسط لندن و پاریس و نیویورک مگر کسی از دست اکبر می توانست غذا بخورد؟ فرمان اعتصاب غذای جهانی صادر کرد. آن هم توی لندن. برای چی؟ برای اینکه اگر زندانی ها را آزاد نکنید ما غذا نمی خوریم تا بمیریم. حکومت هم اعلام کرد، خوب بمیرید. بهتر ما. درست وقتی که مردم تصمیم گرفتند برای جلوگیری از ادامه دیکتاتوری در انتخابات سال 88 شرکت کنند، و یک حرکت قانونی بکنند، اعلام نافرمانی مدنی کرد. بعد که مردم شروع کردند به نافرمانی مدنی زرت و زرت رفت خانه بازیگران هالیوود و روشنفکران جهان و شروع کرد به بحث های فلسفی و علمی درباره مبارزه. حالا هم که خامنه ای رفته به قم و احمدی نژاد در بیروت بمب ساعتی حزب الله را راه می انداخت، عدل گیر داده که سبز یعنی چی و ماهیت سبز کدام است؟ من پیشنهاد می کنم این پانصد هزار دلار را از اکبر گنجی بگیرند، به جای یکی از این جایزه هائی که حقش هست و به او می دهند این دفعه یک تقویم بدهند که سال و ماه و قرن را نشان بدهد، یک نقشه نیویورک هم به او بدهند که بفهمد کجا زندگی می کند، یک ساعت هم به او بدهند که حداقل بفهمد که در چه زمانی زندگی می کند. البته الآن یکی دو هفته ای است که به نظرم اکبر بامزه تر از احمدی نژاد شده. او را که ول نمی کنیم، ولی این یکی را هم می گذاریم توی فهرست که هر روز یک سلامی به رفیق مان بکنیم.
باهوش ها، فاحشه ها و کاکاسیاه ها
باورتان نمی شود اگر ببینید این دیپلمات های غربی بی شعور چه حرف های بدی می زنند. چه فحش هایی می دهند بی تربیت ها و به چه نکاتی گیر الکی می دهند. مثلا همین لاوروف وزیر خارجه روسیه گفت “دیپلمات های ایرانی بسیار باهوش اند.” واقعا هم همین طور است، مثلا ببینید چه حرف های جالب و خردمندانه ای زده اند. احمدی نژاد گفت “اکثریت آمریکایی ها، دولت آمریکا را عامل اصلی 11 سپتامبر می دانند.” همین آقای باهوش در جای دیگری پسرخاله جان بولتون درآمد و معلوم شد وقتی به حیات خلوت آمریکا می رود، یواشکی از پشت پنجره خانه جان بولتون را دید می زند. گفت: “بولتون شیفته بازیهای رایانه ای است.” البته نبوغ فقط در همین یک دیپلمات نیست. شریعتمداری نابغه سیاسی و مشاور مخصوص بیت در امور پلی بوی و رختخواب گفت “زن سارکوزی فاحشه است.” نابغه دیگر کشور یعنی جواد لاریجانی هم گفت “ اوباما یک کاکاسیاه است.” حالا علتش چیست؟ علت را کاظم جلالی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی کشور که فقط اسم کمیسیون اش یک متر و نیم طول دارد توضیح داد که چرا دیپلمات های خارجی اینقدر مزخرف می گویند و دیپلمات های ایرانی اینقدر باهوش اند. وی در نقد دیپلماسی فرانسه گفت: “سیاستی که بر پایه لبخند ژوکوند باشد، فایده ندارد.” به نظر شما منظور این کاظم بلا چی بود؟ اصلا منظوری داشت؟ یا همین جوری چون می خواست در مورد فرانسه حرف بزند، و تنها چیزی که از فرانسه یادش بود، لبخند ژوکوند بود؟
خواص بی بصیرت در حال سقوط
این سیاستمداران موجودات جالبی هستند، وسط ده هزار نفر سخنرانی می کنند و یک جمله ای می گویند که منظورشان یک آدمی است که دویست کیلومتر آن طرف تر توی خانه خودش نشسته، بعد آن آدم جوابش را یک هفته بعد در نقل خاطره ای از سی سال قبل یک طوری می دهد که فقط خود او می فهمد، و هفتاد میلیون نفر دیگر، شاید هم صد هزار نفر دیگر.
خامنه ای در تیرماه 88 گفت “خواص اگر در این امتحان موفق نشوند سقوط می کنند.”
هاشمی یک هفته بعد پاسخ داد “ در سال 59 فقط تعدادی خواص مانده بودند در خرمشهر و مقاومت می کردند، به آنها پیام دادند که خرمشهر سقوط می کند، آنها گفتند ما امتحانمان را دادیم و سقوط برای ما نیست، شما فکر خودتان باشید.”
خامنه ای در دی ماه 88 گفت “خواص موضع خود را شفاف کنند.”
هاشمی نه روز بعد گفت “خیلی ها به امام می گفتند چرا مواضع تان را شفاف نمی کنید، ایشان به احمد آقا فرمودند، مواضع ما شفاف است، چشم شان کور نباشد می بینند.”
خامنه ای در مهر 89 گفت: “تداوم بی بصیرتی غیرقابل قبول است.”
هاشمی بیست روز بعد خواهد گفت: “شهید رجایی آمد خدمت امام و گفت، اینها به من می گویند بی بصیرت و تهدید می کنند که تداوم این بی بصیرتی ها غیرقابل قبول است، امام با همان لفظ خودشان فرمودند خداوند توی دهن اینها می زند که دیدیم زد.”
خامنه ای در آبان 89 گفت: “برخی افراد حقایق را می دانند ولی عزم دفاع از حق را ندارند.”
هاشمی یک ماه دیگر خواهد گفت “ امام در پاسخ به فرستاده صدام گفت پیغام بدهیم که ما خودمان حقایق را می دانیم و از آن دفاع می کنیم، شما حرف زیادی نزن، که من البته این را خودم از ایشان نشنیدم.”
خامنه ای در دی 89 خواهد گفت: “خواصی که در بعضی جاها رییس هستند، باید بدانند که ممکن است بزودی از آنجا برکنار شوند.”
هاشمی چهار ماه بعد خواهد گفت “امام در سال 1366 در یک جلسه ای که شاهدش همین آقای خامنه ای است، فرمودند اگر کسی به شما گفت بزودی از مسوولیت شورای تشخیص مصلحت برکنار می شوید، به او جواب بدهید، لکن برو کنار بگذار باد بیاید که من در خاطراتم نوشته ام که همان روز باد شدیدی هم آمد.”
خامنه ای در بهمن 89 خواهد گفت “اوی! با توام، مگر نمی فهمی؟”
هاشمی شش ماه بعد خواهد گفت “این کمونیستها قبل از سقوط شان خیلی پیغام می دادند که شما با ما مخالفت می کنید نمی فهمید چکار می کنید، امام همیشه به من می گفتند محل شان نگذارید، اینها تا چند ماه دیگر دارند سقوط می کنند.”
فرانسوی ها، افغان ها و فارس نیوز
گاهی اوقات آدم نمی فهمد از کجای شان این چیزها را درمی آورند. اصلا کجا بوده که درمی آورند. خبرگزاری تابناک در یک تیتر درشت نوشت “آلمانی ها دسترسی به شبکه های اجتماعی را محدود کردند.” نه گفته احتمال دارد، نه گفته ممکن است، نه گفته بعدا، نه گفته چه کسی در آلمان، همینطوری یلخی همین را نوشته بعد خبر را که می خوانی توضیح داده که “سی درصد شرکتهای آلمانی می خواهند در آینده دسترسی به شبکه های اجتماعی را محدود کنند. یک طوری آمار می دهند و خبر می نویسند که انگار نه انگار آمار یک عدد مشخص است و وقتی آدم می گوید 50 درصد، منظورش 70 درصد نیست، بلکه همان 50 درصد است. در همین 24 ساعت گذشته این آمارها منتشر شد. فارس نیوز نوشت “70 درصد فرانسوی ها با حضور نظامی در افغانستان مخالفند.” پیام آفتاب هم همین خبر را با همان منبع نوشت که “55 درصد از فرانسوی ها با حضور نظامی در افغانستان مخالفند.” سایت های دیگر هم براساس علاقه شان به فرانسوی ها، افغانی ها، آمریکایی ها، کرزای و غیره، میزان مخالفت فرانسوی ها را از سی درصد تا 120 درصد اعلام کردند. من فکر می کنم هر خبرنگاری رقم بالاتری را بدهد، مثل بازی 21 بانک را می زند و دستمزد بیشتری می گیرد. ممکن است دلیل اش همین باشد.
مخالفت با سارکوزی
خبرگزاری فارس، یک دوره زبان فرانسه برای خبرنگاران خودش برگزار کرد. فعلا ایران تقسیم شده به دو منطقه از جنوب محدود می شود به قم که پنجاه درصد خبرهای فارس مربوط به قم است، آقای خامنه ای هم مثل خواستگارهای سمج که موضع افراطی شان را گرفته اند توی دست شان و تا وقتی خانه مراجع را به توپ نبندند یا از آنها بعله را نگیرند، نمی روند خانه شان بخوابند، اقامتش را در قم تمدید کرد. پنجاه درصد خبرهای فارس هم اختصاص دارد به ناحیه شمالی ایران که شامل پاریس و شهرهای بزرگ فرانسه است که این خبرگزاری دائما خبرهای جنبش بازنشستگان پاریس را منتشر می کند. طبق آمارهای ارائه شده خبرگزاری فارس “72 درصد فرانسوی ها با سارکوزی مخالفند.” اما براساس همین آمار و به نقل از خبرنامه دانشجویان ایران: “70 درصد فرانسوی ها با سارکوزی مخالفند.” سایت ایران تلگراف هم نوشت که “58 درصد فرانسوی ها با سارکوزی مخالفند.”
کاهش محبوبیت اوباما
محبوبیت اوباما هم در حال کاهش سریع است. باور نمی کنید اگر بگویم از همین ساعت 12 ظهر که خبرگزاری فارس نوشت که به گفته موسسه گالوپ “محبوبیت اوباما کاهش یافت و به 7⁄44 رسید.” تا ساعت 4 بعد از ظهر که همین خبرگزاری، دقت کنید، نه یک خبرگزاری دیگر، بلکه همین خبرگزاری فارس، خبرداد که به نقل از ریانووستی، “اعتماد آمریکایی ها به پائین ترین حد خود در 36 سال اخیر رسیده است. و فقط 33 درصد مردم به حاکمیت اعتماد دارند.” البته من احتمال می دهم که برخی منحرفین در خبرگزاری فارس بیخودی دارند محبوبیت اوباما را بالا می برند وگرنه به نوشته وب سایت شبستان “محبوبیت اوباما کاهش یافت و به 37 درصد رسید.”