ناطق ‌نوری و ملی ـ مذهبی‌ها

مرتضی کاظمیان
مرتضی کاظمیان

کینه و عداوت جریان مسلط در ساخت قدرت نسبت به نیروهای ملی ـ مذهبی (اعم از نهضت آزادی ایران و ‏شورای فعالان ملی ـ مذهبی) را پایانی نیست. این ادعا را می‌توان به‌سهولت در اظهارات اخیر علی‌اکبر ‏ناطق‌نوری مشاهده کرد. تحلیل “فاجعه 18تیر” بهانه‌ای شده تا نیروهای ملی ـ مذهبی مورد هجمه‌ی شدید قرار ‏گیرند. این نوشتار را اما از جایی دیگر می‌آغازم: بازداشت ملی ـ مذهبی‌ها در سال1379.‏

‏21 اسفند 1379 بازداشت فله‌ای فعالان ملی ـ مذهبی آغاز شد. پیش از آن تنی چند از فعالان این جریان ‏‏(ازجمله مهندس عزت‌الله سحابی) بازداشت شده بودند. بازداشت‌های مزبور در فروردین 1380 دامن اعضای ‏نهضت آزادی ایران را نیز گرفت.‏

آن‌چنان که شهره است، اتهام اصلی “براندازی نظام جمهوری اسلامی” بود؛ در روند بازجویی‌ها، ماجرا ‏‏(فاجعه)ی کوی دانشگاه تهران و حوادث تیرماه، یکی از محورهای اصلی مورد پرسش و مواخذه بود. چند ده ‏نفر، هفته‌ها و ماه‌ها در سلول‌های انفرادی ـ و بعدتر جمعی ـ ماندند و در ساعات مختلف شبانه‌روز تحت انواع ‏بازجویی‌ها قرار گرفتند، بلکه اتهامی که علنی در بوق شده بود، با اعترافات، همراه و اثبات شود… از آن همه ‏اعمال فشار و محدودیت، چیزی جز احکامی که هم اینک در دادگاه انقلاب، و در دادگاه تجدیدنظر، معطل ‏مانده است، و نیز صدها میلیون وثیقه از افراد (چند ده سند خانه) حقوقی و قضایی نشده است.‏

خوب به‌یاد دارم که پس از چند ماه انفرادی، وقتی همراه با تنی چند از دوستان، به سلول جمعی منتقل شدیم، ‏تنها “همسایه”ی ما در بازداشتگاه 59 کسی نبود جز علی افشاری. ماه‌ها تحمل انفرادی و بازجویی و فشار، ‏وضع تاسف‌باری را برای او به‌وجود آورده بود. در همان حال، به‌خاطر اعترافات دروغین‌اش ـ که زیر فشار ‏اخذ شده بود ـ از تمامی ما “شجاعانه” و “صادقانه” پوزش خواست. اعترافاتی که نه تنها در مطبوعات مروج ‏خشونت و مدافع تمامیت‌خواهی درج و پخش شده بود، که از “رسانه ملی” نیز در تیراژی گسترده، منتشر ‏گردیده بود.‏

بدیهی بود که ما تنها با افشاری، همدلی کنیم و با ابراز همدردی، نسبت به شرایط ویژه‌ای که او متحمل شده ‏بود (و ما خود نیز در متن و بطن آن قرار داشتیم) درک متقابلی از وضع مشترک، عرضه کنیم. او، ‏بازجویی‌ها و اعترافات خود را با شجاعت، به‌صراحت پس گرفت و هزینه‌های این اقدام را نیز صبورانه، ‏تحمل کرد…‏

جالب آنکه اتهام‌ها و ادعاها درمورد دخالت نیروهای ملی ـ مذهبی در حوادث کوی دانشگاه به‌جای خویش ‏باقی ماندند… توضیحات یک‌یک ما، “پروژه” و “تحلیل” طراحان اصلی بازداشت‌ها و بازجویی‌ها را پاسخ ‏نمی‌گفت… به‌عنوان یک شاهد، شخصا” بارها به خاطرات خود از وقایع کوی اشاره کردم، و تلاش چهره‌های ‏ملی ـ مذهبی را در تعدیل واقعه و کنترل اصلاح‌طلبانه‌ی اوضاع تبیین نمودم. در آن هنگام دبیری سرویس ‏سیاسی روزنامه‌ی خرداد (به‌مدیر مسئولی عبدالله نوری) را برعهده داشتم؛ به شواهد مکتوب و اظهارات ‏موجود مهندس سحابی، دکتر یزدی، دکتر پیمان و دیگران (ازجمله زنده‌یاد دکتر ورجاوند) در گفت‌و‌گوهایشان ‏با خرداد استناد کردم، اما این همه، حاصلی درپی نداشت… ‏

پس از آزادی به قید وثیقه (وثیقه‌هایی که همچنان و پس از هفت سال به‌جای خود باقی‌اند) از اظهارنظرهای ‏تند برخی چهره‌ها و شخصیت‌های حکومت (ازجمله علی اکبر ناطق نوری، رییس وقت مجلس) و روزنامه‌ها ‏و نویسندگان نشریات اقتدارگرا مطلع شدیم. این همه را افزون بر روحیات و دیدگاه‌های غیردموکراتیک، در ‏مواردی به‌حساب رقابت‌های سیاسی وعدم ‌اطلاع و مشکلات و اختلافات فکری ـ سیاسی تاریخی گذاشتیم؛ ‏گذاشتیم و گذشتیم…‏

اینک اما، بسیار قبل توجه است که پس از سپری شدن 9سال از ماجرای کوی دانشگاه، و نیز آن‌همه بازجویی ‏نیروهای ملی ـ مذهبی، بار دیگر جناب ناطق‌نوری در گفت‌و‌گویی، مواضع پیشین و ادعاهای سابق را با ‏ادبیاتی تند، مطرح می‌کند. گویی که از آن همه بازجویی و اطلاعات بی‌خبر است؛ و نیز از آنچه بر سر ملی‌ ـ ‏مذهبی‌ها (و علی افشاری و دیگر دانشجویان، بعدتر) رفت، بی‌ اطلاع است.‏

ایشان ـ که اینک رییس دفتر بازرسی مقام رهبری است ـ می‌گوید: “من اصل جریان را عادی نمی‌دیدم‎ ‎زیرا ‏توقیف یک روزنامه نمی‌توانست ‏این قدر موج‌آفرینی کند…. من‎ ‎به لحاظ اینکه شم امنیتی داشته و کار امنیتی ‏کرده بودم، احساس می‌کردم پشت صحنه‎ ‎دست‌هایی است که این‌ها را ‏می‌گرداند و به طور جدی به این ‏موضوع یقین داشتم. در‎ ‎همان روزها قبل از آن که حتی کسی دستگیر و بازجویی شود، یا ‏مثل الان یک خرده ‏شفاف‎ ‎شود، گفتم که ماجرا زیر سر نیروهای به اصطلاح ملی- مذهبی است؛ اینها رهبری می‌کنند، و به ‏نظر ‏من قوه قضاییه اگر بخواهد این غائله را ختم کند، باید سران اینها را‎ ‎دستگیر نماید.“‏

رییس مجلس پنجم با اشاره به جلسه ای که با آیت‌الله خامنه ای در آن مقطع اظهار داشته‏‎ ‎است، می‌گوید: “در ‏همین زمان، جلسه‌ای در حضور ‏مقام معظم رهبری از سران سه قوه، فرماندهان‏‎ ‎نظامی سپاه، وزیر ‏اطلاعات، وزیر کشور و تا آنجا که من یادم است، دبیر ‏شورای عالی‎ ‎امنیت ملی تشکیل شد… من همانجا گفتم ‏که :آقا، بنده اعتقاد دارم نهضت آزادی و این نیروها در‎ ‎پشت ‏پرده‌ی این جریان هستند و اگر ما بخواهیم این ‏آشوب و شورش را بخوابانیم به نظر‎ ‎من باید سران اینها را دستگیر کرده، ‏عده‌ای که در صحنه آشوب کردند ‏را هم به‌سرعت‎ ‎محاکمه کنیم. حتی اگر لازم باشد- دیدیم که اینها به هرحال بحران ایجاد ‏کردند- ‌آن‌ها را به ‏سینه‌ی دیوار بگذاریم. اگر‎ ‎قصد براندازی نظام را دارند ‏و با اسلام محارب هستند، با آنها برخورد شود. ‏بعضی از‏‎ ‎مسئولان خیلی جا خوردند و گفتند: این نوع حرف زدن جلوی ‏آقا؟! اما من ریشه‌ی‎ ‎اغتشاش را در ‏نهضت آزادی می‌دانم، این‌ها دنبال براندازی هستند و در کشور بحران‏‎ ‎ایجاد می‌کنند و ‏بالاخره باید با آنها ‏برخورد کرد، حکومت تعارف ندارد”‏(مصاحبه با خبرگزاری فارس).‏

اظهارات ناطق‌نوری افزون بر اینکه به‌وضوح طراحان و صاحبان اصلی پروژه‌ی سرکوب و برخورد با ‏نیروهای ملی ـ مذهبی را در انتهای دهه‌ی 70 آشکار می‌سازد، در شرایط کنونی به‌شدت قابل تامل است. ‏

این مصاحبه درحالی که ناطق نوری انبانی از داده‌ها دراختیار دارد، بسیار تاسف‌بار و البته مهم است. موضع ‏وی (که یک جریان فکری ـ سیاسی را نمایندگی و آشکار می‌سازد) به‌وضوح نشان می‌دهد که عمق کینه و ‏عداوت جریان مسلط در حکومت، نسبت به نیروهای ملی ـ مذهبی تا کجاست. ‏

درنهایت تاسف، اوج مواجهه‌ی خصمانه‌ی نیروهای غیردموکرات حاکم در ساخت قدرت را با اپوزیسیون ‏منصف، مداراگر، مصلح، منتقد، و مردم‌دوستی که دغدغه‌ی منافع ملی دارد و قدرت را به تشنگان آن وانهاده ‏است، می‌توان دریافت. ‏

باوجود پاره‌ای اختلاف‌نظرها که در طیف‌های مختلف راست (محافظه‌کار و مدعی اصول‌گرایی) وجود دارد ‏و حتی گاه آن را در قالب انتقاد از رفتارهای دولت احمدی‌نژاد مشاهده می‌کنیم؛ اما یک بار دیگر آشکار شد ‏که این‌جمله، همگی در مواجهه با اپوزیسیون (ازجمله ملی ـ مذهبی‌ها) متفق‌القول‌اند. جوهر غیردموکراتیک ‏‏”راست” که به “خودی ـ غیرخودی”کردن عادت کرده است، یکسان است؛ تکثر و پلورالیسم را برنمی‌تابد، و ‏اقتدارگراست. آنچه محافظه‌کاران را از هم تفکیک می‌کند، میزان “عمل‌گرا”بودن و رفتارهای “پراگماتیستی” ‏ایشان است و شدت یا ضعف رویکرد غیردموکراتیک ایشان؛ برخی اقتدارگرایند و جمعی تمامیت‌خواه؛ ‏گروهی عمل‌گرا هستند و جماعتی خیال‌پرداز؛ لایه‌هایی، لطف می‌کنند و به مخالفان فکری ـ سیاسی خود ‏اجازه‌ی ادامه‌ی حیات می‌دهند، و بعضی، زنده ماندن اپوزیسیون را هم روانمی‌دانند… ‏

وجه پرمخاطره‌ی سخنان اخیر ناطق نوری آنجاست که تصریح می‌کند: “این‌ها (نهضت آزادی و ملی ‏مذهبی‌ها) دنبال براندازی هستند و در کشور بحران‏‎ ‎ایجاد می‌کنند و ‏بالاخره باید با آنها برخورد کرد”. ‏مشخص نیست که منظور ایشان از “برخورد” چیست؟! آیا آن همه حبس و بازجویی و تهدید و محدودیت در ‏تمامی این سال‌ها (از ابتدای دهه‌ی 60 به این‌سو) در کادر برخورد می‌گنجد یا نه؟ یا هم‌چنان که تصریح کرده ‏است “حتی اگر لازم باشد ‌آن‌ها را به سینه‌ی دیوار بگذاریم”…‏

سخنان ناطق‌نوری در این مصاحبه، وقتی قابل ‌تامل‌‌تر می‌شود که توجه داشته باشیم وی به‌عنوان یکی از ‏آلترناتیوهای جدی ریاست قوه قضاییه، پس از هاشمی شاهرودی، مطرح است…‏

‏ ‏