خشونت به فرهنگ تبدیل شده است

کاوه قریشی
کاوه قریشی

» علل افزایش خشونت اجتماعی در مصاحبه با کارشناسان

همزمان با افزایش خشونت های اجتماعی در یک ماه گذشته، رسانه های حکومتی هر روز اخبار تازه ای در مورد تجاوز به عنف در نقاط مختلف کشور منتشر می کنند. در چنین شرایطی فرمانده نیروی انتظامی می گوید انعکاس اخبار مربوط به تجاوز باعث “کاهش احساس امنیت در افکار عمومی” می شود و عضو هیأت علمی پژوهشکده مهدویت نیز در تحلیلی که کارشناسان مسائل اجتماعی آن را “ساده لوحانه” می خوانند، تاکید می کند: “بد پوششی در زن و مرد باعث بروز تحریکات اجتماعی و در نتیجه افزایش آمار جرم و جنایت می شود.”

بر اساس جزئیات تازه ای که از پرونده تجاوز دسته جمعی در خمینی شهر اصفهان در اختیار روز قرار گرفته، متهمین این پرونده  سابقه کیفری  و بیشتر آنها پرونده های مشابه دارند .با این حال یک نفر از آنها موقتاً آزاد است و  بسیجی یا سپاهی بودن برخی از آنها نیز که اخیرا از سوی برخی از رسانه ها مطرح شده، کذب است.

کارشناسان مسائل اجتماعی ایران در مصاحبه با روز “بی کفایتی دولتمردان در تامین امنیت شهروندان”، “تفکیک های جنسیتی در عرصه های عمومی”، “تورم اقتصادی”، “فقر و بیکاری” را از جمله عوامل افزایش خشونت های اجتماعی طی یک ماه گذشته می دانند.

مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران و آسیه امینی، فعال حوزه زنان در مصاحبه هایی جداگانه با روز به بررسی علل افزایش خشونت های اجتماعی در جامعه ایران پرداخته اند.

بد پوششی  و تحریکات  اجتماعی

مدت زیادی از رسانه ای شدن تجاوز گروهی به ۶ زن در خمینی شهر نگذشته بود که برخی دیگر  از رسانه های داخلی اعلام کردند دو هفته قبل از وقوع آن حادثه، در شهرستان کاشمر نیز بیش از ۱۰ نفر به زنی تجاوز کرده اند. یک روز پس از اعلام این خبر نیز گزارشی دیگر  از تعرض 4 نفر به یک دختر در استان گلستان منتشر شد.

در این میان البته پرونده تجاوز گروهی خمینی شهر، از آنجا که هم واکنش بالاترین مقامات قضایی را به دنبال داشت و هم اعتراض شهروندان این شهر را، بیش از همه خبر ساز بود. به ویژه اینکه رئیس پلیس آگاهی اصفهان در این ارتباط گفت که قربانیان “اگر لباس مناسب داشتند شاید اینطوری نمی‌شد” و امام جمعه خمینی شهر هم تاکید کرد که آنها “آدم های علیه‌السلامی نبوده اند”. در آخرین نمونه هم عضو هیأت علمی پژوهشکده مهدویت، گفت: “بد پوششی در زن و مرد باعث بروز تحریکات اجتماعی و در نتیجه افزایش آمار جرم و جنایت می شود.”

اما یک منبع حقوقی مطلع از تجاوز خمینی شهر،ضمن تکذیب این مسئله با جزئیاتی که از این پرونده در اختیار روز قرار داده، تاکید کرده است: “وضعیت ظاهری قربانیان قانوناً در مجازات جرائم ارتکابی تاثیر گذار نیست و در نهایت و در صورت اثبات تنها می تواند مجازات خودش را داشته باشد که اجرا شود.”

انتقاد ائمه جمعه و مقامات  قضایی جمهوری اسلامی از پوشش زنان و حتی معرفی این مساله به عنوان یکی از علل ارتکاب جرم، واکنش‌هایی را به دنبال داشته است. منتقدان این اظهارات را “ساده لوحانه”، “غیر واقعی” و تلاشی برای پاک کردن صورت مساله می دانند.

مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران، در این مورد به روز می گوید: “ما اصلا در ایران معضلی به اسم بدحجابی نداریم. اگر وضعیت حجاب را با قبل از انقلاب مقایسه کنیم شاهد رشد بسیار فزاینده ای هستیم. شاید بتوان گفت در این مدت ده درصد از جوانهای نسل جدید هستند که مایل اند از پوششی متفاوت با نسل های قبل خود  کنند که این هم به معنی بی حجابی نیست. گذشته از این ما می توانیم به نوع پوشش مردم در کشورهای غربی و حتی در ایران قبل از انقلاب نگاه کنیم و آنرا با میزان رشد بزهکاری های اجتماعی مقایسه کنیم. آن وقت می بینیم که موضوع اصلا پوشش نیست.”

آسیه امینی، فعال حوزه زنان هم نظر مشابهی دارد. او می گوید: “اگر قرار باشد بد حجابی تاثیر مستقیمی روی افزایش مساله ناهنجاری های اجتماعی و یا تجاوز به عنف داشته باشد، باید در همه دنیای غرب روزانه شاهد ده ها ناهنجاری اجتماعی و ده ها مورد تجاوز باشیم. در پاسخ چنین مقایسه ای می بینیم که امن ترین کشورهای دنیا کشورهایی هستند که بی حجاب هستند و  در واقع مساله حجاب در جوامع آنها به هیچ عنوان مطرح نیست. این را من به عنوان یک فعال اجتماعی ایرانی نمی گویم، این را آمارهای بین المللی ثابت کرده اند. دانمارک، نروژ و فنلاند جزو امن ترین کشورهای دنیا به لحاظ حقوق  جنسیتی هستند.”

این فعال حوزه زنان می افزاید: “باید افرادی را که چنین سخن ساده لوحانه ای را مطرح می کنند به مقاسیه آماری جامعه ایران و جوامعی دعوت کرد که ذکرشان رفت. این افراد از ساده ترین تحلیل قیاسی بین این جوامع که اتفاقا در هر دو مورد آمار افزایش ناهنجاری های آنها موجود است عاجزند. آنها مجبورند ساده لوحی خود را با چنین تحلیل هایی که پایه علمی و تحقیقی ندارد بپوشانند.”

 

ترویج خشونت از سوی نهادهای رسمی

با در نظر گرفتن پرونده های مرتبط با تجاوز به عنف که در روزهای گذشته منتشر شده و چندین مورد کودک آزاری که در ماه های گذشته از سوی رسانه ها منتشر شد، به نظر می رسد آمار خشونت های اجتماعی در ایران بالا رفته است.

مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران در این مورد به روز می گوید: “تجاوز، بزهکاری، پدیده زنان خیابانی معلول یک سری شرایط خاص هستند. به نظر من زیربنایی ترین علت این شرایط مربوط به فقر، بیکاری و عدم امنیت شغلی است. این مسائل در حال حاضر در جامعه ما افزایش پیدا کرده است؛ به صورت مجرد نمی توان به مساله تجاوز نگاه کرد،چرا که به صورت کلی آسیب های اجتماعی در ایران درحال رشد است.”

این کارشناس مسائل اجتماعی با تاکید بر عوامل اقتصادی می افزاید: “میزان درآمد افراد در جامعه ما یک سوم مخارج زندگی آنهاست. این معضل زیربنایی باعث بروز چنین آسیب هایی می شود. هیچ فردی به هنگام تولد بزهکار به دنیا نمی آید. شرایطی که در خانواده برای افراد وجود می آید و بعد هم در اجتماع و محیط کار، خود به خود آنها را به سمت ارتکاب جرم سوق خواهد داد. تا زمانی که ما نتوانیم این علت ها را برطرف کنیم رشد خشونت در جامعه ما کماکان ادامه پیدا خواهد کرد.”

آسیه امینی اما نظر دیگری دارد و بیشتر بی کفایتی مسئولان دولتی را عامل افزایش این خشونت ها می داند. او می گوید: “به عنوان یک نظاره گر اجتماعی می توانم بگویم قبل از هرچیزی باید بی کفایتی در تامین امنیت شهروندان را که درواقع مسئولیت مستقیم آن با نهاد های اجتماعی درگیر است، عامل اصلی این  ماجرا بدانیم. درهمه دنیا تامین امنیت شهروندان وظیفه دولت است. دومین چیزی که می توان به آن اشاره کرد، تفکیک های جنسیتی در عرصه های عمومی است که در 32 سال گذشته پشت سر هم اتفاق افتاده است. مساله سوم نداشتن حمایت های قانونی برای قربانیان خشونت است.”

ترویج فرهنگ خشونت از طریق نهادهای رسمی و آموزشی مانند آموزش و پرورش و صدا و سیما  نیز یکی دیگر از دلایلی است که خانم امینی به عنوان دلایل رشد چنین پدیده هایی در جامعه ایران به آن اشاره می کند.

او معتقد است پدیده “تجاوز به عنف” در جامعه ایران، پدیده تازه ای نیست، اما موارد اخیر در تاریخ صدساله ایران بی سابقه بوده است. او در مورد تفاوت تازه ترین موارد تجاوز به عنف در ایران می گوید: “شاید آنچیزی که رخ داده و وجه مشخص این اتفاق ناخوشایند بوده، در واقع خشونت آشکاری است که در یک عمل  جمعی صورت گرفته است. یعنی اگر تجاوز در جامعه ما یک ضد ارزش باشد، تجاوزگر با مراجعه برای مثال به منزل قربانی و در محلی پنهان و دو ر از دیده های مردم این کار را انجام می دهد و بعد از آن با شکایت قربانی روبرو خواهد شد. اما تفاوت تجاوزی که به طور خاص در خمینی شهر و جاهای دیگر اخیرا رخ داده در آشکار بودن آن است.”

او در مورد تجاوزهای اخیر می افزاید: “احساس می شود این افراد تمایل داشتند به اینکه این خشونت جنسی دیده شود. این موضوع در واقع خطرناک است. من فکر می کنم به صورت کلی رفتارهای انسانی و ارزش های اجتماعی در ذهن این دسته از شهروندان شکسته است. این در نوع خود یک فاجعه محسوب می شود.”

 

بعد از تجاوز گروهی در خمینی شهر اصفهان، شماری از شهروندان در واکنش به آن دست به یک تجمع اعتراضی زدند، اما در سایر موارد شهروندان واکنش چندانی به این حادثه نشان نداده اند. موضوع تجاوزهای اخیر هم حتی به آن صورت با پوشش رسانه ای روبرو نشد. دلیل آن را می پرسیم.

رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران، در پاسخ می گوید: “ وقتی آمار جرایم اجتماعی در یک جامعه به این شدت بالا می رود، قبح آن از بین می رود و خشونت در جامعه به امری عادی تبدیل می شود. فراموش نکنیم در جامعه ما بسیاری از جرایم کم کم به فرهنگ تبدیل می شود.”

مصطفی اقلیما می افزاید: “اگر علت ها را برطرف کنیم مشکلات برطرف خواهد شد. من فکر می کنم در ایران چه در سطح جامعه و چه از جانب سیستم سیاسی بیشتر از اینکه در  عوامل به وجود آمدن چنین اتفاقاتی تامل شود، به پاک کردن صورت مساله فکر می شود.”

آسیه امینی اما در این ارتباط می گوید: “من فکر می کنم در ادامه سختی هایی که مردم ما در سی و دو سال گذشته تحمل کردند، ما در دو سال گذشته شاهد سختی های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و روانی مضاعفی نیز بوده ایم. با یک آشوب در درون جامعه  روبرو بودیم که اگر چه ریشه سیاسی داشته، ولی باعث بروز سایر نابسامانی های اجتماعی هم شده است. این به هم ریختگی سامانه اجتماعی، باعث شده است که کنش ها و واکنش ها با تناسب پیش نروند. شاید اگر دو سال قبل این اتفاق افتاده بود، در این شهر ها شاهد اعتراضهای عمومی، پیگیری های رسانه ای و تحلیل های کارشناسی و حقوقی جدی تری بودیم. اما در این شرایط که سنگ روی سنگ بند نمی شود، نمی توان انتظار واکنش طبیعی جامعه در بازخورد این حادثه را داشت.”

درمورد راه حل های کاهش اینگونه بزهکاری های اجتماعی هم آسیه امینی می گوید: “تنها راه حلی که در فقدان نهاد های اجتماعی مستقل می تواند ما را از بحرانهای اجتماعی نجات دهد، تلاش برای افزایش آگاهی مردم است.  مبارزه اجتماعی مبتنی بر آگاهی است که می تواند نجات دهنده یک جامعه باشد، برای اینکه حتی با تغییرات سیاسی هم به تنهایی مشکلات ما حل نخواهد شد. ما اگر نابسامانی اجتماعی داریم، در واقع از نا آگاهی ها و نداشتن تحلیل های درست و کارشناسی های اجتماعی ما ست. بنابراین در شرایطی که هیچ امیدی به سیستم سیاسی نیست، شاید تنها راه باقیمانده این باشد که افراد مستقل فعال در حقوق اجتماعی و حقوق شهروندی و همچنین رسانه ها با تاکید و افزایش آگاهی بتوانند به مردم راه بهتری را نشان دهند.”