یادداشتی دربارهی محمدعلی سپانلو به بهانه انتشار مجموعهی نقدها و یادداشتهای وی
ضد فراموشی
حسن همایون
سومین مجموعهی نقدها و یادداشتهای محمدعلی سپانلو با عنوان دیدهبان خوابزده؛ دیدارهای پراکنده با ادبیات و زندگی را نشر نیلوفر منتشر کرد؛ پیشتر از این شاعر و منتقد مجموعهی نقدها و مقالههای در اطراف ادبیات و زندگی سال 1353 و تعلق و تماشا سالهای دههی 70 منتشر شده است. سپانلو این یادداشتها را پیشتر در جراید و نشریات منتشر کرده است.همانطور که از عنوان کتاب بر میآید پراکندهگی یادداشتها، موضوعهای کتاب وجه مشترک کلیت کتاب است ؛ نویسنده در این یادداشتها و نقدها به مرور کتابهای اعم از داستانی و غیر داستانی بسنده نمیکند بلکه گاه و بیگاه نیز یادکردهایی دارد از دوستان هنرمند، شاعر و نویسندهاش که دستشان از دنیا کوتاه شده است. این کتاب در چهار فصل دیدن به تصادف، ضدفراموشی، درنگها و گردشگری تدوین شده است. در فصل ضد فراموشی یادکردهایی از ایران هست؛ ایرانی که زمانی نه چندان دور روزگار بهتری داشت از آن جمله هست یادداشت دقیق وی دربارهی کتاب احیای فرهنگی در عهد آلبویه؛ انسانگرایی در عصر رنسانس اسلامی به ترجمهی محمدسعید حنایی کاشانی است. محمد علی سپانلو در این یادداشت و بسیاری از یادداشتهای دیگر آمده در کتاب سعی دارد مخاطب را به آثاری مهمی که خوب دیده نشده توجه دهد و از اهمیت و چرایی پرداختن به برخی آثار و نویسندگان مغفول مانده در یادداشتهایش حرف میزند؛ از جمله دربارهی کتاب یاد شده معتقد است که هزار سال پیش ری به معنایی یک آتن بوده است و خوب این داشتهها باید مورد توجه قرار گیرد و از ری، زیربنای تهران امروز، به عنوان یک آتن فرهنگی یاد میکند و در همین یادداشت گزارش میدهد در ری دانشگاه بزرگی بوده است که معتقدان به فرق مختلف با هم به مباحثههای کاملا آزاد میپرداختند.
ضد فراموشی به معنایی یکی از جملهی کارها و فعالیتها و خدمتهایی است که الزاما نویسنده و شاعر - به معنای عام آنکه کارش قلم و کتابت است- باید انجام دهد و آقای شاعر در این یادداشتها و فعالیتها قلمی دیگر که طی سالها داشته است به این مهم همواره توجه کرده است؛ در یادداشت مامور تامینات درونی نیز دنبالهی تاکید بر روایت و نقل کردن خاطرها و تاریخ شفاهی آنچه رفته است میآورد بیشتر از همه آرزو میکنم که دیگران نیز وحشت از مامور تامینات درونی خود را یکسو زنند و از آنچه بر آنان گذشته حکایت کنند نویسنده این سخن را در بازخوانی و مرور کتاب خاطرههای رضا کرمرضایی میآورد؛ موضوع سخن نگفتن به تمامی از آنچه بوده است به هزار و یک دلیل از جمله تعارفها معمول، خودسانسوری وعدم بیپروایی در مواجه با مسائل حزبی – عمومی بازتولید شده و سبب میشود مسائلی از تاریخ هنر و ادبیات معاصر در پردهی ابهام بماند و در گذر سالها لابد دستخوش جعل و تحریف شود و از همینرو ست که سپانلو مخاطبانش را از این مشی نگفتن و خودسانسوری پرهیز میدهد.
بازتاب دغههای سپانلو نسبت به ایران و هویت جمعی ایرانیان را میتوان در بخش زیادی از آثارش به ویژه در نثرهایش دید در این کتاب نیز جا به جا مسائل معطوف به هویت ایرانی و همچنین مسائل مربوط به ایران اعم از زبان فارسی، فرهنگ عمومی، ایران باستان میپردازد و از آنجمله به ریشهشناسی واژهی کراوات میپردازد و در بررسی این واژه تا ریشهی پارسی این کلمه در ایران باستان باز میگردد و با بازخوانی قوم کُروات و مروری بر کوچهای آنها از سرزمینهای مغربی ایران باستان به سمت غرب توضیح میدهد که این قوم ایرانیتبار هستند و به تبع آن واژه کِراوات ریشهای ایرانی دارد. در همین یادداشت است که مروری بر جغرافیایی گستردهی زبان فارسی در بیرون از مرزهای کنونی ایران تا چند سده پیش دارد. به شیوایی و اختصار شرح میدهد واژهی خروات که در پارسی باستان بوده است؛ ریشهی واژهی کنونی کِروات است. یادداشتهای کتاب دیدهبان خوابزده با همه پراکندگی در پرداختن آنچه مغفول مانده است اهمیت دارد و نویسنده سعی میکند از دوران ایران باستان، دوران اسلامی و دوران معاصر ایران و به تبع آن کتابهایی در این سه دوران سخنهایی را طرح کند که کمتر جایی میتوان آنها را یافت. کتاب دیدهبان خوابزده نوشتههایی از سر تعهد به هویت فرهنگی- تاریخی ایرانیان و مرور بر رویدادها و کتابهایی است که هر کدام از جهاتی اهمیت دارند؛ تعهدی که بیش از همیشه به آن نیاز است و از خلال این یادداشتها میتوان بازتاب این نگاه را نیز دید.
منبع: مجلهی تجربه