سعداد الصالحی
از اتومبیلم به هر جا که نگاه می کنم پر است از ایرانی.
صدایشان را می شنوی که فارسی حرف می زنند و لباس های مشخصشان همه جا به چشم می خورد: ده ها زن ایرانی یک مدل مخصوص عبا پوشیده اند که ما به آن چادر می گوییم و این فقط مختص زنان ایرانی است.
از دیدن ایرانی ها که فارس های شیعه هستند، در گوشه و کنار مثلث مرگ در جنوب بغداد که روزی تحت کنترل قاتلان و گروگان گیر ها و رهزن ها بود، وحشت می کنم.
به اطراف نگاه می کنم تا شاید محافظانشان را ببینم، اما محافظی در کار نیست. آنها زواری هستند که به مناسبت اربعین، مراسم کشته شدن امام حسین، نوه حضرت محمد، بدست یزید، خلیفه ساکن دمشق در سال 680 بعد از میلاد مسیح، به سمت کربلا می روند. این یکی از اولین مراحل مهمی است که شیعیان، کسانی که دنبالرو حسین و پدرش علی هستند و اهل سنت از یکدیگر جدا شدند.
یوسفیه شهری است که در نزدیکی بزرگراه اصلی که برای رفتن به جنوب بغداد و از آنجا به کربلا که مدفن حسین است، باید از آن عبور کرد. اکثر ساکنان یوسفیه سنی هستند.
اما تنها چیزی که ایرانیان را نگران کرده بود، ترافیک بود که اتومبیل ها هر پنج دقیقه ده متر جلو می رفتند. همه شاکی بودند و عصبانی و از اینکه در این نرافیک گیر افتاده اند از خودشان منزجر بودند. همه چیز افتضاح بود و این شامل هوا هم می شد که گرم و پر از غبار و طوفانی بود.
در اطرافم چندینن اتوبوس حامل زوار بود که در گروه های کوچک کنار هم نشسته بودند. من نگرانشان بودم. از خودم می پرسیدم اگر مسی متوجه شان بشود چه اتفاقی برایشان خواهد افتاد. به زمان زیادی احتیاج نداشتم تا بفهمم که رانندگان عراقی، مردم و سربازان عراقی که مسئول امنیت منطقه بودند، نسبت به آنها بی اعتنا هستند و مزاحمشان نمی شوند.
من نمی دانستم که این یک کابوس است یا یک موضوع خوشحال کننده. ایرانی ها هر وقت که بخواهند می توانند به عراق بیایند و این به این معنی است که ما باید شاهد مشکلات زیادی در آنیده باشیم. اما در عین حال به این معنا هم هست که نیروهای امنیتی در امن کردن منطقه موفق بوده اند.
این را خودم کشف کردم. تا یک سال پیش شیعه ها باید خوابش را می دیدند که سواربر اتومبیل از این منطقه عبور کنند و از جنوب بغداد به سمت مرکز شهر بروند. راه های زیادی برای رفتن به جنوب بغداد است که همه از محله های سنی نشین می گذرد. در اوج خشونت هاف عبور از این مناطق برای شیعه ها به منزله خودکشی بود.
حالا آنها بدون هیچ مشکلی از این راه ها عبور می کنند.
سووال اینجاست که آیا دلیل اینکه آنها قادر به انجام این کار شده اند این است که مردم عراق عوض شده اند و شیعه ها و سنی ها دیگر از یکدیگر نمی ترسند. یا دلیلش فقط این است که نیروهای امنیتی کنترل را تشدید کرده اند. من فکر می کنم دلیلش این است که مردم عوض شده اند و از خشونت و خونریزی خسته شده اند.
من چنین فکری دارم چ.ن خودم هم خسته شده ام.
منبع: نیویورک تایمز 11 فوریه