چه سرفراز است محبوبه

فریبا داوودی مهاجر
فریبا داوودی مهاجر

محبوبه حقیقی خبرنگار نشریه چلچراغ در زندان است . او را به جرم شرکت در دعای کمیل بازداشت کردند و دوستانش مدت هاست که از او بی خبرند . محبوبه نه به سیاست کار داشت و نه به سیاستمداران. او  یک روزنامه نگار بود که مانند هر جوان مسوول دیگری دردمند درد های جامعه بود و نمی دانست که مسوول بودن جرم است.

او می خواست همه خوشبخت زندگی کنند و شاد باشند اما باز هم نمی دانست که این آرزو هم جرم تلقی می شود و خوشبختی تنها از آن عده ای خاص است. او برای همه هموطنانش رفاه می خواست .از فقر ، نا بسامانی ، رنج برای مردمش بیزار بود . رنج مردم او را رنجیده می کرد و گاه مدتها بیمار این مصیبت ها می شد و نمی دانست رنجیدگی هم جرم است. حتی اگر در خلوتت باشد و گاه در قلمت تراوش کند. او واقعا نمی دانست شرکت در دعای کمیل جرم است. قرار نبود باشد. قرار بود هر چه اجازه بخواهد در سایه حکومت اسلامی لااقل دعا بدون مجوز باشد. اما نمی دانست روزی فرا خواهد رسید که تنها دعا هم باید برای سلامتی بزرگان و از ما بهتران باشد و اختصاصی و انحصاری. نمی دانست دعا برای بزرگان نه تنها مجوز نمی خواهد که منبع ثروت و پول و رابطه برای کسب قدرت هم می تواند باشد.

چه غریبند این بچه های ما در این زندان ها و انفرادی ها و باز جوییها . چه غریبند وقتی بازجو پشت درهای بسته و اتاق های بازجویی هزار دروغ تحویلشان می دهد و هزار نیرنگ میکند تا انها را له کند و لذت ببرد  و چه آزاده اند بچه های ما که در برابر همه حقارت وعقده های بازجو مغرورند و سر فراز. 

امروز محبوبه و محبوبه ها در زندان اسیرند. به جرم نوشتن و فکر کردن واندیشیدن و نمی دانستند که روزگاری همه اینها جرم که هیچ کفر است و توهین به اسلام اقایان. چرا که اسلام آقایان سراسر کفر است و بدعت. بدعتی که حفظ آقایان را از نماز هم بالاتر می شمرد و واجبتر.

اما محبوبه حتی اگر می دانست که ارزو هم دراین مملکت جرم است باز آرزو می کرد.

باز تخیل می کرد باز درباره آرزهایش می نوشت باز انها را نقاشی می کرد و دهها شعر برای ارزوهایش می سرود و آنها را بر دروازه شهر اویزان میکرد و برای آرزوهایش زندان را به جان می خرید .

 نسلی که امروز در خیابان ها فریاد می کشد نسلی است که سال ها ایران را در خیالش سبز پرورانده است و سبزی را برای همه می خواهد. امروز به خیابان ها امده تا نقشی از آرزوهایش بر دیوار شهر بکشد .

 منعی نیست در مسلک نسل جوان همه می توانند رنگی از خود بر دیوار ها بکشند. هر رنگی که بخواهند . ایران متعلق به همه ایرانیان است.