مشکل دارو به معضلی بغرنج تبدیل شده است. ۷۵ قلم داروی ضروری، ازجمله داروهایی است که درداروخانه ها یافت نمی شود و بیماران با پرداخت پولهای کلان باید آن را بدست بیاورند واقشار کم توان اقتصادی نیزهرگزنمی توانند به این داروها دسترسی پیدا کنند.
بانک مرکزی وزارت بهداشت و سازمان گمرک سه دستگاهی هستند که درزمینه واردات دارو نقش تعیین کننده ای دارند و مشکل کمبود دارو را هریک به زمین آن دیگری پاس میدهند و خود را ازهراقدام فوری برای حل این بحران خلاص می کنند.
در هفته های اخیرودرنهایت حیرت و تعجب مرتبا خبراز انباشت مقادیر زیادی دارو در گمرک ایران گزارش می شود که مهمترین نکته این خبر، احتمال فاسد شدن این داروهاست، در حالی که شهروندان به آن نیاز مبرم دارند و پولهایی که بابت این داروها پرداخت شده از جیب همین مردمی است که در به در به دنبال دارو هستند وهر لحظه احتمال روانه شدن این کالاهای کم یاب به زباله دانی می رود که زباله های میلیاردی را در خود جای خواهد داد.
اما مشکل از کجاست؟ عده ای تحریمهای اقتصادی امریکا و کشورهای غربی را عامل بحران دارو در ایران می دانند و عده ای دیگرسوء مدیریت وزارت بهداشت، بانک مرکزی و سازمان گمرک را در وقوع این فاجعه ی انسانی مقصر می دانند، که بهر دو مورد میتوان به اختصار پرداخت:
تاثیر تحریم های اقتصادی
در بسیاری از آمارهای منتشر شده از سوی منابع متعدد، از جمله مرکز آمار ایران، اعلام شده که ۹۶% داروهای تولید شده در ایران نیازمند مواد اولیه ای است که باید از خارج از کشوروارد شود.در نتیجه با تامل به همین آمار، می توانیم حدس بزنیم که بر سر تولید دارو در چند ساله ی اخیر چه آمده است!
در ایران حدود ۷۹ شرکت فعال در حوزه تولید دارو وجود دارد که البته عده ای این آمار را تا ۱۰۱ شرکت نیز مطرح کرده اند که در دور دوم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، اکثریت این شرکتها به ورشکستگی، اخراج کارگران و کارمندان و نهایتا به تعطیلی کشانده شده اند که البته این اتفاق در سال ۹۱ شدت بیشتری نیز گرفته است.
ازطرفی ایران برای تهیه تجهیزات پزشکی، داروهای مربوط به بیماری های خاص مانند سرطان، ام اس و بیماری هموفیلی و نیز مواد اولیه ی دارو به کشورهای خارجی وابسته است و در حال حاضر نیز قیمت داروهای مربوط به بیماریهای خاص به رقمهای سرسام آوری تبدیل شده که طبقه متوسط نیز امکان تهیه آن را ندارد، چه برسد به اقشار کم درآمد جامعه ایران.
تحریمها باعث شده تولید کنندگانی که در این شرایط سخت اقتصادی توانسته اند به فعالیت خود ادامه دهند، برای وارد کردن مواد اولیه دارویی به کشورهای شرقی روی بیاورند و مواد اولیه خود را عمدتا ازکشورهای چین وهند تهیه کنند و داروهای بی کیفیت و نازل این کشورها عملا جان و سلامت مردم را به بازی بگیرد و ازآن طرف هم درآمدهای کلان برای این کشورها مهیا شود.
حال با ذکرمختصراین نکات میتوان دریافت که تحریمهای اقتصادی تاثیرات مستقیمی بر وضعیت پیش آمده بر دارو در ایران دارد. اما در این خصوص میتوان به مدیریت غلط نهادهای ذی ربط با مشکل دارو در ایران پرداخت و نیز تاثیر تحریمهای اقتصادی بروضعیت دارو در ایران را مورد بررسی قرار داد:
تاثیرات سوء مدیریت بر وضعیت دارو
اخلال در وضعیت دارو در چند ساله اخیر به مانند یک بازی بین بانک مرکزی، وزارت بهداشت و سازمان گمرک ایران در آمده است. در حالی که نیاز های دارویی مردم بر هیچ نهاد و مسئولی پوشیده نیست، اما برخورد مسئولین به گونه ای است که انگار نه که یک فاجعه ی انسانی مستقیما سلامت و حیات شهروندان را به بازی گرفته است. هر وزارت خانه و سازمان مربوطه این مشکل را به گردن دیگری می اندازد و زجر بیماران و رنج خانواده های آنها برایشان اهمیتی ندارد. این وضعیت در سکوت مسئولینی که وظیفه پاسخگویی دارند روز به روز وخیم تر می شود و از طرف مسئولین هم هیچ راه حلی ارائه نمی شود، هیچ توضیحی به مردم داده نمی شود و هیچ افق روشنی برای بهبود این وضعیت ترسیم نمی شود.
در حالی که پیش آمدن چنین مشکلی در هر کشوری با تشکیل کمیته ای اضطراری که متشکل از متخصصین و مسئولین مربوطه است در کوتاه ترین زمان ممکن حل می شود و شرایط به حالت عادی برمی گردد.
اما در ایران، وزارت بهداشت عملا به یک ناظر بی خاصیت تبدیل شده که نه توان سامان دهی این اوضاع بی سامان را دارد و نه توان گرفتن ابتکارعمل را در دست خود. وزارت بهداشت از یک وزارت خانه به یک سازمان تقلیل یافته تا اندک روزهای باقی مانده را سپری کند بدون اینکه اندک تعلق خاطری به وظایف و مسئولیتهایش در قبال مردم از خود نشان دهد.
سازمان گمرک هم هر از چندی انگشت اشاره خود را به سمت بانک مرکزی نشانه می گیرد و شانه هایش را به علامت نداشتن مسئولیت در این مورد بالا می اندازد و همین.
ما چه می توانیم بکنیم
منظورمن از چه می توانیم بکنیم، به این معنا نیست که مردم می توانند وظایف نهادهای دولتی را بر عهده بگیرند، که چنین امکانی هم وجود ندارد. اما حضور شهروندان در هرمقطع حساسی ثابت کرده که حضورمردم ودرکنارهم بودنشان اسباب بهتر شدن شرایط را برای افرادی که نیازمند کمکهای هموطنانشان هستند را فراهم می آورد. اطلاع رسانی های لحظه به لحظه و حضور پی گیر و جدی مردم تا حد قابل توجهی می تواند به کمک مردم بحران زده بیاید.
در خانه ماندن و در خود فرو رفتن و در انزوای خانه ها دریغ گفتن و بغض کردن، گرهی از کلاف به هم پیچیده شرایط ما باز نخواهد کرد. شاید تشکلیل کمپینهایی که مرتبا بحران دارو را پی گیری کند، به موقع اطلاع رسانی نماید، یکی ازراهبردهای موثر در این خصوص باشد که انجام آن در توان شهروندان است.
ایرانیان خارج از کشور، نیزکه در بزنگاههای سیاسی حضور پررنگی دارند و مسائل سیاسی و نقض حقوق بشر در ایران را به سطح افکار عمومی می کشانند، حضور آنها در خصوص مشکلات اجتماعی هم می تواند تاثیر بسزایی در حل بحرانهای اجتماعی ایران بگذارد و ارتباط تنگاتنگی با مردمی که گرفتار بحرانهای متعدد هستند، ایجاد کند.
جلب توجه افکار عمومی جهان و حساس کردن آنها به مشکل دارو در ایران و جذب کمکهای انساندوستانه برای کمک به کسانی که در ایران با بیماریهای سخت دست به گریبان هستند و نیز لابی با چهره های فعال حقوق بشری و نمایندگان پارلمان کشورهای اروپایی و هرفرد و نهادی که در این رابطه می تواند به حل مشکل دارویی یاری رساند و این مشکل را به یک مسئله روز تبدیل کند و صدای بیمارانی باشد که نیازمند دارو و امکانات پزشکی هستند. این موارد کمکهای موثری است که ایرانیان خارج از کشور به هموطنان خود می توانند بکنند و به آنها بگویند که در هر شرایطی در کنار آنها هستند و برای حل هر مشکلی آماده یاری رساندنند.