هنوز یک ماه از مصدوم شدن بیش از ۲۶ دانشآموز دوم دبیرستان اهل شهرستان بروجن در اثر واژگونی اتوبوس راهیان نور نگذشته بود که خبر حادثه سوختن پاره های تن مردم روستای شین آباد پیرانشهر در مدرسه ابتدایی دخترانه و در پی آن مرگ یک دخترک کرد، آتش خشم را به جان همگان انداخت.
روستایی که چند سال پیش صاحب انشعاب گاز شده بود اما انشعاب گاز هنوز به آن مدرسه و کودکان نگون بختش نرسیده بود.
اگر چه وزیر آموزش و پرورش در مقابل انتقاد و جریحهدار شدن احساسات عمومی با اعتمادی زایدالوصف و با یک لاپوشانی خلق الساعه عذرخواهی مصلحتی بر زبان جاری کرد اما در نهایت همه تقصیرها را به گردن معلم کلاس انداخت.
آنقدر این حوادث در ایران بلاخیز تکرار شده اند که نمی دانیم تأسف بخوریم یا حیرت کنیم. چرا که این اولین بار نیست که در فصل سرما آتش به جان مدرسه ای در مناطق محروم ایران می افتد.
آبانماه سال گذشته یک دانشآموز ۱۷ ساله بر اثر آتشسوزی در یک خوابگاه در شهرستان چابهار کشته شد.
آبانماه سال ۱۳۸۹ نیز یک دانشآموز سیستانی به دلیل “اتصال برق و آتشسوزی” در مدرسه جان خود را از دست داد.
حادثه تلخ آتش سوزی مدرسه روستای سفیلان چهار محال بختیاری را در ۲۴ دی ماه ۸۳ و داغ مرگ سیزده دختر و پسر دانش آموز را از یاد نبرده ایم.
دو سال پس از وقوع این حادثه بار دیگر آتش چراغ علاءالدین درکلاس درس روستای درودزن فارس، زیبایی شش دختر و دو پسر دانش آموز هشت ساله را برای همیشه به یغما برد.
در آن زمان، علت را عدم ایمنی و استاندارد نبودن تجهیزات گرمایشی اعلام و بخاری نفتی را جایگزین چراغ علاءالدین، در روستاها کردند.
وزارت آموزش و پرورش در آن زمان دستورالعملی خلق الساعه صادر کرد که بر اساس آن، هر کلاس درس باید یک “مبصر بخاری” داشته باشد!
در حال حاضر بسیاری از مدارس ایران فاقد حداقل های ایمنی هستند. هنوز در بسیاری از مدارس دورافتاده و زهوار در رفته نقاط محروم، دانش آموزان دور بخاری نفتی می ایستند و خود را گرم می کنند.
در حالی که سالهاست متولیان مدعی آموزش و پرورش می گویند استفاده از بخاری نفتی چکه ای در مدارس ممنوع است با این وجود معلوم نیست چرا به جای هزینه کردن 39 میلیارد تومان بودجه برای نوسازی سیستم گرمایشی مدارس با ادعای مدیریت و درایت و ژستهای عوامفریبانه به فکر هوشمندسازی و محرم سازی مدارس و اقداماتی از این دست هستند.
حال شماری از نمایندگان مجلس ایران که پیش از این بارها با حاجی بابایی با مماشات رفتار می کردند “همقسم” شدهاند که طرح استیضاح حاجیبابایی، وزیر آموزش و پرورش ایران را نهایی کنند. استیضاحی که پیش از این چندین بار مطرح شده بود اما هر بار پس از کاهش حساسیت افکارعمومی پیش از ارائه به هیئت رئیسه مجلس مسکوت مانده بود.
وزیر آموزش و پرورش ایران که با رای بالای نمایندگان مجلس بر کرسی وزارت تکیه زده است در طول سالهای وزارت خود همواره بر لبه چالش و سوال نمایندگان مجلس راه رفته است.
وی که در مقایسه با وزرای آموزش و پرورش پیشین خود متفاوت عمل کرده است با اجرای برنامه های نظیر توسعه مدارس قرآنی و ایجاد تغییرات بنیادین در منابع درسی همواره در پی اطاعت از فرامین رهبری بوده است به نظر می رسد که پرداختن به چنین مسائلی را جزو مشغله های کوچک خود می داند.
یکی از دهها متولی مدعی که به خاطر حفظ پست و منصب خود هنوز شوق خدمت گذاری دارد کسی که فقدان فرزند و زجر کشیدن دلبند از کالبد سوخته را درک نکرده است هم چنان با اعتماد به نفسی کاذب به فکر ریاست و نه مدیریت خود است.
یک ماه پیش وقوع تصادف اتوبوس دانش آموزان با قطار در جنوب مصر باعث کشته شدن پنجاه تن از جمله ۴۱ دانش آموز خردسال شد.
هنوز شش ساعت از وقوع این حادثه نگذشته بود که محمد رشاد المتینی، وزیر راه و ترابری مصر استعفای خود را تسلیم رئیس جمهور کرد و گفت که این اقدام را در راستای مسئولیتش انجام داده است. البته پیش از وزیر راه و ترابری، رئیس سازمان راه آهن مصر نیز استعفا کرده بود.
حال آقای حاجی بابایی، آیا صدور بلیت سفر آخرت برای این تعداد دانش آموز کشته شده در طول وزارت شما به دلیل سهل انگاری و ضعف مدیریت فاجعه ای بزرگ و غیرقابل بخشش نیست؟ آیا با عذرخواهی می توان صورت مساله را پاک کرد؟