صدای خمینی در جهان اسلام

نویسنده

» گزارش دیا دکوردوبا از رویای جمهوری اسلامی

دولت تهران با اشتیاق فراوان رویدادهای اعتراض آمیز کشورهای عربی مانند مصر و تونس را دنبال می کند. ازنظر دولتمردان جمهوری اسلامی، این اعتراضات نتیجه ۳۰ سال بذرافشانی خمینی است.

ایران درحال حاضر در اوج برگزاری سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و شورش های مردمی سال ۱۹۷۹ است که منجر به سرنگونی آخرین پادشاه ایران شد. بسیاری از تحلیلگران آن را با رویدادهای فعلی مصر و تونس مقایسه می کنند. تهران مایل است در تظاهرات مصر نیز، به مانند تظاهرات سال ۷۹، شاهد ازدست رفتن یکی دیگر از متحدان ایالات متحده در منطقه باشد.

حکومت تهران به طور رسمی از شورش های هر دو کشور تونس و مصر حمایت کرد و به رییس جمهور مصر حسنی مبارک گفت که به خواسته های مردم خود توجه کند.

یک تحلیلگر ایرانی که نخواست نامش ذکر شود در این رابطه گفت: “ازنظر جمهوری اسلامی، شورش های مصر و تونس به دو صورت تعبیر می شوند: ازیک طرف، آن را به حساب ارزش های اسلامی می گذارند، و ازطرف دیگر، آن را به دلیل ضعف نفوذ ایالت متحده در منطقه می دانند که این برای دولتمردان جمهوری اسلامی به معنی آغاز یک دوره جدید در خاورنزدیک است که با سیاست ها و استراتژی های آنها همسوست.”

برخی از کارشناسان طی روزهای اخیر تحولات سیاسی در آفریقای شمالی را با سرنگونی شاه که در تاریخ ۱۶ دسامبر ۱۹۷۸ در میان اعتراض همگانی برای برقراری آزادی و پایان دادن به دیکتاتوری کشور را ترک کرد مرتبط دانسته اند.

درست به مانند مصر و تونس، در اعتراضات ایران نیز کلیه اقشار جامعه ایران، چه جنبش های سیاسی لائیک و چه اسلام گرایان، مشارکت کردند، که البته در نهایت این اسلام گرایان بودند که زمام امور را در دست گرفتند.

همه چیز در اول فوریه ۱۹۷۹ شتاب قابل توجهی گرفت، زمانی که آیت الله خمینی پس از برانگیختن اعتراضات در خارج از کشور و تبعید ۱۴ ساله از پاریس به تهران بازگشت.

او در اولین سخنرانی خود در بهشت زهرا اینطور نشان داد که برای ایجاد تحول راه مشخصی را درنظر دارد و این امیدی بود که نیروهای لائیک نیز بدان دل بسته بودند. خمینی ۱۰ روز پس از آن که به نام “دهه فجر” شناخته می شود، انقلاب خود را به سرانجام رساند و تلاش های دولت نخست وزیر وقت، شاپور بختیار را برای حفظ حکومت با شکست روبرو کرد.

او مهدی بازرگان، اندیشمند غیردینی را به عنوان رییس دولت خود برگزید و خود را برای یک گذر سیاسی آماده کرد. چهار روز بعد، درگیری های خونینی میان طرفداران خمینی و نیروهای ارتش که هنوز نسبت به شاه وفادار بودند به وجود آمد. این درگیری ها در تاریخ ۱۱ فوریه با تسلیم شدن ارتش پایان یافت.

بازرگان در کمتر از ۷ ماه کناره گیری کرد و قدرت به دست یک کمیته انقلابی افتاد که مسؤول برقراری اصل ولایت فقیه بود؛ یک تئوری سیاسی که توسط خمینی مطرح شده بود و در آن مذهبی ها قدرت را به دست می گرفتند. از آن پس، ایران شیعه برای صدور “دموکراسی” اسلامی خود به دیگر کشورهای مسلمان به شیوه های اقتصادی و ایدئولوژیکی بسیار تلاش کرد؛ تلاشی که تاکنون نتیجه بخش نبوده است.

این یک توازی تاریخی است که روحانیون، نظامیان و سیاستمداران ایرانی طی این سه دهه مقاومت و اضطراب، از آن به عنوان یک بلوغ فکری یاد می کنند.

یکی از نظامیان عالی رتبه در ارتش ایران می گوید: “انقلاب اسلامی ایران برای مردم مصر یک الگو به شمار می رود و بی شک سرنوشت دیکتاتور مصری نیز به مانند سرنوشت دیکتاتور ایرانی خواهد بود.”

سردار رحیم صفوی می گوید: “بی شک انقلاب ایران که توسط بنیانگذار جمهوری اسلامی، امام خمینی، به پیروزی رسید، مردمی ترین انقلاب در قرن بیستم به شمار می رود. و یکی از دلایل تحول در تاریخ جهان سیاسی است.”

با این وجود، با اینکه شباهت هایی در این دو مورد به چشم می خورد، ولی تفاوت های فرهنگی، تاریخی و اجتماعی میان ایران شیعه در سال ۱۹۷۹ و مصر سنی در سال ۲۰۱۱ بسیار بیشتر است. این دو کشور با دو سناریوی بین المللی کاملاً غیرهمسو احاطه شده اند.

در مصر ابتدا اسلام گرایان تریبون را دراختیار مردم قرار دادند و در انتظار رویدادها نشستند، ولی اکنون که مطمئن شدند اعتراضات اجتناب ناپذیر است، سریعاً خود را پشت شخصیت های مطمئنی مانند محمد البرادعی مخفی کردند.

با این حال، هیچ کس منکر نقش آنها در آینده مصر نیست: ولی آیا گزینه آنها اصولگرایی خواهد بود یا بیشتر به سوی اتخاذ یک موضع میانه مانند ترکیه گام برخواهند داشت؟

منبع: دیا کوردوبا، ۶ فوریه