”- ترویج این فریب که دست هائی نمی گذارند کار انجام بشود، بدون آن که هرگز صاحبان آن دست ها افشا شود و نیز سکوت، انزوا و حذف کامل اجباری و یا داوطلبانه دیگر گروه های رقیب و مخالف دولت…
بمباران خسته کننده و فریبکارانه واژه های “نشاط”و “شادابی”و “مردم” فارغ از هر برنامه یا گام عملی…
اجرای پرهزینه پروژه نهضت سخنرانی در سراسر کشور، که با استفاده از امکانات و اموال دولتی و هزینه کردن اوقات مسوولان و کارگزاران نظام به اجرا در می اید و نتایج هدفمند و سودجویانه سیاسی آن به سود … حزب های دولتی واریز می شود…
انحراف افکار عمومی از ناکارآمدی و فریبکاری دولتمردان در انجام مسوولیت های اصلی و گریز از پاسحگوئی به مطالبات اساسی مردم.
بت سازی از رییس جمهور به عنوان چهره ای “اندیشه گر” و “سیاستمدار” در سطح جهانی و امیدواری ملت به توانمندی های او در اینده ای موهوم در داخل کشور، محملی برای توجیه سیر ذلت و عقب نشینی از منافع و مصالح ملی در عرصه سیاست خارجی …
به کارگیری ابزاری دانشگاه و دانشگاهیان در راستای اهداف صرفا سیاسی، در این عرصه گروه هائی از دانشجویان در فضاسازی و ایجاد بحران و نتیجه گیری سیاسی، و ساختن ادبیات سیاسی فریبکارانه …”
[][][]
استاد بزرگواری به یکی از دانشجویان که سال ها پیش به صاحب مقامان بد گفته و گرفتار شده و سختی کشیده بود می گفت “تو اصرار نداشته باش که با صراحت غیرلازم خود را به خطر اندازی. تو سخن را بگو، مردم عاقلند مرجع آن را پیدا میکنند.” سال ها گذشت تا به اهمیت این توصیه مهم واقف آمدیم. از همین روست که اصلا لازم نیست مشخص شود که آن چه نقل شد از صفحات 68 و 69 کتاب معجزه هزاره سوم نوشته خانم فاطمه رجبی است که پارسال آن را نوشته اند اما هر چه می گذرد، مردم مرجع این اشارات را بهتر و بیشتر پیدا می کنند.
فقط کافی است که هر جا نام “خاتمی” یا “اصلاح طلبان” امده خواننده سه نقطه بگذارد. همان کاری که من کردم در نقل نوشته های گهربار خانم فاطمه رجبی.