یا دستور آشپزی قورمه سبزی ایرانی
لابد دارید فکر می کنید که مگر قورمه سبزی غیرایرانی هم داریم که من هویت ایرانی را به انتهای نام قورمه سبزی اضافه کردم. هم بله و هم نه، قورمه سبزی غیرایرانی هم داریم، خیلی ها فکر می کنند غذایی که دارند می خورند، چون سبز است و مختص ایرانیان است و لوبیا یا لپه یا لوبیا چشم بلبلی در آن دیده می شود و در هنگام خوردن آن فارسی حرف می زنیم، پس قورمه سبزی آنها ایرانی است. در حالی که برای کسی که مدت طولانی در ایران و با غذای ایرانی زندگی کرده، بخصوص زنانی که عاشق آشپزی یا شوهرشان( یا هر دو) هستند، احتمالا قورمه سبزی مذکور فقط به صرف سبز بودن، ممکن است ایرانی نباشد. البته برای یک غیرایرانی، همین که رنگ غذا سبز است و ایرانی است و بوی ایران را می دهد، به عنوان محصول ایران تلقی می شود، ولی خودمان کاملا می فهمیم که کدام قورمه سبزی بوی ایران می دهد، کدام یکی شبیه قورمه سبزی ایرانی است.
لابد دارید فکر می کنید که چرا من امروز به جای طنزنوشتن، دارم دستور آشپزی می دهم. به نظر من جنبش سبز همینطوری است، یعنی پختن غذا، در کنار خواندن و نوشتن مقاله، در کنار درست کردن سالاد، در کنار اعتراض کردن، در کنار خرید کردن و در تاکسی پول شعارنویسی را به راننده دادن و بقیه اش را با لبخندی تحویل گرفتن است، اگر به روز شانزده آذر نزدیک شویم، می توانید در حین درست کردن غذا پنجره را باز کنید و یک فریاد “ الله اکبر” یا “ مرگ بر دیکتاتور” هم بکشید. اصولا فکر می کنم جنبش سبز همین طوری است، در کنار مبارزه زندگی هم جریان دارد. اگر این اتفاق بیافتد، طبیعی است که سی میلیون نفر در مبارزه شرکت می کنند، ولی اگر قرار باشد زندگی را تعطیل کنید و مبارز حرفه ای بشوید، باید هزار تا مثل خودتان پیدا کنید و در آن حالت، قورمه سبزی هم نمی توانید درست کنید، مجبورید ساندویچ یا نان و پنیر بخورید. وقتی هم که تند تند غذا می خورید، ممکن است فکر کنید رژیم تندی گرفتید و بزودی می توانید به مبارزه ادامه دهید، اما این فکر اشتباه است، چون با این کار عملا فقط وزن تان بالا رود و باید دوباره رژیم را تحمل کنید. راستش را بخواهید من امروز مجبورم هم غذا درست کنم، هم مطلبم را بنویسم، پس برویم برای درست کردن قورمه سبزی.
پیاز را خورد کنید
اولین کار برای درست کردن قورمه سبزی خورد کردن پیاز است. پیاز را با یک چاقوی خوب، نه چاقویی که توسط لباس شخصی ها استفاده می شود، و نه چاقویی که برای پوست کندن میوه استفاده می کنیم، به قطعات ریز قطعه قطعه می کنید. اگر می خواهید غذای تان خوش منظره هم باشد، بهتر است پیاز را ریز کنید. البته در آشپزی ایرانی گاهی اوقات طعم غذا و بوی آن و فایده آن، از شکل غذا مهم تر است، اما به نظر من جنبش سبز به ما می گوید که باید به شکل هر چیزی اهمیت بدهیم، حتی وقتی برای تظاهرات می خواهید بروید هم بهتر است لباس های سبزتان شسته و تمیز باشد، دستبند سبز و شال سبز را فراموش نکنید، خانمها می توانند کمی آرایش کنند و به خودشان برسند و یادشان باشد که ما جلوی دوربین هستیم، و تصویر مان تا شب در تمام جهان ممکن است پخش شود. پس پیاز را ریز می کنیم و در روغن تفت می دهیم تا دنبه شود، اگر کمی هم زرد شد خوب است.
گریه و خنده، سعید شریعتی آزاد شد
سعید شریعتی آزاد شد، او که در هنگام برگزاری دادگاهش دندان شکسته اش از لنز دوربین عکاسان مخفی نماند و در سومین جلسه دادگاه نامه سعید حجاریان را خوانده بود، به خانه رفت تا سرش را روی بالش خودش بگذارد و پسر کوچکش سروش را هر جوری که دلش می خواهد بغل کند و ببوسد. همراه با سعید شریعتی، سه نفر دیگر از کمیلیست ها هم آزاد شدند. هنوز 9 نفر از کسانی که در جریان مراسم خصوصی خواندن دعای کمیل خانه شهاب طباطبایی دستگیر شده بودند در زندان هستند. دیروز دادستان تهران گفت: “ تعبیر بازداشت شدگان جلسه دعای کمیل جالب نیست” خبرنگاران گفتند چطور است از این پس به جای تعبیر بازداشت شدگان دعای کمیل بگوئیم “ بازداشت شدگان مراسم زیارت عاشورا”؟ ولی دادستان گفت، اصولا با تعبیر بازداشت شدگان مراسم دعا موافق نیستم. فرهنگستان ادب پارسی پیشنهاد کرد، از این پس به جای تعبیر “ بازداشت شدگان دعای کمیل” بگوئیم “ بازداشت شدگان مراسم رقص سالسا”
این آقای دادستان یک جوری حرف می زند انگار افرادی را که در کاباره لیدوی پاریس جمع شده بودند، دستگیر کرده اند و ما داریم دروغکی می گوئیم که این افراد داشتند دعای کمیل می خواندند. حالا دعای کمیل اش را ماله بکشیم، کسانی که بخاطر گفتن الله اکبر زندانی شدند، یا کسانی که بخاطر رفتن به نماز جمعه هاشمی رفسنجانی به زندان رفتند، چکار کنیم؟ آنها را هم به زور ضبط و ربط کردیم، با صانعی و منتظری و دستغیب و این همه مرجع تقلید و روحانی که ممنوع الکلام شده اند، چه کنیم؟ خودتان می گیرید، زندانی هم می کنید، وقتی هم می گوئیم در کجا گرفتید ناراحت می شوید؟ نه اینکه حالا فکر کنید از نظر من کسی که در جلسه دعای کمیل دستگیر شده باید آزاد شود، ولی کسی که در پارتی رقص و مشروب خوردن دستگیر شده اشکالی ندارد. اینکه یک کسی می خواهد دعا بخواند یا موسیقی گوش کند و قر بدهد به خودش مربوط است، اگر یک شات تکیلا خورد نوش جانش، ولی این افرادی که دستگیر شدند، و خوشبختانه امروز سه نفر دیگرشان آزاد شدند و بدبختانه نه نفرشان هنوز زندانی هستند “ بازداشت شدگان مراسم دعای کمیل” بودند، چه از این تعبیر خوش تان بیاید، چه نیاید. برو رضایت شاکی تو بگیر!
از اینها گذشته، دادستانی اعلام کرد که تا همین امروز، دادگاه 89 نفر از متهمان اعتراضات انتخاباتی برگزار شده، 81 نفر آنها حکم زندان گرفتند، پنج نفر حکم اعدام گرفتند و سه نفرشان تبرئه شدند. آن پنج نفر که حکم اعدام گرفتند، هر پنج نفرشان یک ماه و نیم قبل از برگزاری انتخابات دستگیر شدند و اگر چه باید به اعدام آنها شدیدا اعتراض کرد، ولی متهمان اعتراضات انتخاباتی نیستند، و مرتضوی آنها را به دادن شهادت دروغ علیه خودشان و دیگران وادار کرده و اصولا در جریان تله گزاری وزارت اطلاعات دستگیر شدند و باید آزاد شوند. از 81 نفر دیگر هم بیش از نیمی از آنها روز 22 تا 24 خرداد 88 و قبل از اینکه هیچ اعتراض انتخاباتی صورت بگیرد، دستگیر شدند، از جمله رمضان زاده و تاج زاده و نبوی و خیلی های دیگر. حالا دادستانی چطوری می خواهد به زور کسانی را که در زمان اعتراضات انتخاباتی زندانی بودند، به اتهام شرکت در اعتراض زندانی کند، خدا داند. فعلا که جرم بهزاد نبوی شده اختلال در ترافیک، جرم زیدآبادی شده ترغیب عبدالله نوری به نامزدی در انتخابات، علی بهزادیان نژاد به جرم اینکه خوانندگان در وبلاگش کامنت گذاشتند به شش سال زندان محکوم شده، لواسانی و عاشوری هم بخاطر طراحی سایت میرحسین موسوی به شش سال زندان محکوم شدند. در عوض بنا به اعلام روزنامه جام جم “ پنج متجاوز حرفه ای کمی پس از دستگیری آزاد شدند.” باز خوب است که آزاد شدند، ممکن بود استخدام شوند.
گوشت را قیمه قورمه کنید
بوی پیاز داغ می آید، من بروم سری به آشپزخانه بزنم. حالا پیاز داغ بقول بسیاری از خانمها دنبه شده یا بقول بعضی دیگر طلایی شده است. حالا باید گوشت را به پیاز داغ اضافه کنید. راستش را بخواهید من وقتی به فرنگ آمدم، مدتی گوشت خورشتی را از هر جایی می خریدم، یک روز در محله قدیمی سن ژیل بروکسل متوجه شدم، اکثر قصابی های محل، گوشت حلال می فروشند، لجم گرفت که چرا در اینجا هم اسلام ول مان نمی کند، ولی بعد از مدتی فهمیدم که گوشت حلال ظاهرا با سلیقه غذایی ما بیشتر جور است. اتفاقا با شراب قرمز هم بهتر می چسبد. حالا گوشت را به قطعات اندازه هم تقسیم می کنیم. برندارید یکی را اندازه حسن فیروزآبادی بکنید، یکی اندازه احمدی نژاد، همه را یک اندازه بکنید که برابری هم رعایت شده باشد. گوشت ها را در پیاز داغ بریزید، به آن نمک و کمی زردچوبه و فلفل اضافه کنید و هم بزنید و بگذارید با دمای ملایم سرخ شود. حالا می توانید سرتان را بیرون کنید و هوایی بخورید. امروز پنجره را که باز کردم یک دفعه باد آمد. گفتم باد، یاد صادق محصولی افتادم، آخر مرد حسابی! آدم وسط سخنرانی مخالفش در مجلس می رود تجدید وضو کند؟ این هم شد روش حرف زدن؟
کیهان: آنها را بکشید!
این کیهان هم دارد شورش را درمی آورد. شوخی شوخی هر روز دستورالعمل ترور می دهد. لااقل این تهدیدها را در لفافه و لای زرورق هم نمی پیچد، صاف می زند وسط پیشانی آدم. آقای محمد ایمانی، یکی از نویسندگان روزنامه کیهان که وقتی از زندان آزاد شده بودم، از طرف کیهان با مرتضوی هماهنگ کرده بود که با من مصاحبه کند و نقش “ برادر بازجو” را بازی می کند، در سرمقاله ای به نام “ به جای مگسک” قلمش را به طرف کسانی که مردم را به اعتراض در جنبش سبز می خوانند فراخوانده و از قول حضرت علی نوشت: “ آگاه باشید! هر کس به این شعار خوارج فراخواند، او را بکشید.” حالا ما که از این “ تله واق” های هاپوهای کودتاچی ترس نداریم، ولی آدم خنده اش می گیرد که بعد از اینکه دستور قتل صادر کرده است، نوشته “ مشفقانه باید گفت…..”
شفقت اش که اینطوری است، ببین شقاوتش چطوری است؟ برادر ایمانی، یا حسینی، یا اسلامی، یا امامی، یا هر کوفت دیگری در ادامه مقاله اش نوشته است: “ هیچ نظام سیاسی معارض شورشی و محارب را تحمل نمی کند.” بعد، چون خودش می دانسته که منظورش از محارب همان پژوهشگر و دانشگاهی است، ناخودآگاه مثال زده “ منتقدان دانشگاهی و محقق در اروپا صرفا بخاطر پرسش از هولوکاست( مساله اسرائیل) مشت و لگد خوردند و به زندان افتادند.” برادر ایمانی به نقل از فرانسس ساندرس( احتمالا منظورش فرانسیس ساندرس است) گفته است: “ سازمان سیا و دستگاه ناتوی فرهنگی به تعبیر خانم فرانسس ساندرس پژوهشگر انگلیسی 300 هزار مخالف- و نه آشوبگر- را به انواع مختلف ترور کردند و از سر راه برداشتند.”
با خواندن این عبارت آگاهان کله شان سوت کشید، و اخیرا عادت کردم که وقتی کله ام سوت می کشد، در اینترنت سرچ می کنم ببینم قضیه چیست، آقا! هر جا اسم فرانسیس استونر ساندرس را جستجو کردم، عکس و مطالب پیام فضلی نژاد را پیدا کردم. و البته صفحه جلد اول کتاب که معلوم نیست، فرانسس( بقول آقای ایمانی) آن را نوشته و پیام فضلی نژاد آن را ترجمه کرده و انداخته به کیهانی ها و سه سال است دارد تیغ شان می زند، یا پیام فضلی نژاد نوشته و ترجمه شده به اسم فرانسیس ساندرس ترجمه و چاپ شده. از این خواهر یا برادر هیچ عکسی یا مطلبی جز همان جلد کتاب موجود نیست. من البته نمی خواهم بگویم که چنین کسی وجود ندارد، که البته بعید نیست وجود نداشته باشد، بلکه نگرانم که نکند در همین مدتی که کتابش چاپ شده و خبر ترور 300 هزار نفر را داده، خودش را هم محو کرده باشند. از این انگلیسی های چشم چپ که دشمنان غیاث آباد هستند، هیچ چیزی بعید نیست، خیلی هم آدمهای ناتویی هستند، همه شان هم عضو ناتو هستند، ناجور.
سبزی را زیاد سرخ کنیم
اینکه سبزی را سرخ کنیم یا از سبزی سرخ شده که بصورت کنسرو در خارج از کشور زیاد است، استفاده کنیم، بستگی به ذائقه خودمان دارد. کسانی که در داخل ایران هستند، ترجیح می دهند، سبزی را یواش یواش پاک کنند، بعد بشورند، بعد اضافاتش را بریزند دور، بعد خوردش کنند، بعد که شد یک سبزی درست و حسابی، و دست خودشان هم سبز سبز شد و بوی شنبلیله و جعفری گرفت، آن را یواش یواش بگذارند تا سرخ بشود. معمولا با سلیقه ایرانی، سرخ کردن سریع سبزی جور درنمی آید، بخصوص وقتی که آدم حواسش نیست یا عجله دارد و سبزی را به جای اینکه سرخ کند، آتشش را زیاد می کند و یک دفعه می سوزد. به همین دلیل بهتر است برای درست کردن یک قورمه سبزی ایرانی خوب، بگذاریم سبزی آرام آرام تفت بخورد، نترسیم، شانزده آذر و ایام محرم و ماه بهمن هم در پیش است و اصولا فصل قورمه سبزی است و همه هم کله شان بوی قورمه سبزی می دهد.
البته برای کسانی که بیرون ایران هستند، مثل من، می توانند از سبزی های سرخ شده کنسرو استفاده کنند، اکثر این سبزی های سرخ شده مثل هم هستند و اکثر ایرانیان هم بلدند چطوری از آن استفاده کنند. بخصوص برای کسانی که عجله دارند و طعم و مزه سبزی زیاد مهم نیست، استفاده از کنسرو، حتی اگر تاریخ مصرفش گذشته باشد، یا تازه کنسرو شده باشد، راحت تر است. هم اسمش قورمه سبزی است، هم فکر می کنیم مثل همان سبزی های داخل است، هم زود به نتیجه می رسیم. برای استفاده از سبزی سرخ شده در کنسرو را باز می کنیم، و آن را هولوپی توی گوشت و پیاز داغ می ریزیم و می گذاریم کم کم جا بیافتد.
پول می دهیم، حکومت می کنیم
قرار بود پول نفت برود سر سفره مردم، حالا چه فرقی می کند، دوستان هم جزو مردم هستند. هم پولی سر سفره شان رفته، هم دوستی شان عمیق تر می شود. محمود احمدی نژاد اعلام کرد که همین امشب به سفر تبریز می رود. برخلاف دفعات قبل که اول سفر می کرد، بعدا اعلام می شد صدها هزار نفر از مردم یزد از رئیس جمهور استقبال کردند( حالا یزد صد ها هزار استقبال کننده دارد یا نه، باید عکس ها را دید و یکی یکی ملت را شمرد) این بار از یک روز قبل از سفر اعلام شده که “ صد هزار نفر در مراسم استقبال از رئیس جمهور شرکت خواهند کرد.” شده مثل انتخابات، اول تعداد مردم را اعلام می کنند، بعد انتخابات را برگزار می کنند. غلامرضا آفریده، مسوول تولید استقبال کننده، گفت که قرار است سی کاروان خودرویی خودجوش در استقبال خود بخود جوش بیاورند، همچنین قرار است بیست ایستگاه صلواتی نیز دائر شود. این آفریده گفت “ نصب دهها اقلام تبلیغی در مسیر استقبال از دیگر اقدامات ستاد مردمی استقبال از رئیس جمهور در تبریز است.” بدین ترتیب آگاهان قبول کردند که این استقبال کاملا خودجوش و مردمی است.
از طرف دیگر اولین نتایج طرح هدفمند شدن یارانه ها اعلام شد. دفتر رئیس جمهور اعلام کرد که “ دکتر احمدی نژاد به سی هزار زوج خوشبخت ایرانی هدیه ازدواج می دهد. وی زوج های خوشبخت را برای ماه عسل به مشهد می فرستد.” دفتر رئیس جمهور اعلام کرد که فقط از پذیرش زوج های خوشبخت استقبال خواهد شد، قرار است این زوج های خوشبخت که برای ماه عسل هر کدام حداقل صدهزار تومان، جمعا سه میلیارد تومان، همینجوری و محض تفریح، داده می شود، از میان طلاب، نخبگان و دانشجویان انتخاب می شوند. همزمان با همین اقدام، معمرالقذافی، آن یکی مشنگ، در رم جلسه ای با حضور 200 خانم زیباروی ایتالیایی که هم خوشگل باشند و هم قدشان از 170 سانت بلندتر باشد، برگزار کرد و به آنها که تا بعد از جلسه نمی دانستند میزبان شان چه کسی است، یک جلد قرآن و پنجاه یورو پول داد. حالا بگوئید دیوانه ها با هم فرق می کنند. پول بده سر سبیل شاه نقاره بزن! میرتاج الدینی معاون فرهنگی احمدی نژاد گفت: “ هدف دور دوم سفرهای استانی رئیس جمهور خنثی کردن تبلیغات فرهنگی دشمن است.” احتمالا منظور این معاون، دور سوم سفرهای استانی بود. آگاهان حدس می زنند، همانطور که دولت هر ماه دو بار اهدافش را عوض می کند، تا ماه دیگر اهداف جدید سفرهای استانی اعلام شود.
از طرف دیگر دولت به حاتم بخشی خود ادامه داد و معدن انگوران را که هزار میلیارد تومان ارزش دارد، به قیمت 187 میلیارد تومان به سپاه فروخت. سردار فیروزآبادی که اخیرا در خرید مخابرات کشور نیز دست به یک معامله بزرگ زده بود، اعلام کرد بزودی قرار است وزارت راه و ترابری و وزارت خارجه را از دولت خریداری کند. در توجیه این معامله سردار وحیدی گفت: “ خوداتکایی و خودکفایی رمز پایداری و پیروزی ملت ایران است.”
بگذاریم سبزی جا بیافتد
خوب، هنوز قورمه سبزی ما نسوخته است. در قابلمه را بازمی کنیم و می بینیم که قورمه سبزی در حال پختن است. حالا می توانیم براساس سلیقه محلی و یا اخلاق شخصی یا سابقه خانوادگی از حبوبات مختلف برای قورمه سبزی استفاده کنیم، بعضی ها دوست دارند لوبیاچیتی بریزند، بعضی ها از لوبیا قرمز استفاده می کنند، بعضی ها از لوبیا چشم بلبلی استفاده می کنند. طبیعتا چه در داخل باشیم و چه در خارج، قرار نیست، همه چیز قورمه سبزی مان مثل هم باشد. حبوبات را هم بصورت خشک می توانیم بخیسانیم و بعد بریزیم در قورمه سبزی، یا می توانیم بصورت کنسرو شده استفاده کنیم. وقتی حبوبات را ریختیم، مزه می کنیم و براساس میزان ترشی که ترجیح می دهیم، از لیموعمانی( برای هر نفر بین یک تا دو عدد) یا ترشی هایی مثل آبغوره یا آبلیمو استفاده می کنیم. لطفا برندارید از رب انار یا شکلات مایع یا آب آناناس استفاده کنید، بعد فکر کنید قورمه سبزی درست کردید. بهترین ترشی برای قورمه سبزی لیمو عمانی است. حالا می توانید در قابلمه را بگذارید تا قورمه سبزی تان خوب جا بیافتد.
علی کردان و حمید رسائی
اولا از اینکه در مطلب دیروز نام حمید رسائی نماینده تهران که در قزوین مورد چیز قرار گرفته بود، حسن رسائی نوشته شده است، عذر می خواهم. از دیروز شش حسن رسائی به من ای میل زدند و از توهین بیشرمانه ای که با این اشتباه به هر حسن رسائی کرده ام، انتقاد کردند. البته من تقصیر ندارم، وقتی نماینده تهران دوازده میلیون نفری آدمی مثل رسائی می شود با 240 هزار رای، من چطوری او را بشناسم؟ خوب، آدم اشتباه می کند، مثلا من هیچ وقت رضا خاتمی را اشتباه نمی کنم، چون با سه و نیم میلیون رای وکیل تهران شد، به همین دلیل حمید رسائی صحیح است.
از طرف دیگر شنیدم حال علی کردان خوب نیست، دیشب در فیس بوک نوشتم که برای هیچ کسی آرزوی مرگ نمی کنم، امیدوارم حال کردان خوب بشود و بتواند باشد تا ما باز هم از او انتقاد کنیم و هر چه دلمان می خواهد بگوئیم، شاید اصلاح شد. از شما هم می خواهم برای هیچ کس آرزوی مرگ نکنید، بخصوص قبل از اینکه قورمه سبزی ایرانی تان را بخورید.
نوش جان، بفرمائید
قورمه سبزی شما آماده است، می توانید آن را با سیر ترشی بخورید، اما مواظب باشید بعد از خوردن سیرترشی با کسی حرف نزنید، می توانید از سالاد شیرازی استفاده کنید، می توانید از سالاد فصل استفاده کنید، یا هر جوری که دوست دارید. فقط یادتان باشد که شما باید حواس تان به رژیم تان باشد. اگر سبزیجات زیاد مصرف کنید و آن را درست مصرف کنید، مجبور نیستید دائم تحت فشار رژیم های مختلف قرار بگیرید و به خودتان فشار بیاورید. همه چیز آماده است، اگر دوست دارید پشت میز یا اگر دوست دارید سر سفره یا اگر تنها هستید، به تنهایی قورمه سبزی تان را بخورید. البته قورمه سبزی به تنهایی مزه نمی دهد، آن هم قورمه سبزی ایرانی.
ورزش تیراندازی
سید مهدی هاشمی، سرپرست فدراسیون تیراندازی گفت: ورزش تیراندازی هنوز برای مردم ایران ناشناخته مانده است.”