در پی ممانعت دولت دهم از برگزاری کنگره دوازدهم جبهه مشارکت اعضای شورای مرکزی و دفتر سیاسی و تعدادی از جوانان جبهه مشارکت ایران اسلامی دیدار و تبادل نظر کردند.
به گزارش نوروز متن کامل سخنان مهندس موسوی در این دیدار به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
تشکر می کنم از حضور دوستان . شرایط ویژه و خاصی در کشور حکمفرماست . خیلی خوشحال می شدم که دوستان دیگر به ویژه دوستانی که در بند هستند امثال آقای میردامادی در این جمع بودند و از محضرشان استفاده میکردیم. شرایط کشور را شما که یک حزب سیاسی هستید بهتر می دانید . محدودیت هایی که برای حزب مشارکت است خودتان می دانید .
جامعه توده وار هرگز رشد مناسبی نخواهد داشت
معمولا درکشورها باید از فعالیت احزاب و تشکیلات استقبال شود تا مشکلات کشور را از طریق آنها پیگیری و با تکیه بر خرد جمعی حل و فصل کنند . در واقع تشکل های غیر دولتی و احزاب رابط مردم و دولت هستند و به این طریق از هیبت دولت در برابر مردم می کاهند علاوه بر اینکه بسیاری از فعالیت های اقتصادی – اجتماعی و… از این طریق انجام می شود.ویکی از نشانه ها و شاخص های توسعه یافتگی و پیشرفت کشورها وجود همین تشکیلات و نهادهای مدنی غیردولتی است ، حتی در کشورهایی که نظم و نسقی دارند وجود اینها ضروری است چون بسیاری از فعالیت های سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی از طریق این نهادهای مدنی انجام می گیرد در واقع وجود تشکل ها در بین مردم باعث پیشرفت مردم می شود، و جامعه توده وار هرگز رشد مناسبی ندارد .
صراحت قانون اساسی در مورد احزاب وتشکل ها
این مساله در کشور ما هم بی ریشه نیست و از قدیم مشابه اینگونه نهادها در جامعه ما وجود داشته و تشکل های کوچک محله ای داشته ایم و همین ها جامعه ما را حفظ کرده است . بطور نمونه می توان به بافت و ساختار شهر کاشان اشاره کرد که در درون محلاتش نهادهایی اینگونه وجود داشته و همین ها موجبات حفظ و رشد این شهر را فراهم آورده و این نهادها از طریق صدقات جاریه تامین مالی می شده است یا وجود هیئت ها نمونه دیگری است ، در جامعه مدرن وجود این نهاد ها به لحاظ شکل و محتوا گسترده تر شده و اهمیت ویژه ای پیدا کرده تا به تشکیلات سیاسی رسیده است. قانون اساسی ما در مورد حق تشکیل اجتماعات و احزاب وتشکل ها صراحت و تاکید دارد . غفلتی که هست اینکه برخی فکر می کنند اینگونه تشکیلات تحفه ای است که از طرف دولت به مردم داده شده است . اشکال کار این است که فکر می کنیم این تشکلات باید توسط دولت ساخته و به مردم تحویل داده شود، در حالی که این یک خواست اجتماعی است و مردمی بودن آن باعث سلامت جامعه می شود، و دولت نباید مانع فعالیت آنها شود.
مردم اگر تحت فشار نباشند…
در این نه ماه همه مسایل را زیر پا گذاشتند
مردم اگر تحت فشار نباشند و این تشکلات مردمی امکان فعالیت داشته باشند لازم نیست مردم به خیابان ها بیایند و اگر در خیابان ها هم حق انها پایمال نشود و خشونت اعمال نشود مردم آرامش خود را حفظ می کنند. متاسفانه در این نه ماه تمام این مسائل زیر پا گذاشته شده و بیشترین خسارت متوجه مردم شده است به خاطر خشونت بسیار زیاد خیابانی. این وضعیتی که با آن روبرو هستیم و وضعیتی که حزب مشارکت دارد خود دلیل اعتراض مردم است و اگر به خواست و حقوق مردم شود دلیلی وجود ندارد که مردم به خیابانها بیایند یا به سمت شعارهای تند بروند .
راهپیمایی ۲۵خرداد فراموش نشود؛ سمبل نظم و نشاط و مراقبت مردم از هم
مردم بدنبال استیفای حقوق خودشان هستند و آنچه در این نه ماه اتفاق افتاده است ناشی از هجمه و هجوم نیروهای دولتی به مردم بوده و آنها از این ناحیه خسارت بسیار دیده اند. یک دلیل آن راهپیمایی ۲۵ خرداد است که در آن راهپیمایی مردم مراقب شعارهای خود و مراقب همدیگر بودند، هرچند متاسفانه حادثه تلخ آخر آن پیش آمد. اوج حضور مردم راهپیمایی در روز ۲۵ خرداد بود که باید تاکید و تکرار زیادی روی آن کرد و نگذاشت به فراموشی سپرده شود، نوع اجتماع و حرکت مردم در آنروز نشانگر نظم و نشاط و مراقبت بود و مردم مراقب شعارهای خود و مواطی همدیگر بودند و متاسفانه آن حادثه تلخی که در انتها رخ داد آنروز پرشکوه را تلخ کرد اما باید بیش از این به این واقعه و روز پرداخت تا ماهیت مردمی و سبز این جنبش برای همگان و آیندگان روشن شود.
روحیه مردم همانند ۲۵ خرداد…
نوشتن مقالات متعدد در مورد ۲۵ خرداد می تواند باعث شود که ماهیت جنبش و سرچشمه های آن شناسایی و بر آنها تاکید شود. خوشبختانه این تفکر همچنان در بین مردم باقی مانده و مردم در سطوح مختلف به آن عمق داده اند.و به رغم اتفاقات تلخی که در این نه ماه رخداده است روحیه مردم همانند آنروز حفظ و وجه مسالمت آمیز و مدنی جنبش برجسته شده و عمق گرفته است . البته این جنبش فراز و نشیب هایی داشته اما همه لازمه جریان است و باید هوشیارانه با آنها روبرو شویم،مخالفان این جریان با اتهامات و برچسب زدن ها تلاش کردند سران و متفکران این جریان و از جمله اعضای مشارکت را به جاهایی بچسبانند که مردم نمی پسندند،البته در این مسیر جنبش افت و خیزها و فشارهایی بوده ، که ازجمله حزب مشارکت در معرض بیشترین فشارها بوده و نسبت هایی به آن داده شده که نادرست و ناروا بوده است و ملت هم آنرا نمی پذیرد ،و ما نباید در مقابل این تهمت ها و بی اخلاقی ها حالت انفعالی بگیریم و باید تعادل خودمان را در هرلحظه و نقطه ای در مقابل فشارها حفظ کنیم.
مراقب باشید! می خواهند مردم را دچار انفعال کنند و بین مردم فاصله بیندازند
بنده در یکی از مصاحبه ها این را مطرح کردم که گروهی می گفتند مشروطه باعث خوشحالی انگلیس بوده، واز قول مرحوم آخوند خراسانی گفتم که هرکاری ما بکنیم ممکن است روس ها یا انگلیسی ها اظهار خوشحالی کنند و اگر اینطور باشد پس ما نباید کاری بکنیم؟ نه ، ما باید رفتار خود را بگونه ای تنظیم کنیم که درست باشد و به این اتهامات توجه نکنیم. ما نباید بر اساس خوش حالی و بد حالی بقیه کارها و برنامه های خود را تنظیم کنیم، ما باید کار خود را بکنیم . بخشی ار این تخریب ها برای این است که ما را به انفعال دچار کنند و بخشی برای اینکه بین ما و مردم فاصله ایجاد کنند و نسبت به ما بد بینشان کنند. ما نباید نسبت به اینگونه مسائل و تهمت ها و تحلیل ها منفعل باشیم.
از تعادل خارج نمی شویم ودچار افراط و تفریط نخواهیم شد
اخیرا نشریه ای در نوشته ای حزب مشارکت و آقای خاتمی و…را با اوباما و ریگی بهم وصل کرده و نتایجی گرفته است عجیب و لابد اینگونه می خواهند برخی ها را توجیه کنند که اینها ریشه در خارج دارند و…اما ما باید روی اصول خودمان حرکت کنیم و در دام اینها نیفتیم و در عین حال که روی حفظ اصول و استقلال خود پافشاری می کنیم، نباید تعادل خود را از دست دهیم و دچار افراط و تفریط شویم. ما می خواهیم روابط خارجی را با توجه به مصالح خویش پیش ببریم، نه اینکه در هر سخنرانی برای خود کلی دشمن بتراشیم و یک دوست برای خود باقی نگذاریم.
نعمت بزرگ انقلاب اسلامی
نباید این همه ماجراجویی کرد.یکی از نعمت هایی که انقلاب اسلامی برای ما آورده است استقلال ماست و ما نباید اینرا از دست بدهیم . البته ما مسائلی با جهان خارج داریم ، با آمریکا و اروپا ، اما روابط خارجی مان را باید بگونه ای شکل دهیم که در جهت تامین منافع و امنیت ملی و حفظ تمامیت ارضی و رشد و توسعه کشور باشد و سیاست خارجی ما نباید ماجراجویانه و تنش زا باشد و ما دوستان قابل اطمینان و همراهی در شرایط سخت نداشته باشیم.
حربه ای برای سرکوب مردم و افسانه ای برای قلب واقعیت…
ما نباید این حالت تعادل را چون زیر فشار هستیم از دست بدهیم . حقیقت این است که در چند سال اخیر مدام از حربه ارتباط با بیگانه برای انفعال و سرکوب مردم و نیروهای متفکر جامعه استفاده شده و این باید روشن شود .
اطلاعات رسیده بما می گوید که مخالفان راجع به وقایع و جریانات پس از انتخابات یک افسانه ساخته اند و ظاهرا خودشان هم این افسانه را باور کرده اند و افراد و احزاب را با قلب اطلاعات در جایگاه هایی که می خواهند می نشانند، در این داستان برای هرکس و هر حزب یک نقش قائلند، یک تصویری از حرکت های مردمی و جنبش می سازند اما همه ابعاد این افسانه باید باز و شکافته شود . تصویری از ماهیت جنبش سبز و حرکت مردم ساخته اند که نادرست است و البته می خواهند از این تصویر ساخته شده برای توجیه مراجع و روحانیون و متدینین و…استفاده کنند و در این تصویر نقشی هم برای احزاب و گروهها قائلندکه اینها را وابسته به خارج نشان دهند.
جنبش سبز منافاتی با دین ندارد
جنبش سبز منادی زنده کردن قانون اساسی و احیاء اسلام رحمانی
در برگه های تبلیغاتی که روز ۲۲ بهمن توزیع می شد تحلیلی برهمین مضمون ارائه شده بود و این نشان می دهد که اینگونه تحلیل ها پشتوانه در برخی جاها دارد! این کارها و رفتار ها مبتنی بر تحلیل هایی است که در پس پرده انجام می دهند و علاوه بر این یک باور نسبت به دورغ هایی که گفته اند و داستان هایی که گفته اند در ذهنشان به وجود آمده است. آنچه ما باید انجام دهیم اینکه تلاش کنیم نشان دهیم که این حرکت و جنبش یقینا وابسته به بیگانه نیست، منافاتی با دین ندارد، در راستای زنده کردن قانون اساسی و احیا اسلام رحمانی است.
سبز بودن جنبش از کجا ریشه می گیرد؟
ما باید ریشه های حرکت مردم و جنبش سبز را نشان دهیم و اینکه ریشه این حرکت در انقلاب اسلامی و حتی قبل از آن در جنبش مشروطیت است و این حرکت مخالف با اسلام نیست و برآمده از باورهای دینی مردم و ظلم ستیزی آنهاست . برآمده از قانون اساسی ماست که میراث گرانسنگ انقلاب و خونبهای هزاران هزار شهید است .
این میثاق ملی مجموعه و منظومه ای بهم پیوسته از اصول است که با هم معنا دارد و مردم به این مجموعه رای داده اند و همه آنها باید با هم اجرا شود نه اینکه بخشی از آن را برداریم و سوء استفاده کنیم و به بخش های دیگر هیچ توجهی نکنیم . مردم به همه این اصول رای داده اند و همه آن را میثاق می دانند و هر نوع کم رنگ کردن بخشی از اصول لطمه های بزرگی را در پی دارد. جلوگیری از برگزاری کنگره یک حزب قانونی قطعا لطمه به این قانون و میثاق است، خراشی براین میثاق ملی و صورت نظام است و همه اینها باید برای مردم توضیح داده شود.
ضرورت توجه ویژه به معلمان و کارگران و اقشار مختلف جامعه
در این شرایط همه ما باید باید از تکیه بر نخبه ها فراتر رویم و به گروههای مرجع دیگر و تاثیر گذارجامعه متوجه شویم ، باید به سمت معلمان ، کارگران و اقشار مختلف برویم و مسائل را برای آنها توضیح دهیم و اگر فراگیری هرچه بیشتر امواج حق خواهی رامی خواهیم باید این ندا به گوش همه اقشار جامعه برسد .
تبلیغت عظیم مخالفان مردم برای غیر مذهبی نشان دادن جنبش و وظیفه ما
نکته دیگر روحیه مذهبی مردم است و باید به گرایش مذهبی مردم توجه تام داشت. ما همه مذهبی هستیم، اما صرف اینکه مذهبی هستیم کافی نیست، تبلیغات پر شدتی که در جامعه براه انداخته اند برخی ها را دچار تردید کرده است به طوری که گاهی من با برخی افراد روحانی و مذهبی که به خوبی من را می شناسند صحبت می کنم گمان می کنند که پشت پرده اتفاقاتی افتاده و ماتغییر کرده ایم، اما وقتی با آنها صحبت می کنم و توضیح می دهم آرام می شوند . ما باید مردم را توجیه کنیم که اینگونه نیست و اینها دروغ و تهمت هایی بیش نیست . ارتباط با مراجع و روحانیت باید بیشتر و قوی تر شود، حداقل با آن بخشی که آمادگی ذهنی دارد و دلسوز است. باید آنها را با اهداف جنبش آشناتر و نزدیک تر کرد، در راهپیمایی ها هم بعضی از روحانیون شرکت می کنند ولی باز هم لازم است که این ارتباطات بیشتر شود. این می تواند خنثی کننده افسانه آنها باشد.
آیا این جنبش تنها در رای مردم خلاصه شده است؟
در ذهن مردمی که اطلاعاتی ندارند بعضا این افسانه می نشیند. اگر جنبش بخواهد پیش برود و عقبگرد نداشته باشد باید دامنه اهدافش را در بین مردم توسعه داد، هم در میان اقشار مختلف مردم و هم در شهر های مختلف، باید مسائل اقتصادی را برا ی مردم توضیح داد، باید به مردم نشان دهیم که برای کم شدن فشار اقتصادی، برای ثبات زندگی، برای کاهش طلاق و بسیاری مشکلات دیگرو کاهش اسیب های اجتماعی باید به اصول قانون اساسی برگشت. این را مردم باید حس کنند. نباید حس کنند این جنبش فقط در رای مردم خلاصه شده است و تنها خشم ناشی از پایمال شدن رای شان است. باید ایران پیشرفته و سعادتمند را با اهداف جنبش پیوند دهیم و یکی کنیم و به مردم نشان دهیم.
اگر روزنامه ها آزاد بودند اگر کمی آزادی بود و اگر کمی عقل و تدبیربود…
سال آینده سال صبر و استقامت ماست و نبودن دوستانی امثال آقای میردامادی در میان ما خسارت است اما در بند بودن همین ها اثراتی دارد که قابل مشاهده است . بنظرم زندان دیگر خاصیت و اثر خود را در مقابله با جنبش سبز از دست داده است . بارها در این هشت نه ماه گذشته فرصت هایی پیدا شده که دعا می کردم اینها زندانی ها را آزاد کنند ، روزنامه ها را آزاد کنند ، اما اینگونه نشد و مدیریت این تحولات انجام نشد . قطعا اگر روزنامه ها و رسانه های کشور محدود نبودند اقبال مردم به رسانه های خارجی کمتر می شد. اگر اینها تدبیر داشته باشند راه حل مسائل و مشکلات کشور از لشکر کشی و پادگانی کردن جامعه نمی گذرد ، راه حل در آزادی های قانونی است . اگر روزنامه ها رانبسته بودند، اگر محدودیت ایجاد نکرده بودند، اگر فضا را کمی باز گذاشته بودند، مردم خیابان ها را خالی می کردند، اگر این آزادی های حداقلی را داده بودند هم دولت قوی تر بود هم مجلس و در مجموع ارکان قوی تری داشتیم. البته این آزادی ها برای صاحبان قدرت محدودیت ایجاد می کند اما این بنفع نظام و کشور است و ارکان نظام هم در سطح ملی و بین المللی قدرتمندتر می شوند.
قرار بود قوه قضاییه مستقل باشد قرار بود…
این ناراحت کننده است که قوه قضاییه که قرار بود مستقل باشد و هیچ کس نتواند برآن اعمال نظر کند، اکنون چنین وضعی داشته باشد که اطلاعات و سپاه به او دستور دهند که چه کسی را بگیر، چه کسی را ازاد کن، و فلان حکم را بده… در اوایل انقلاب شورای عالی قضایی برای همین تشکیل شد که کسی نتواند به قوه قضائیه دستور دهد و متاسفانه این وضعیت تغییر کرد . نه اینکه قاضی دلسوز نداشته باشیم و اتفاقا همان قاضی های دلسوز و شریف بیشتر این ظلم را لمس می کنند و رنج می برند. قضات شریف و دلسوز زیادی در این قوه وجود دارند اما بازتاب بیرونی اینگونه نیست.
به آینده بسیار امیدوارم
حرکتی که آغاز شده برگشت ناپذیر است
به هرحال امیدواریم چرخشی در راستای اهداف جمهوری اسلامی در مجموعه حاکم ایجاد شود. و در خود نظام و حکومت چرخشی متناسب با قانون اساسی در اداره امور ایجاد شود و فضای آزادی بوجود آید تا در سایه آن مسائل و مشکلات کشور و بحران حادث حل شود . احساس من نسبت به آینده این است که حرکتی که آغاز شده برگشت ناپذیر است، ما هیچ وقت به یکسال گذشته بر نخواهیم گشت، این تغییر ایده ها را باید غنیمت شمرد.
جنبش سبز چیزی برای خود نمی خواهد
و حالا حرکت برای اشاعه روحیه صبر و امید؛ صبری ایمانی
من به آینده بسیار امیدوارم، باید به مردم صبر و امید را منتقل کرد، صبر در معنای ایمانی آن، این جنبش چیزی برای خود نمی خواهد، آزادی و بهروزی و سعادت و پیشرفت مردم را می خواهد وقطعا به آن دست خواهد یافت. حرکت بعد از انتخابات و خود انتخابات مردم را به حقوقشان آگاه کرد، باید مردم را به صبر و استقامت دعوت کرد، سال آینده را باید سال صبر و استقامت بدانیم و بنامیم. سال استقامت بر اهداف جنبش سبز تا به نتیجه رسیدن .
در ابتدای این دیدار آقای کاشفی مسئول ستاد برگزاری کنگره مشارکت گزارشی از اقدامات انجام شده برای برپایی این کنگره و ممانعتی که از سوی وزارت کشور و اطلاعات در این باره به عمل آمد ،داد و با یادبودی از اعضای در بند مشارکت و دیگرافرادی که بدلیل همراهی با جنبش سبز در زندان بسر می برند و آرزوی آزادی همگی آنها در آستانه نوروز و سال جدید ، از مهندس موسوی بواسطه پایداری و همراهی اش با جنبش سبز تشکر و قدردانی کرد و از او خواست همچون گذشته در نیروبخشی و خط دهی یاریگر افراد و گروههای جنبش باشد . پس از سخنان مهندس موسوی نیز افراد حاضر به بیان نظرات و دیدگاههای خود در باره شرایط حادث و اینکه برای پیشبرد و موفقیت هرچه بیشتر جنبش سبز چه باید کرد به بحث و تبادل نطر با مهندس پرداختند و همگی براین موضوع توافق داشتند که سال آینده بدلیل مسائل سیاسی، اقتصادی ، اجتماعی و بین المللی سالی سرنوشت ساز برای کشور به شمار می رود و باید آنرا سال صبر و استقامت برای پیروزی جنبش سبز قلمداد داد .
منبع: کلمه