حس غریبی است؛ تجربهای که خیلی قابل توضیح نیست. باید بهخاطر پیامدهای امنیتی انتخاباتی که بهانهی کودتا شده، از میهن کولهبار هجرت بسته باشی، و بعد در فضایی یکسره متفاوت شاهد انتخابات ریاست جمهوری مهمی باشی، تا با نگارنده همراه شوی.
ده نامزد در دور نخست انتخابات ریاست جمهوری فرانسه به رقابت برخاستند. کسی (حزبی/شخصی) در نتایج اعلام شده تشکیک نکرد. سلامت انتخابات بهقدر لازم تضمین شده، و روندها و مکانیسمهای برگزاری آن بهقدر کافی برای رقبا تایید شده بود که اعتراضی برنیانگیزد.
در همان دور نخست، آنچه مشاهده نمیشد، ریخت و پاش مرسوم در انتخابات مشابه در جمهوری اسلامی است. اینجا، در فرانسه، هیچیک از ده نامزد دور نخست، تبلیغی فراتر از آنچه در سطحی محدود در نقاط مختلف شهر برایشان در نظر گرفته شد، نداشتند. تابلوهایی هماندازه، فضایی مساوی و فرصتی برابر برای رقبا (از چپ رادیکال تا راست فاشیست) فراهم کرده بود. البته، نامزدهای انتخابات حق داشتند به مدت 43 دقیقه در کادر 10 تبلیغ یک و نیم دقیقه ای و 8 تبلیغ سه و نیم دقیقهای دیدگاهها و وعدههای خود را تبیین کنند.
نامزدهای منتخب شورای قانون اساسی فرانسه، فرصتی برابر برای تبلیغ دارند؛ دولت برای کمک به معرفی نامزدها، به هر یک از حاضران در رقابت 153 هزار یورو پرداخت میکند. بخش دیگری از هزینههای آنان برمبنای میزان رأیشان در دور نخست انتخابات، پرداخت میشود. نامزدهایی که کمتر از پنج درصد آرا را بهخود اختصاص دهند تا 800 هزار یورو، و نامزدهایی که بیش از پنج درصد آرای فرانسویها را از آن خود کنند تا هشت میلیون یورو دریافت خواهند کرد. سقف هزینهی مجاز برای نامزدهای راه یافته به دور دوم نیز مشخص است: کمتر از 22 میلیون یورو .
نه نشانی از برگههای تبلیغاتی ریخته شده زیر دست و پای عابران است و نه اثری از پلاکارد و پوستر بر درخت و دیوار و پشت شیشه ماشین و مغازه. حتی در میتینگهای انتخاباتی هم خبری از ریخت و پاش مرسوم در ایران نیست. هواداران و حامیان، برای عقیده و رویکرد سیاسی خود «هزینه» میدهند و در رقابت سیاسی، با اشتیاق و فعالانه «مشارکت» میکنند.
انتخابات همچنین فضای کشور را «امنیتی-پلیسی» نمیکند؛ البته مفروض است که نیروهای امنیتی و انتظامی فرانسه بهشکلی نامحسوس مراقب حوادث غیرمترقبه (بهویژه تروریستی) هستند.
این وضع، در دور دوم نیز ادامه مییابد. رقابت مهمی که فضای سیاسی و اجتماعی کشور را مستقیم و غیرمستقیم تحتتأثیر قرار داده، بهدلیل ثبات و جاافتادگی روندهای دموکراتیک، و فهم شدن موضوع «دست بهدست شدن قدرت»، باز در چهارچوب وضع مستقر، جاری است. نشانی از جنجال و بلوا و دعوا نیست. در یک مناظرهی رودررو، دو نامزدی که رای بیشتری را در دور نخست کسب کردهاند (و هیچیک نتوانسته نصف بهعلاوه یک آرا را از آن خود کند)، به چالش با یکدیگر، و به پرسش کشیدن سوی مقابل و تبیین وعدهها و برنامههای خود میپردازند.
انتخابات برگزار میشود؛ بدون جنجالی حاشیهای یا صف شدن نیروهای امنیتی در خیابان و لشکرکشی نظامی و پلیسی.
در مراسمی تعریف شده، رأس ساعت 20 «تحویل رییس جمهور جدید» صورت میگیرد. فرانسویان چشم به تلویزیون میدوزند؛ شمارش معکوس ثانیهها در رأس ساعت 8 شب، به چهرهی رییسجمهور هفتم جمهوری پنجم فرانسه ختم میشود؛ تصویر فرانسوا هولاند روی صفحهی تلویزیون ظاهر میشود. او با حدود 4 درصد اختلاف رای (52 در برابر 48درصد) به کاخ الیزه میرود تا مسیری را که شارل دوگل، ژرژپمپیدو، والری ژیسکاردستن، فرانسوا میتران، ژاک شیراک، و نیکولا سارکوزی طی کردند، تعقیب کند.
سارکوزی برخلاف میتران و شیراک موفق نمیشود که برای بار دوم بر مسند ریاست جمهوری فرانسه تکیه زند (دوگل دوران هفت ساله ریاست جمهور خود را به پایان نرساند؛ مرگ به معاونش پمپیدو مجال ادامه راه نداد؛ و ژیسکاردستن شکست را از میتران پذیرا شد.) همچون ژیسکاردستن در سال 1981، سارکوزی به نامزدی سوسیالیست، رقابت و کاخ الیزه و اختیارات ریاست جمهوری را واگذار میکند.
اگرچه با ناراحتی آشکار، اما سارکوزی بلافاصله پس از اعلام نتایج رسمی و در برابر طرفدارانش پشت میکروفون قرار میگیرد؛ برای رقیب پیروز آرزوی موفقیت، و ابراز امیدواری میکند «فرانسه»ای توانمندتر، هرچند بیحضور او در رأس هرم قدرت، سامان یابد.
کسی در ستاد انتخاباتی رقیب بازداشت نمیشود؛ خون از دماغ روزنامهنگار و فعال ستاد رقیب نمیریزد؛ مخالفان و منتقدان سیاسی هدف سرکوب ناگهانی و بازداشت غیرقانونی قرار نمیگیرند. «جمهوری» ادامه مییابد؛ روندهای دموکراتیک، و رقابت تعریف شده برای همهی جریانهای سیاسی، جاری است. تمامی احزاب و نیروهای سیاسی و اجتماعی، امکان حضور در انتخابات و تبیین دیدگاههای خود را دارند. «چرخش نخبگان» به واضحترین شکل، رخ میدهد. کسی (حزبی/شخصی) نمیتواند بهدلیل تشنگیاش به قدرت و برخورداریاش از امتیازات آن، روندهای مسلط را دستخوش دگرگونی یا خودمدارانه، بازتعریف کند.
انتخابات مهم ریاست جمهوری فرانسه پایان مییابد. هولاند از همین امروز در کاخ الیزه مستقر خواهد شد و زمام امور را دراختیار خواهد گرفت. سارکوزی به شورای قانون اساسی فرانسه میرود تا از تجربه و بضاعت وی در ساختار سیاسی قدرت، استفاده شود.
برای نگارنده که شاهد حوادث ناگوار پس از انتخابات ریاست جمهوری 1388 ایران بوده، تجربه و لمس از نزدیک انتخابات مشابه در فرانسهای که دهههاست دموکراسی را در بالاترین سطح، بازخوانی و بازتولید میکند، اگرچه بس درسآموز بود، اما به همان میزان آکنده شد از تلخکامی نسبت به وضع ناگواری که در میهن مسلط و حاکم است. پر کردن این شکاف (دموکراسی فرانسوی و اقتدارگرایی ایرانی) و حرکت از وضع دردناک موجود بهسوی وضع مطلوب، البته محتاج امید و عزم و اقدام یکیک کنشگران وطندوست، و همت جامعه مدنی ایران است.