این وزیر وزرا به کار خودشان نمی رسند و مثلا بجای گستردن داد گستری پا تو کفش هنر ، مخصوصا نمایش می کنند وکاسه و کوزه ما را بهم می ریزند. فرمایشات اخیر وزارت عدالتخانه دولت تدبیر، مرایاد وقتی انداخت که کارِ رسانه را به طورِ حرفهای آغاز کرده بودم .
یکی از اولیهترین اصولی که یاد گرفته بودم استفادهی درست و به جا از کلمات بود ، در واقع یاد گرفته بودم که از کلمهای استفاده نکنم که باعثِ رنجش خاطرِ شخص و یا قشر و گروهی از جامعه شود.
در یکی از نمایشهای رادیوییام یکی از بازیگران به طورِ بداهه به یکی دیگر از بازیگران گفت:“حمال”. خاطرم هست پس از آن برایم اصلاحیه آمد که استفاده از کلمهی “حمال” کار صحیحی نیست ، چون حمال شغل است و ممکن است به گروهی از جامعه بر بخورد.
درواقع یاد گرفتیم که از خیلی از کلماتی که در سطحِ جامعه از بد روزگار فحش هستند ولی در عمل شغل و یا آداب و رسوم و فرهنگِ گروهی از جامعه هستند پرهیز کنیم.
ولی هیچوقت استفاده از کلماتی مثلِ “قاتل - دزد - کلاهبردار” و امثالهم موردی نداشت.
چون به طورِ طبیعی اینها شغل محسوب نمیشوند و در واقع جرم محسوب میشوند.
عمله در زبان فارسی یعنی کارگر ، یعنی کسی که برای مُزد کار میکند ، مثلاً “عملهی طبع” به کارگرانِ قهوهخانه گفته میشد ، یا مثلاً “عملهی واکره” به کشاورزان گفته میشد. در واقع میخواهم بگویم که این کلمه به هیچ عنوان در دستهبندیِ فحش و ناسزا قرار نمیگیرد.
ولی کارِ ما به جایی رسیدهاست که کلماتی مثلِ عمله در مملکتمان فحش محسوب میشود ، ولی قاتل و دزد و شارلاتان و کلاهبردار شغل . کلاهبردارمان میشود “بازرگانِ ولایی” و قاتلِمان میشود “وزیرِ دادگستری”.
در چنین مملکتی آنقدر جای تعجب ندارد که قاتلی به نامِ “مصطفی پورمحمدی“
که به جنایت علیه بشریت متهم شده است ، اتهامِ شرکت در قتلهای زنجیرهای را دارد و همچنین اتهامِ فساد مالی در دورهی احمدینژاد را دارد به “احمد شهید” که در راهِ حقوقبشر قدم ور میدارد به منظورِ توهین بگوید:“عملهی سیاسی”.
الحق و الانصاف که کارِ اهالیِ رسانه در ایران سخت و پیچیده است.