تندرو ها چهره پیروز میدان را ندارند

نویسنده

» مقاله ای از کریستین ساینس مونیتور

اسکات پیترسون

دو سال پیش در چنین روزی، ایرانیان رای شان را در صندوق های رای گیری انتخابات ریاست جمهوری ریختند و این رای گیری، منجر به خشونت  و تغییری در جمهوری اسلامی شد که تاکنون اتفاق نیافتاده بود.

محمود احمدی نژاد در یک انتخابات مخدوش بار دیگر پیروز شد و آیت الله علی خامنه ای از او بعنوان “سرمایه الهی” یاد کرد.

اما امروز رئیس جمهور کج خلق و مشاورانش قدرت آیت الله خامنه ای را به چالش گرفته اند. رقبای محافظه کار امروز نام “جریان انحرافی” بر آنان نهاده اند که بر روی بازگشت امام زمان تعصب بیمارگونه دارند.

مشاوران نزدیک به احمدی نژاد به جرم رمالی و جادوگری دستگیر شده اند و گفته می شود که احمدی نژاد تا آخر دوره چهارساله ریاست جمهوری اش، دوام نمی آورد. حتی نمایندگان رهبر در سپاه این هفته اعلام کردند جریان انحرافی بزرگترین خطر در تاریخ شیعیان بوده است.

درحالیکه حکومت توانست بزرگترین ناآرامی از بعد از انقلاب 1979 در ایران را سرکوب کند اما امروز چهره پیروزمندی ندارد.

نظام منحصر بفرد حکومتی  ایران که ترکیبی است از ارزش های حکومت دینی و یک حکومت دموکراتیک که غالبا با یکدیگر در تنش هستند، زمانی قرار بود الگوی جهان شود.

در عوض، با وجود اینکه رهبران تندرو می گویند که جمهوری اسلامی در اوج قدرت خود قرار دارد، وقایع دو سال اخیر نشان داده است حکومت دچار بی عملی سیاسی شده است.

فریده فرهی، متخصص مسائل ایران در دانشگاه هاوایی، می گوید: “حکومت ایران نتوانسته است قوانین و ظوابط لازم برای جلوگیری از تغییرات را وضع کند به همین دلیل بجای رفتن به سمت ثبات، آنچه ما شاهدش هستیم، روبرو شدن مدام این کشور با اختلافات عمیق سیاسی است.”

 

امید اصلاح طلبان

دوسال پیش، گویی رویای اصلاح طلبان برای تغییر به حقیقت پیوسته است، با پیروزی میرحسین موسوی آنها امیدوار بودند که بالاخره از شدت سختگیری های حکومتی که نام  “حکومت خدایی” بر خود گذاشته بود، کاسته شود.

اما اعلام زود هنگام پیروزی احمدی نژاد محافظه کار که نشان از تقلب گسترده در انتخابات داشت، منجر به ناآرامی ها و اعتراض میلیون ها نفر  از مردم بود که می گفتند: “رای من کجاست؟”

نیروهای سرکوبگر حکومت به خیابان ها ریختند و صدها کشته بجا گذاشتند و تعداد بیشماری از عکس های آیت الله علی خامنه ای به آتش کشیده شد و پاره شد.

جنبش دموکراسی خواهی سبز توسط چماقداران سرکوب شد و به گزارش سایت های مخالف حکومت، چماقداران با باطوم های الکتریکی به مردم حمله می کردند.

امروز این صدا به گوش می رسید: خامنه ای باید بداند که بزودی رفتنی است

جنگ داخلی بین طیف های محافظه کار نور امیدی در جنبش سبز دمیده است. اما طرفداران این جنبش در آستانه دومین سالگرد، با خبر مرگ هدی صابر، روزنامه نگار زندانی که بعد از ده روز  اعتصاب غذا دچار سکته قلبی شد، صبح را آغاز کردند.

یکی از طرفدران جنبش سبز در تهران گفت: “امروز یک ساعت در مقابل کامپیوتر اشک ریختم. زیرا نمی توانستم دلیل یک مرگ دیگر را بفهم؛ اعتصاب غذا یا هر اقدام دیگری که در راه این مردم مریض و احمق باشد را درک نمی کنم.”

وی در ادامه گفت: “من امروز در راه پیمایی سکوت شرکت نمی کنم.  من نمی دانم چرا مردم به خیابان می روند. طرفداران رهبر و احمدی نژاد  دارند یکدیگر را می خورند؛ چرا آنها را از دریدن یکدیگر بازداریم و خوراکشان را تامین کنیم؟”

خامنه ای تلاش کرد تا  دعوای قدرت را پایان دهد که از ماه آوریل آغاز شد و دلیلش این بود که  احمدی نژاد یکی از وزاریش را از کابینه اخراج کرد.

احمدی نژاد به مدت 11 روز در هیچ جلسه ای حاضر نشد و در نهایت تسلیم شد. البته نه قبل از اینکه امواج سهمگین انتقاد به سویش هجوم ببرد.

رئیس جمهور چنان مورد حمله قرار گرفت که بدون دعای خیر رهبر نمی توانست از این مهلکه جان سالم بدر ببرد.

فرهی می گوید: “به نظر می رسد خامنه ای قدرت بینش طولانی مدت را ندارد. او که همه سیاستمداران ارشد ایرانی را بی بصیرت می خواند، عملکرد هایش در دوسال گذشته نشان داده است که  بر روی نجات اطرافیان خودش متمرکز شده است تا اجرای قانون.”

 

آزمون بزرگ

آزمون بزرگ در راه است که با انتخابات مجلس در ماه ماری 2012 آغاز می شود. دوسال دیگر از امروز در ژوئن 2013 انتخابات ریاست جمهوری است .

یک تحلیلگر ایرانی که در لندن زندگی می کند و مثل چهارهزار نفر دیگر که در اعتراضات بعد از انتخابات دستگیر شد، می پرسد: “از الوهیت تا انحراف، آیا این راه همه حکومت های دینی است؟”

او می گوید: “برای ایران تاسف می خورم. احمدی نژاد که قادر به برنامه ریزی دراز مدت نیست همه فکر و ذکرش انتخابات مجلس شده است. او گمان می کند طرفدارانش در داخل مجلس صندلی ریاست جمهوری اش را نگه می دارند. خامنه ای ترجیح می دهد که احمدی نژاد چهارسال ریاست جمهوری اش را به پایان ببرد. اینکه این اتفاق می افتد یا نه بستگی به احمدی نژاد دارد.”

اما رئیس جمهور هیچ نشانه ای از آرامش بروز نمی دهد و حتی مخالفان دست راستی اش هم به نظر نمی رسد که دست بردار باشند.

یک مشکل دیگر هم وجود دارد. اقتصاد ایران با وجود تحریم های آمریکا و سازمان ملل، وضعیت خوبی ندارد. اقدام احمدی نژاد مبنی بر برداشتن یارانه ها از همه چیز از بنزین گرفته تا مایحتاج عمومی، باعث کاهش محبوبیت اش شده است.

هنوز اعتراض های جدی طبق برخی پیش بینی ها، آغاز نشده است. اما نوع دیگری از اعتراض آغاز شده است: برخی از مردم به حرم آیت الله روح الله خمینی، پدر انقلاب ایران که وعده مجانی شدن اتوبوس ها و مسکن و تحصیلات را داده بود، رفتند و قبض های گاز و برق خود را بعنوان صدقه در آنجا ریختند.

یکی از رای دهندگان مخالف در تهران می گوید: “من خسته شده ام و با خودم می گویم بهتر نیست در انگلیس دلگیر یا در کانادا افسرده باشم تا یک وطن پرست مقاوم در ایران.”

او می گوید: “دو سال پیش من و امثال من که از طبقه متوسط طرفدارزندگی مدرن غربی می آییم به خیابان ها رفتیم و کشته دادیم و دستگیر شدیم. حالا زمان آن رسیده است که مردمی که در مورد قبض های گاز و برق ناله می کنند به خیابان ها بروند چون بزودی زمانی می رسد که چیزی برای از دست دادن نداشته باشند. بگذارید آنها به خیابان ها بروند.”

به نظر می رسد که عده ای امروز این کار را کرده اند.

فرهی می گوید: “عده زیادی از مردم از ایران خارج شده  اند. آنها می گویند، این ها دیوانه اند بگذارید به دعوایشان ادامه بدهند و کاملا یکدیگر را زخمی کنند شاید ما برای مذاکره به کشور بازگردیم.”

 

کریستین ساینس مونیتور، 12 ژوئن