اخیرا ً جان بولتون نمایندۀ اسبق آمریکا در سازمان ملل در دورۀ ریاست جمهوری جرج بوش در مقاله ای در وال استریت ژورنال خاطر نشان کرد، هرگونه نزدیکی به ایران بی فایده خواهد بود و تنها راه حل تغییر رژیم این کشور است. این عقیدۀ یک نومحافظه کار از قعر گور سیاست های شکست خورده و طرح های نادرست است.
ارتش آمریکا بیش از آن از پا افتاده که به فکر حملۀ نظامی به ایران باشد، و در عین حال اقدامات مخفیانۀ آمریکا نیز نمی تواند رژیم ایران را سرنگون کند. الان سال 1953 نیست که کرمیت روزولت و سازمان سیا بتوانند رهبر ایران را بیرون کنند و شاه را برگردانند.
بولتون، دست پروردۀ دیک چنی معاون اسبق رئیس جمهور آمریکا، که زمانی معاون وزارت خارجۀ در امر کنترل و منع گسترش تسلیحاتی بود، زمانی که پیشنهاد آزمایشی ایران برای رسیدن به توافق دربارۀ کلیۀ مسائلی که باعث اختلاف بود، رد شد[ و این یکی از فرصت های متعدد از دست رفته برای توافق با ایران بود] نقش اصلی را داشت. در زاویۀ دیگر، تعدادی از دیپلمات های متفکر بودند که در طول سال های سیاه و طولانی دولت بوش-چنی تلاش کردند برخی از راههای ارتباطی با ایران را باز نگه دارند. در میان آنها شخصیت هایی مانند فرانک وایزنر سفیر اسبق آمریکا در مصر و هند؛ تام پیکرینگ سفیر اسبق آمریکا در اسرائیل، اردن و روسیه؛ و ویلیام لوئرز سفیر اسبق آمریکا در چکسلوواکی و ونزوئلا هستند.
استدلال آنها این است که اگرچه ما می توانیم زندگی را برای ایرانیان تلخ کنیم، اما نمی توانیم ارادۀ خود را بر آنها تحمیل کنیم. حمله به آنها حماقتی خواهد بود که می تواند تبعات منفی در سراسر منطقه و خارج از آن داشته باشد. در عوض، ما باید بلافاصله از بسیاری جهات به ایران نزدیک شویم. ایران علاقه ای به بازگشت طالبان در افغانستان ندارد. به علاوه، منافع بلندمدت ایران، عراق بی ثبات نیست، خصوصا ً اکنون که رئیس جمهور اوباما درصدد است آتش جنگ را خاموش کند.
پیکرینگ و لوئرز در مقالۀ اخیر خود در مجله بررسی کتاب نیویورک از ساخت یک تأسیسات هسته ای بین المللی در خاک ایران، که می تواند برای این کشور قابل قبول باشد، حمایت می کنند. اما نکته اصلی آنها این است که تنها با پیدا کردن نقاط مشترک منافع دو طرف و احترام گذاشتن به ایران بعنوان تمدنی که دارای قرن ها سنت و آداب و رسوم دیرینه است، می توانیم به نتیجه برسیم.
اگرچه برخی معتقدند که بخت با ایران یار است و ما از نفوذ اندکی برخورداریم، اما وایزنر می گوید، ایران نقاط ضعف بسیاری دارد. در حال حاضر، ارتش آمریکا در مرزهای شرقی و غربی این کشور مستقر است. در حوزۀ اقتصادی نیز که بخاطر سوء مدیریت و کاهش بهای نفت در سراشیبی قرار گرفته است، ایران با تحریم ها و اقدامات پنهانی روبروست. از دیدگاه ایران، این مشت آمریکاست که گره شده است.
تیم وایزنر و پیکرینگ در خصوص زمانبندی طرح ابتکاری آمریکا با یکدیگر اختلاف نظر دارند. پیکرینگ و لوئرز معتقدند که دلیلی وجود ندارد آمریکا دست به یک طرح ابتکاری مهم بزند تا زمانی که انتخابات ریاست جمهوری ایران به اتمام برسد. اما تصور وایزنر این است که ما باید از هم اکنون شروع کنیم و اعلام کنیم که به اختیار خود ایران است که چه کسی را برای ریاست جمهوری انتخاب کند. اما در عین حال می توانیم لحن خود را بر ضد ایران تعدیل کنیم، دفتر حفاظت از منافع در تهران باز کنیم، مبادلات را آسان کنیم و موافقتنامۀ 1981 الجزیره را که به موجب آن توافق کردیم در امور داخلی ایران دخالت نکنیم، مجددا ً تأیید کنیم. ما در عین حال می توانیم به کند شدن فعالیت هسته ای ایران از پاییز سال گذشته واکنش نشان دهیم و با آن بعنوان نماد حسن نیت ایران برخورد کنیم.
کسی شک ندارد که غلبه بر سی سال خصومت و دشمنی مستلزم زمان و توان زیادی است. همانطور که هیلاری کلینتون وزیر خارجۀ آمریکا در سفر خود به منطقه خاطر نشان کرد، اعراب و اسرائیلی ها به شدت از اهداف ایران می ترسند. اما دعوت ایران به مذاکره دربارۀ نگرانی های متقابل در افغانستان، نه فقط در عراق، می تواند حکایت از شروعی تازه داشته باشد.
ما هرگز نمی توانیم ایران را از دستیابی به دانش ساخت بمب بازداریم، اما هنوز قادریم با پرداختن به نگرانی های امنیتی ایران، تهران را متقاعد کنیم که ساخت یک بمب اتم هم به نفع ایران نیست.
منبع: بوستون گلوب، 10 مارس