پیرامون انتخابات و انتصابات پیش رو

عمار ملکی
عمار ملکی

1- در انتخابات ریاست جمهوری حتما باید یک کاندیدای تحول خواه و شناخته شده با برنامه های مشخص و ‏پیشینه روشن برای ایجاد تغییرات اساسی، معرفی شود و خواسته های خود را اعلام نماید و پیشاپیش بخاطر ‏اینکه شورای نگهبان او را رد صلاحیت میکند، کنار نکشد. بگذارید شورای نگهبان کار خود را بکند و ‏ایرانیان تحول خواه نیز خواسته های خود را طرح کنند. لطفا زحمت شورای نگهبان را کسی کم نکند. ‏

شاید حضور عبدالله نوری در این راستا مفید باشد. من شخصا کاندیدا شدن شیرین عبادی را بسیار مفید و ‏مناسب میدانم. هزینه رد صلاحیت ایشان با توجه به شخصیت جهانی‎اش بسیار بالاست. مخصوصا که چند ‏روز پیش سخنگوی شورای نگهبان هم گفته که منعی برای کاندیداتوری زنان وجود ندارد. حیف که میدانم ‏خانم عبادی هیچ تمایلی به این کار ندارد و قبلا نیز این را گفته اما شاید باید فراخوانی برای دعوت به ‏کاندیداتوری او راه انداخت. شاید در آن صورت ایشان برای کاندیداتوری مجاب شوند.‏

‏2- به اصحاب کهف سیاسی و کسانیکه در این سالها موضع خود را در برابر حوادث پیش آمده اعلام ‏نکرده‎اند، نمیتوان اعتماد کرد. مخصوصا وقتی که کسی در دوران تاریک دهه شصت مسئولیت مهمی داشته ‏و پس از آن به غار سکوت رفته و بسیاری از تفکراتش در همان دوران بگیر و ببند منجمد شده باشد. پیش ‏داوری اگر چه ممکن است خالی از اشکال نباشد لیکن گذشته مسکوت مانده و اظهارت دو پهلو، تا حدی ‏امکان سنجش را تاکنون مقدور ساخته است.‏

‏3- با توجه به بررسی انتخابات سالهای اخیر (مجلس و شوراها)، حمایت گروههای اصلاح طلب مثل ‏مشارکت، مجاهدین انقلاب و مجمع روحانیون و حتی اشخاص سرشناس آنها مثل خاتمی از یک لیست یا ‏کاندیدای خاص، تاثیر بسیار کمی در نظر مردم برای رای دادن به آن خواهد داشت. مردمی که خواستار تغییر ‏در وضع موجود هستند، اگر قصد داشته باشند که رای بدهند دیگر مثل سالهای بعد از دوم خرداد، به نظر این ‏گروهها و افراد بها نمیدهند و بیشتر با تحلیل یا سلیقه شخصی خود به کسی رای میدهند. شاهد اصلی آن ‏استفاده از عنوان «یاران خاتمی» در تبلیغات انتخابات دوره قبل مجلس برای لیست اصلاح طلبان بود که رای ‏نیاورد. پس بنظر میرسد که سرنوشت انتخابات و برنده شدن احتمالی کاندیدای اصلاح طلب را رای‎های ‏خاموش تعیین می‎کند و نه رای طرفداران ثابت اصلاح‎طلبان.‏

‏4- آمارهای اعلام شده از طرف نیروهای اصلاح طلب درباره میزان رای داشتن فلان کاندیدا با استناد به ‏نظرسنجی‎هایشان، با توجه به سوابق دوره‎های قبل، شدیدا مخدوش است. اینکه نظر سنجی ها نشان میدهد که ‏موسوی بیش از کروبی رای دارد، مانند همان ادعایی است که 4 سال پیش گفته می‎شد معین بیشتر از کروبی ‏رای دارد. ‏

‏5- در ایران مشکلات ما بیش از آنکه مربوط به کمبودهای قوه مجریه باشد به کمبودهای قوه قضاییه مربوط ‏میشود. ولی اینروزها همه درباره تغییر رییس جمهور بحث میکنند ولی هیچ کس به تغییر رییس قوه قضاییه ‏که نزدیک است، بها نمیدهد. اگرچه انتصاب رییس قوه قضاییه در دست رهبر است، اما انتخاب رییس جمهور ‏هم که میدانیم بصورت غیر مستقیم از طریق شورای نگهبان تحت تاثیر رهبر است. لذا چرا نیروهای سیاسی ‏کشور برای ریاست قوه قضاییه حساسیتی به خرج نمیدهند و به تغییرات در آنجا نمی‎اندیشند؟ طرح انتخابی ‏کردن و یا معرفی کاندیدا برای ریاست آن از طرف کانون وکلا و دانشگاهیان میتواند به صورت یک خواسته ‏عمومی طرح گردد. اگر خواست عمومی برای تغییر در ساختار قوه قضاییه شکل بگیرد، میتواند باعث اعمال ‏تغییر و جایگزینی مکانیزم دیگری برای انتخاب ریاست آن شود. ما در این سالها از ناحیه قضاوت و ‏دادگستری ناعادلانه بیشتر خسارت و بلا دیده ایم تا از ناحیه مشکلات اجرایی. ما اگر دادگستری عادلانه داشته ‏باشیم میتوانیم از قصور مسئولان اجرایی به آن پناه بریم ولی اگر دادگستری منصف و بی طرف نباشد، هیچ ‏پناهی برای اعتراض وجود نخواهد داشت، حتی اگر فرض محال رییس جمهورمان شایسته ترین مردمان ‏باشد. ‏