شکواییه ای به جای اهل تاتر

علی اصغر رمضانپور
علی اصغر رمضانپور

فشار سانسور بر هنرمندان حوزه های تاتر، موسیقی و سینما در ماه های اخیر افزایش یافته است. وزارت ارشاد تقریبا زمام امور را در بخش بازار یعنی نمایش عمومی آثار به بخش های دیگر حکومت سپرده است. چند تن از هنرمندان در هفته های اخیر گفته اند که احساس می کنند وجه المصالحه سازش دولت میانه رو با جناح های تندرو و قوه قضاییه قرار گرفته اند. 

در دو ماه گذشته حداقل از اجرای سه تاتر که بر صحنه بود جلوگیری شده است. دادستانی تهران مستقیما در باره ارزشیابی تاتر های در حال اجرا بیانیه داده و به کارگردانان و بازیگران در باره رفتار های روی صحنه و در حین بازی هشدار داده است. این بیانیه رسما و أشکارا انچه را بنا بر قانون وظیفه وزارت ارشاد است خود به عهده گرفته و عملا به نظر می رسد بازبینی ارشاد برای نمایش و صدور مجوز نه اعتبار فرهنگی دارد و نه اعتبار قانونی. 

در بخشی از بیانیه ای که دادستانی تهران در پی لغو اجرای نمایش ”تانگوی تخم مرغ داع” نوشته اکبررادی منتشر کرد عملا دامنه فعالیت خود را تا جایی گسترده کرده است که به معناب بی اعتبار بودن مجوز وزارت ارشاد است: ”دادستان از باب اجرای وظایف خود به عنوان مدعی‌العموم و پیشگیری ازوقوع جرم مکلف به جلوگیری از این‌گونه برنامه‌ها است؛… در گام اول مسئولان نهادها و سازمان‌هایمتولی اصلی فرهنگ کشور مسئول برخورد با این‌گونه امور هستند و باید پاسخگوی اقدامات صورتگرفته در حوزه‌های فعالیت خود در این زمینه باشند و اگر چنانچه آن‌ها به وظایفشان عمل کنند نیازی بهبرخوردهای قضایی نخواهد بود. بدیهی است توقیف و بازداشت نه تنها اختیار بلکه از وظایف مسلممراجع قضایی است و اقدامات قضایی زمانی صورت می‌گیرد که مسئولان مربوطه در انجام وظایف محوله مسامحه ‌نمایند.“ 

به این ترتیب دادستانی نه فقط وزارت ارشاد را به اقدام های مشابه بیشتر تهدید کرده بلکه آن را خاطی تشخیص داده و به عنوان ناظر قوه مجریه عمل کرده است. جالب اینجاست که هیچ یک از مقام های مسوول در وزارت ارشاد و مقام های حقوقی دولتی که رییس جمهوری آن خود را حقوقدان می داند نسبت به این نقض آشکار قانون و حقوق هنرمندان واکنشی نشان نداده اند.

سکوت وزارت ارشاد چنان بر هنرمندان گران آمد که برای اولین بار در تاریخ نمایش در ایران گروه نمایشی در اطلاعیه اعتراض خود را به لغو نمایش ابراز کردند. این اعلامیه را چهره های برجسته ای از بازیگران ایران مانند علی نصیریان و فرزانه کابلی امضا کرده بودند. نویسندگان این نامه اعتراضی از این که شناخته شده ترین چهره های هنری کشور تا این حد از دید مقام های حکومتی ناشناخته و بی اعتبار هستند نه فقط رنجیده بلکه در تعجب مانده اند: “این یادداشت از طرف کسانی است که سال‏ها با سختی‌‏ها و دشواری‏‌های بسیار اقتصادی در حوزة فرهنگی به هنر تئاتر وفادار مانده و با عشقبه این هنر متعالی، کشور اسلامی و نیز مردم این سرزمین، به کار خود ادامه داده‌‏اند، و هیچ‏گاه به طعنه و کنایه، گله‏‌ای ننموده و مخالف‏‌خوانی نکرده‏‌اند. اما، گویی در نگاه بعضی مغرضین، هنوز غریب وناآشنا جلوه می‏‌کنند.“ 

تعجب هنرمندان بی علت نیست. مقام های قوه قضاییه و حکومتی چنان نسبت به تشخیص و دیدگاه هنرمندان و پانزده هزار نفری که نمایش را دیده و هزاران نفری که برای شب های آینده بلیط خریده بودند نا آگاه و بی اعتنا هستند که عجیب نیست اگر هنرمندان بپندارند اینان از سرزمینی دیگر برای قضاوت و حکمرانی بر این مردم آورده شده اند.

تاتر “شاخ نبات” نیز که اجرایی موزیکال بر اساس موشه و گربه عبید زاکانی بود به سرنوشتی مشابه دچار شد اما باز هم کسی صدای مهدی شمسایی کارگردان آن را نشنید که از بلایی که بر سر او و گروه اش آمده است گفت: “این نمایش با همین متن و بدون هیچ ممیزی در سال ۸۹ و در دوران وزارت آقای صفارهرندی روی صحنه رفته و ما فیلم آن اجرا را چندی پیش به اداره کل هنرهای نمایشی وزارت ارشاد برای صدور مجوز ارائه کردیم که در نهایت این مجوز هم صادر شد و ما کار را روی صحنه بردیم، اما از همان ابتدا که اجرا شروع شد نکاتی از سوی اداره کل هنرهای نمایشی به ما اعلام می شدکه ما آنها را در طول اجرا اعمال می‌کردیم.”

کار به حایی رسید و آش چنان شور شد که اجرای نمایشخوانی “هذا حبیب الله” که نمایشی آیینی برای امام حسین بود و کارگردان آن رییس شورای نظارت و ارزشیابی بود نیز توقیف شد. حالب است که همه این نمایش ها پس از نوشتن مطالبی علیه آنان در خبرگزاری فارس توسط دادستان توقیف شده اند. ظاهرا تیم بازبینی نمایش های دادستانی در تحریریه خبرگزاری فارس مستقر است. 

مدیرکل هنرهای نمایشی تاکنون از ابراز نظر در این زمینه و دفاع از حق قانونی کارگردانان و بازیگران خود داری کرده است. قدرت لغو کنندگان اجرای نمایش ها تا جایی است که اخیرا خبرگزاری فارس که متعلق به سپاه است و سایت مشرق که گفته می شود به نهادهای امنیتی نزدیک است، آشکارا رییس هیات نظارت و ارزشیابی را تهدید و او را متهم به اجرای نمایش های ضد دینی کرده اند. 

هیچ مقام دولتی تاکنون در باره خسارت وارده بر سرمایه گذار و کارگردان و بازیگران و خریدارانی که بلیط های نمایش را پیش خرید کرده اند، سخنی نگفته است. 

در حوزه موسیقی میزان سخت گیری به جایی رسیده است که از اجرای چهره ای مانند شهرام ناظری در نیشابور و در برنامه ای که در بزرگداشت خیام بوده است جلوگیری شده است. 

جالب این جاست که در مورد اکثر کنسرت های موسیقی لغو شده، برنامه دارای مجوز ارشاد بوده اما توسط شورای تامین استان یا شهرستان لغو شده است؛نهادی که زیر نظر وزارت کشور یعنی بخشی دیگر از دولت است و رییس آن استاندار یا فرماندار است.

در باره سینما کار به جایی رسیده است که نمایندگان مجلس که بنا بر قانون حق دخالت در امور إجرائی دولت ندارند به طور رسمی فهرست فیلم هایی را منتشر می کنند که باید از اکران أنان جلو گیری شود؛فیلم هایی که همه دارای پروانه نمایش وزارت ارشاد بوده اند. باز هم با وجود ابراز ناخرسندی توسط وزارت ارشاد، مقام های وزارت ارشاد در عمل تاکنون خواسته نمایندگان تندرو را اجرا کرده اند. بد تر این که در مواردی، مثلا در باره فیلم” عصبانی نیستم” از شورای صنفی اکران خواسته اند تا فیلمی را که در برنامه اکران بوده است از برنامه نمایش کنار بگذارند. رییس شورای صنفی اکران این اقدام وزارت إرشاد را قربانی شدن فیلم ها در برابر مصلحت سنجی مدیران ارشاد دانسته است. 

در تمامی این موارد، سه نهاد قوه قضاییه، نمایندگان مجلس به طور گروهی و کمیسیون فرهنگی به طور خاص و شورای تامین وابسته به وزارت کشور، عملا خود به عنوان جانشین وزارت ارشاد عمل کرده اند.

تهاجم به تاتر و نادیده گرفتن سرمایه های فرهنگی و مادی کشور در این زمینه در حالی است که در سال های گذشته صدها فارغ التحصیل در زمینه هنرهای نمایشی از دانشگاه های کشور به بازار کار آمده اند و استقبال از تاتر به عنوان بخشی از رفتار فرهنگی نوین در سطح کشور و حتی در شهر های کوچک فراگیر شده است. نگرانی اهل تاتر این است که وقتی در تهران و در برابر چهره های شناخته شده چنین بی پروا و به شیوه ای وحشیانه بساط نمایش جمع می شود اگر مقام های قوه قضاییه و شورای تامین در شهرستان ها هم همین رویه را در پیش بگیرند آن وقت چه بر سر قبیله تاتر ایران خواهد آمد. بدیهی ترین حق اهل هنر این است که دولتی که آمده بود تا فرهنگ و هنر را به اهل آن بسپارد لطف کند و فعلا فقط از سپردن آن به دادستانی و خبرگزاری فارس و شورای تامین جلوگیری کند و به همان دولت بسپارد. چنان که در حکایت سعدی که تکرار آن رنگ ملالت نمی گیرد آمده است:

شاعری پیش امیر دزدان رفت و ثنایی بر او بگفت. فرمود تا جامه ازو برکنند و از ده بدر کنند. مسکن برهنه به سرما همی رفت.. سگان در قفای وی افتادند. خواست تا سنگی بردارد و سگان را دفع کند، در زمین یخ گرفته بود، عاجز شد، گفت : این چه حرامزاده مردمانند، سگ را گشاده اند و سنگ رابسته. امیر از غرفه بدید و بشنید و بخندید، گفت : ای حکیم، از من چیزی بخواه. گفت : جامه خودرا می خواهم اگر انعام فرمایی. رضینا من نوالک بالرحیل.

امیدوار بود آدمی به خیر کسان

مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان