کودکان کار و کودکان خیابانی، یکی از نابهنجاریهای اجتماعی ایران امروز هستند، اما در مورد تعداد آنان و میزان گستردگی این نابهنجاری، اطلاعات دقیقی وجود ندارد. آمارهای اعلام شده از سوی مسئولان هم چندان با هم سازگار نیستند. از جمله اینکه رییس سازمان بهزیستی اعلام ک رده ۳۰ درصد کودکان خیابانی اتباع کشورهای دیگر هستند اما مدیرکل سابق بهزیستی استان تهران در خرداد ماه امسال، این تعداد را بیش از ۵۰ درصد عنوان کرده بود.
اتباع بیگانه هستند!
همایش ملی کودکان خیابانی عنوان برنامهای بود که یکشنبه، چهارم اسفند از سوی سازمان بهزیستی برگزار شد. کمتر از دو هفته پیش، معاون اجتماعی سازمان بهزیستی، کودکان کار را ابزار شیادی نامیده و مورد انتقاد فعالان حقوق کودک قرار گرفته بود. محمد نفریه بدون تفاوت قائل شدن بین کودک کار و کودک خیابانی گفته بود: “فقر اقتصادی اولین عامل کارکردن کودکان نیست بلکه اولین دلیل، سوءاستفاده از آنهاست. ما آدرس همه این کودکان را داریم. درواقع این کودکان ابزار شیادی هستند تا احساسات مردم را تحریک کنند و محل درآمدی برای پدر خود یا کسانی که آنها را سرپرستی میکنند؛ باشند و تا وقتی مردم به آنها کمک کنند، ادامه کار کودک را تضمین کردهاند.”
این همایش اما فرصت بهتری برای شناخت دیدگاه مسئولان بهزیستی به این مقوله و ارائه آمارهایی در مورد کودکان کار و کودکان خیابانی بود.
همایون هاشمی، رییس سازمان بهزیستی در این همایش از ساماندهی دو هزار و ۶۰۰ کودک خیابانی از ابتدای امسال خبر داد و تعداد کل کودکان بی سرپرست و بدسرپرست در مراکز تحت پوشش بهزیستی را ۳۴ هزار نفر اعلام کرد. به این ترتیب امسال و به طور میانگین، ماهیانه بیش از ۲۳۶ کودک خیابانی ساماندهی شدهاند.
او همچنین گفت: “درباره ساماندهی کودکان کار و خیابان خلاء قانونی نداریم و فقط مشکل در اجرای این قانون و عدم انسجام دستگاههای ذیربط است.”
این بار هم تعداد دقیق این کودکان اعلام نشده اما اگر به آخرین آمار رسمی که درسال ۸۵ اعلام شده، استناد کنیم مجموعا یک میلیون و ۷۰۰ هزار کودک کار در ایران وجود دارد که مشخص نیست چه تعداد آنها در خیابان روزگار میگذرانند. اگر برفرض، نیمی از این تعداد کودک خیابانی باشند و سازمان بهزیستی با همین سرعت سال ۹۲ اقدام به سازماندهی آنها کند و اگر تعداد این کودکان اضافه نشود، حدود ۳۰۰ سال دیگر همگیشان ساماندهی میشوند!
رییس سازمان بهزیستی در این مورد توضیح داده که ظرفیت نگهداری از کودکان خیابانی در سال ۵ هزار نفر است که با کمک شبکه غیردولتی ظرفیت ساماندهی کودکان خیابانی در سال به ۱۵ هزار نفر می رسد.
او در بخش دیگری از سخنانش، اعلام کرد که حدود ۳۰ درصد کودکان خیابانی از اتباع بیگانه هستند. اما ولیالله نصر، مدیرکل سابق بهزیستی استان تهران که به تازگی برکنار شده در خرداد ماه گفته بود ۵۰ درصد کودکان خیابانی از اتباع بیگانه هستند که این تفاوت آماری در طول چند ماه تنها هنگامی میتواند صحیح باشد که تعداد زیادی از اتباع بیگانه از ایران رفته و یا اخراج شده باشند.
بیعدالتی زیاد شده
عزتالله سامآرام، دبیر علمی این همایش، در سخنانش افزایش کودکان خیابانی را به این معنی دانست که بیعدالتی زیاد شده: “تعداد کودکان خیابانی رابطه معکوسی با سرمایه اجتماعی دارد و هر چه سرمایه اجتماعی بیشتر شود، تعداد کودکان خیابانی کمتر میشود.”
او در عین حال یادآوری کرد که تعداد کودکان خیابانی ایران از کشورهای همسایه کمتر است. سامآرام همچنین مدعی شد که “قبل از انقلاب تعداد زیادی کودکان خیابانی داشتیم اما بعد از انقلاب تعداد این کودکان به صفر رسید که آن هم به دلیل این بود که سرمایه اجتماعی افزایش پیدا کرد اما بعد از جنگ مجدداً تعداد کودکان خیابانی و سر راهی افزایش پیدا کرد.”
او همچنین تاکید کرد که “با آغاز دولت تدبیر و امید، سرمایه اجتماعی افزایش پیدا کرده و اگر بتوانیم آن را حفظ کنیم تعداد کودکان خیابانی و آسیبهای اجتماعی کمتر میشود.”
دبیر همایش ملی کودکان خیابانی تاکید کرد که کودکان خیابانی واقعیت جامعه هستند و نباید از آنها فرار کرد.
علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی هم که قرار بود در این همایش حضور داشته باشد، به ارسال پیامی بسنده کرد که در آن گفته: “مسأله کودکان کاروخیابان فقط چیزی از جنس دلسوزیهای انسانی برای گروهی حاشیهای نیست، بلکه مستقیماً با اقتصاد سیاسی کشورها و عملکرد دولتها ارتباط دارد. مسأله این کودکان را نباید در سطح سودجویی و رفتار غیرانسانی شماری از افراد برای بهرهکشی از کودکان دانست و به این سطح تقلیل داد. کودکان کار و کودکان خیابانی محصول رویههای موجود در ساختار اقتصاد سیاسی کشورهاست.”
وزیر تعاون همچنین مدعی اصلاح نگاهها نسبت به کودکان خیابانی شده که “دیگر مانند گذشته تهدید و آسیبی برای جامعه شمرده نمیشوند بلکه دارای حقوق شهروندی” شمرده میشوند.
وزیر کابینه حسین روحانی به “تاکید دولت تدبیر و امید بر تحقق حقوق شهروندی” و اولویت داشتن حقوق شهروندی کودکان خیابانی اشاره کرده و گفته است: “وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در همین راستا پس از تشکیل شورای ساماندهی کودکان خیابانی پس از ۸ سال وقفه ، تشکیل اتاق فکر کودکان کار و خیابان را با حضور نمایندگان سمن ها و صاحبنظران دانشگاهی در دستورکار خود قرار داده است تا زمینه گفت و گوی اجتماعی برای سیاستگذاری در این حوزه را فراهم کند.”
ابزار شیادی یا قربانی؟
هفته گذشته روزنامه اعتماد در گزارشی از بچهفروشی در تهران خبر داد. در این گزارش، از کودکان خیابانی به عنوان بردههایی نام برده شده بود که از صد هزارتا پنج میلیون تومان قیمت دارند و خرید و فروش میشوند.
با این حال، خسرو منصوریان، مددکار اجتماعی و موسس انجمن حمایت و یاری آسیب دیدگان اجتماعی (احیا) پیش از این به “روز” توضیح داده است: “بحث کودکان کار و کودکان خیابان با هم متفاوت است، من هم معتقدم اگر قرار باشد به کودک خیابانی کمک بلاعوض کنیم و به صِرف اینکه کودک با وضع ترحمانگیز تکدیگری میکند به او پول بدهیم نه تنها باعث گسترش این مافیا خواهیم شد بلکه باعث میشویم یک عده به اجیر کردن و یا حتی خرید و فروش این کودکان برای کسب درآمد روی بیاورند. هر چند معتقدم وظیفه دولت است که به این وضعیت رسیدگی کند و اجازه سوءاستفاده از کودکان را ندهد. اما وضعیت کودکان کار فرق دارد، کودکانی که به خاطر فقر و تنگدستی خانواده مجبور به کار شدهاند و به کمکهای مردمی هم نیاز دارند.”
۲۰ سال از زمانی که ایران به کنوانسیون جهانی حقوق کودک پیوسته میگذرد؛ کنوانسیونی که به تبیین حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کودکان میپردازد. کشورهای عضو با امضای پیماننامه متعهد شدهاند مفاد آن را در راستای احقاق حقوق کودکان اجرا کنند. با این حال بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران معتقدند در ایران، قانون به اندازه کافی از کودکان حمایت نمیکند. افزایش شمار کودکان کار و خیابان و بازمانده از تحصیل و نبود آمار روشن و دقیق از آنها از همین بیتوجهی حکایت دارد.
آزار جسمی و جنسی کودکان خیابانی
مروه وامقی، استادیار دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی هم در این همایش به مطالعهای که درباره وضعیت کودکان خیابانی در تهران انجام شده، اشاره کرد اما گفت که هنوز نتایج این تحقیق را نمیتوان اعلام کرد. به گفته او به طور کلی مشخص شده که در بین کودکان افغان، نسبت دختران حداقلی است اما در کودکان کار و خیابان ایرانی تعداد دختران بیشتر است.
برخی نتایج مورد اشاره او که از همین مطالعات استخراج شده را در جدول زیر میتوانید ببینید که مواردی مانند آزار جسمی و جنسی این کودکان و یا سابقه اعتیاد و زندان در خانوادهشان قابل توجه است.
۸۳ درصد کودکان خیابانی در سطوح تحصیلی راهنمایی، کمتر یا بیسواد هستند
فرضیههایی وجود داشت که کودکان ولگردی میکنند یا فعالیت خاصی ندارند اما مطالعات نشان داد ۸۰ درصد آنها در خیابان کار میکنند. بیشتر آنها به کارهایی مثل دستفروشی، پادویی، شاگردی و .. اشتغال دارند. دستفروشی بیشترین درصد را دارد و مطالعات نشان داد ۲ تا ۱۵ ساعت در روز به کار مشغولند و بیشتر آنها بیشتر از ۶ ساعت در روز کار میکنند.
درآمد این کودکان بین شش هزار تومان تا ۱۵۰ هزار تومان و بالاتر گزارش شده است که البته بین تهران و استانها تفاوت وجود دارد و در استانها طیف درآمدی کوچکتر است.
بیشتر از ۸۰ درصد کودکان خیابانی با خانوادههایشان در ارتباطند و ۳.۶ درصد آنها فاقد سرپرست هستند.
ارقام متفاوتی ذکر شده با این حال یک مطالعه که درباره کودکان وارد شده به خانه سبز انجام شده نشان داده ۸۰ درصد این کودکان از خانوادههای مهاجر هستند. درباره مهاجرت خارجی هم فرضهایی وجود داشت و به طور کلی این نتیجه به دست آمد که یک چهارم کودکان خیابانی مهاجران افغان هستند.
بیشتر مطالعات نشان دادند خانواده این کودکان اعضایی بیش از پنج نفر دارند و هرچه بعد خانوار بیشتر میشود، احتمال کار کودکان بیشتر میشود.
۹۱ درصد پدران خانوادههای کودکان خیابانی ایرانی بیسواد یا دارای تحصیلات ابتدایی و راهنمایی هستند و احتمال خیابانی شدن کودکان با داشتن پدر بیسواد بیشتر میشود.
در پدران کودکان خیابانی سطح زیادی از بیکاری مشاهده شد. ۲۳ درصد پدران کودکان خیابانی بیکارند یا مشاغل کمدرآمد دارند.
۷۰ درصد مادران کودکان خیابانی خانهدار گزارش شده و نقشی در تامین اقتصادی خانواده نداشتهاند.
درآمد خانوادههای مورد مطالعه اینطور به دست آمد که از ۶۴ تا ۱۰۰ آنها، زیر ۱۰۰ هزار تومان درآمد داشتند
در مطالعهای که وضعیت طلاق در این خانوادهها بررسی شد، مشخص شد والدین ۳۰ درصد کودکان طلاق از همدیگر جدا شدهاند.
۲۰ درصد خانوادههای کودکان کار و خیابان سابقه زندان داشته و ۵۶ درصد آنها افراد معتاد در خانوادهشان داشتهاند.
تنوع مفاهیم آزار در مطالعات متفاوت بوده است ولی به طور کلی بیش از ۵۰ درصد شیوع آزار جسمی و ۶ تا ۲۷ درصد آزار جنسی گزارش شده است. در عین حال تنوع مصادیق آزار روانی اجازه نتیجهگیری درباره این موضوع را نمیدهد.
منبع جدول: خبرآنلاین