هیاهوی ایران می تواند خطرناک باشد

نویسنده

» تحلیل لوس آنجلس تایمز از اظهارات فرمانده نیروی دریایی

دنیا به جارو جنجال های ایران عادت کرده است.

مسلما پنتاگون می داند که ناو های ایران در آینده نزدیک نمی توانند به سواحل آمریکا نزدیک شوند. همانگونه که جی کرنی، سخنگوی کاخ سفید گفت: «ما این اظهارات را جدی نمی گیریم زیرا با توان دریایی ایران سازگاری ندارد.»

با این وجود اظهارات غلو آمیز رهبران ایران نشانه مطلب دیگری است که جهت گیری کشور را در برابر جنبش مردمی که  هنوز سراسر منطقه را می لرزاند، مشخص می کند. این امر همچنین نشان می دهد که با  گذشت سه سال از ریاست جمهوری اوباما، ایران و آمریکا  همچنان در معرض درگیری هستند.

ایران نفوذ منطقه ای خود را  از دست داده است. تهران، با زیرکی از اشتباهات آمریکا در خاورمیانه، در زمان جرج بوش استفاده کرد تا  خلع قدرت در منطقه را پر کند و نفوذ خود را افزایش دهد. دشمنانی که ایران هرگز نمی توانست آن ها را شکست دهد توسط ارتش آمریکا نابود شدند و در اختیار ایران قرار گرفتند.

ولی سوار شدن بر پشت اشتباهات آمریکا ایران را فقط به همین جا می رساند. بعد از سرکوب وحشیانه مردم بعد از انتخابات تقلبی ریاست جمهوری در سال 2009 و به پا خواستن مردم کشورهای عربی علیه رژیم های دیکتاتوری، تهران جهت یابی استراتژیک خود را گم کرده است.

هرچند جمهوری اسلامی بهار عربی را پیش بینی کرده بود و حتی از آن حمایت کرده بود، ولی از فقدان بعد ضد-آمریکایی  در این حرکت متعجب شده است. با توجه به عدم تمایل ملت های عرب به خالی کردن عصبانیت خود بر سر آمریکا، ایران به زحمت می تواند از این نهضت های بهره برداری کند، به خصوص که  دولت های آنها هیچ تمایلی به پیاده کردن الگوی ایران در کشورشان ندارند.

بهار عربی قدرت نفوذ نرم ایران در منطقه را کاهش داده است. در عوض، نفوذ منطقه ای اکنون در دست ترکیه قرار گرفته است و ای کشور هیچ ابایی هم ندارد که ازبرخی از شعار های ایران در مورد کشورهای عربی استفاده کند.

وقتی قدرت دولت کم می شود، ناامیدی آن هم بیشتر می شود. بیانیه های آن تهاجمی تر می شود و ترس - بیشتر از محاسبه - بر رفتار آن حاکم می شود. شواهد حاکی از آن است که جمهوری اسلامی اکنون در چنین وضعیتی است، بخشی به خاطر کاهش نفوذ منطقه ای و بخشی هم به دلیل ضعف داخلی پس از انتخابات سال 2009.

هرچند خنده دار است که فکر کنیم امنیت آمریکا بر اثر حضور نیروی دریایی ایران به خطر می افتد، ولی هنوز امکان رویارویی ایران و آمریکا منتفی نیست. در واقع سه عامل مهم وجود دارد که باعث شده است فرماندهی ارتش آمریکا بگوید که رویارویی تصادفی با ایران در خلیج فارس می تواند از کنترل خارج شود.

اول اینکه کاهش نفوذ آمریکا در منطقه باعث ایجاد خلایی شده است که باید به نوعی پر شود. پر کردن این خلغ ممکن است به تنش های منطقه ای بیانجامد

دوم آنکه چنین تنش هایی در زمانی اتفاق می افتد که اکثر دولت های منطقه با ضعف سیاسی درونی روبرو هستند. به این ترتیب توان راهبری یک سیاست خارجی موثر را نمی توان از آنها انتظار داشت. تصمیمات استراتژیک اکنون بیشتر بر اساس وضعیت داخلی گرفته می شود تا محاسبات ژئوپولیتیک.

سوم آنکه چنین  ناتوانی زمانی خطرناک تر می شود که طرفین درگیر با یکدیگر در گفتگو قرار ندارند. این امر به هیاهو و جارو جنجال های پر سروصدا دامن زده است که به نوبه خود خطرناک است. یک جرقه کوچک کافی است تا شعله ور شود.

ارتش آمریکا به درستی نگران این وضع است. آدمیرال مایک مولن گفت: “ما با ایران صحبت نمی کنیم، در نتیجه  یکدیگر را درک نمی کنیم. اگر چیزی اتفاق بیافتد، ما مسلما نمی توانیم آن را کنترل کنیم.”

گفتگو با ایران شاید نتواند تضمینی برای حل این معضل باشد، ولی بطور قطع حداقل می تواند از اتفاقات ناخواسته جلوگیری کند.

منبع: لوس آانجلس تایمز- 2 اکتبر- 2011