سازگاری منفعل ایرانی

تقی رحمانی
تقی رحمانی

taghirahmani.jpg

انتخابات شوراهای سوم شهر و روستا نسبت به شوراهای دوم از اقبال نسبی مردم برخوردار بود به خصوص در تهران که این استقبال از 20 درصد واجدین شرایط به 33 درصد واجدین شرایط رسید. اما سخن اینجاست که این استقبال نسبی به چه دلیل یا دلایلی انجام گرفت. در این خصوص پنج گزینه قابل طرح است.1 - همانند انتخابات گذشته مردم به تناوب با توجه به شرایط شرکت می کنند و در حدود 50 تا 60 درصد رای می دهند. دلایل این مشارکت بر تبلیغ رسانه ها و جوسازی متکی است.2 - مشارکت نسبی مردم به دلیل رضایت از حاکمیت یکدست بود.3 - مردم به خاطر بدتر نشدن اوضاع با وجود عدم رضایت از عملکردها در انتخابات مشارکت نسبی کردند تا با بحران های جدید و کمرشکن در جامعه مواجه نشوند. 4 - مشارکت در انتخابات به دلیل درایت نسبی و تجربه بود. این درایت سازگاری ایرانی نامیده می شود که در تاریخ ما سابقه طولانی دارد. سازگاری منفعل یا سازگاری خلاق که این دو از هم متفاوت است.5 - آیا اصلاح طلبان حکومتی پیروز این انتخابات بودند یا رویکرد مردم به قدرتمندان بود که می توانند در برابر تندروها ایستادگی کنند.الف - بی گمان جوسازی برای مشارکت مردم در هر انتخاباتی در جامعه نقش قابل ملاحظه یی در شرکت مردم در انتخابات دارد.تاکید بر دو عنصر جوسازی و فشار، ایجاد فضای تحمیل و هراس از خطرات رای ندادن که این سه عامل توام انجام می گیرد اما این عامل به عنوان عنصر کمکی به کار گرفته می شود و درصدی از مشارکت مردم را تضمین می کند. ب - بی گمان مردم از حاکمیت و دولت یکدست رضایت نداشتند. دلیل اصلی قهر با لیست حامیان دولت در سراسر کشور بود.

ج - در مورد عامل سوم یعنی خطر حمله خارجی به کشور و ایجاد فضای مشابه با عراق که عامل مشارکت نسبی مردم در انتخابات شده است می باید با دقت بیشتری مطالعه کرد. این عامل در حال حاضر چندان محرک مشارکت نمی تواند باشد چرا که با پیروزی دموکرات ها و مشکلات امریکا در عراق امکان برخورد شدید منتفی یا بسیار کم رنگ است. شاید برای عده یی که امکانات ماهواره یی ندارند جالب باشد که بدانند صدا و تلویزیون امریکا (VOA) مردم را دعوت به مشارکت در انتخابات و رای دادن به اصلاح طلبان می کرد.

د - در این میان عامل چهارم قابل تامل است. یعنی بخشی از مردم جامعه ما با توجه به روحیه سازگاری منفعل نه خلاق ایرانی تصمیم گرفتند بخش قدرتمند حاکمیت را در برابر بخش قدرتمند دیگر تقویت کنند. در سازگاری منفعل، عامل اثباتی رو به جلو در کار نیست، مانند مشارکت در حرکت مردم در مقاطعی خاص در تاریخ معاصر. نهضت ملی کردن، انقلاب بهمن 1357 هـ.ش تا دوم خرداد 1376 هـ.ش که البته این مشارکت ها و حرکت ها دارای اهمیت یکسانی نیستند. روحیه سازگاری منفعل وجه بارز انتخابات اخیر است که بخشی از واجدین شرایط با شرکت خود در انتخابات به ترتیب به گرایش مصباحی در مجلس خبرگان و گرایش حامیان دولت در انتخابات شوراها «نه» گفتند و در همین انتخابات میزان آرای باطله شهر تهران در حدود 250 هزار رای گفته می شود که خود رقمی بسیار قابل تامل است. یعنی از هر هشت رای، یک رای باطله بوده است. اما این «نه» به حامیان دولت برخلاف دوم خرداد 1376، اسفند 1377 و 26 بهمن 1378، رای تمایل به اصلاح طلبان نبود بلکه رای به نیروهایی بود که مردم می پندارند می توانند در برابر جریان تندرو مقاومت کنند. در آرای داده شده به هاشمی رفسنجانی در مجلس خبرگان اقبال به شخصی که با توجه به قدرت خود می تواند در کشمکش با گرایش مصباح یزدی ایستادگی کند مورد تامل است. حدود 500 هزار تک رای به هاشمی نشان دهنده این واقعیت است که بخشی از طبقه متوسط به دلایل عقب زدن گرایش تندرو به گرایش معتدل تر رای داده اند. این تمایل فاقد وجه اثباتی است و بیشتر نوعی واکنش دفاعی در مقابل جریان تندرو است. این رفتار انفعالی را می توان در آرای سهیلا جلودارزاده و غفوری فرد ملاحظه کرد. ردصلاحیت نجفقلی حبیبی برای انتخابات میان دوره یی مجلس باعث شد که اصلاح طلبان در مورد مشارکت در انتخابات میان دوره یی وحدت نداشته باشند. غفوری فرد متعلق به طیف راست حاکمیت است ولی به گرایش حامیان دولت منتسب نیست و از طرفی انتخاب جلودارزاده بامعنی است چرا که جلودارزاده متعلق به طیف هاشمی است. اگرچه سابقه و شهرت جلودارزاده و رای سازمانی و تشکیلاتی وی در انتخاب وی موثر بوده است. حمایت کارگزاران سازندگی، خانه کارگر، حزب اسلامی کار رای سازمان داده شده برای وی قلمداد می شود. البته نتایج انتخابات شوراها قابل تامل تر است. مردم به نام ها رای دادند نه لیست ها، حتی در تهران این رویه تکرار شد. لازم به یادآوری است که در شورای اول لیست اصلاح طلبان رای آورد، در شورای دوم با حضور 600 هزار رای دهنده آقای چمران با 200 هزار رای به عنوان نفر اول معرفی شد که منتخبان شورای دوم نیز لیستی بودند. اما در شورای سوم هیچ لیستی برنده مطلق نشد. مطابق معمول دو دوره قبلی یا باید اصلاح طلبان شورا را فتح می کردند یا اصولگرایان یا طرفداران دولت، در حالی که جناح اصولگرای متمایل به قالیباف اکثریت نسبی را به دست آورد.

قالیباف در ادامه رفسنجانی، کسی که در انتخابات نهم ریاست جمهوری بازنده بزرگ بود. انتخاب قالیباف در سمت شهردار تهران با رای 8 نفر موافق و 7 نفر مخالف، با رای چمران نهایی شد. چمران در جریان لیست ها از لیست حامیان دولت حذف شد. قالیباف به کمک یکی از اعضای شورای شهر یعنی رسول خادم از ریخت و پاش ها در زمان شهردار قبل از خود پرده برداشت. آقای شیبانی به نوع قرارداد هایی که شهرداری تهران در آن زمان با برخی نهادها بسته است معترض بود. همه این افراد در لیست قالیباف قرار گرفتند و رای بالای 600 هزار نفری چمران و مکان بالای شیبانی و خادم در لیست منتخبان اعلام شده از سوی وزارت کشور قابل تامل است. چهره منفردی به نام علیرضا دبیر که بیش از 300 هزار رای آورده است از نکات جالب توجه است. به عبارتی برندگان تهران، اعضای لیست قالیباف هستند که رای دهندگان می پندارند با رای به وی در مقابل جریان دیگر اصولگرا می توانند گزینه موثر و قدرتمند را انتخاب کنند که توان ایستادگی داشته باشد. از همین روی است که پیروزی نسبی با رفسنجانی و قالیباف است که قدرتمندتر از دیگران در حاکمیت هستند. اصلاح طلبان با تمام توان با مثلث خاتمی، کروبی و هاشمی وارد صحنه شدند. هاشمی از لیست اصلاح طلبان حمایت ضمنی کرد اما کروبی و خاتمی از لیست اصلاح طلبان حمایت صددرصدی کردند و ائتلاف بزرگ اصلاح طلبان در تهران 4 نماینده به شورا فرستاد که اگر هادی ساعی را کنار بگذاریم، چون در لیست بودن ساعی در حدود 100 هزار رای بر آرای وی افزود در حالی که دبیر به عنوان مستقل وارد شورای شهر تهران شد و در حدود 100 هزار رای از ساعی کمتر آورد اما آرای ابتکار، نجفی و مسجد جامعی به یکدیگر نزدیک است. لذا سه چهره مشهور و شاخص اصلاح طلب، از مقامات دولت خاتمی بین 250 هزار تا 200 هزار آوردند. چنین آرایی نشان می دهد که از 000/600/1 رای شمارش شده و حدود 000/900/1 به صندوق ریخته شده، سهم اصلاح طلبان از آرای آن دسته از مردم تهران که رای داده اند، بسیار اندک است. این میزان رای را با آرای آقای کروبی و مجید انصاری در مجلس هفتم مقایسه کنیم که این دو نفر با توجه به میزان شرکت کننده در انتخابات مجلس هفتم که کمتر از شورای سوم شهر تهران بود هر یک در حدود 200 هزار رای آوردند. در حالی که برخی گزارش ها از 250 هزار آرای باطله خبر می دهند. بررسی آرای باطله نشان از این می دهد که عده یی به دلایلی در انتخابات شرکت کرده اند. در نتیجه آرای اصلاح طلبان در شهرها با توجه به آمار شرکت کننده افزایش نیافته و اما میزان اقبال به طرفداران دولت به شدت کاهش یافته است. نگاهی به وضعیت شوراها در شهرهای درجه اول، دوم و سوم نشان می دهد افزایش ورود اصلاح طلبان چندان محسوس نیست اگرچه ردصلاحیت ها در شهرستان ها گسترده بوده است. اما ورود چهره های مستقل و اصولگراهای کلاسیک به دلیل رای سازمان یافته بیشتر از اصلاح طلبان بوده اما حامیان دولت در شهرها شکست خورده اند. با این بررسی مشخص می شود که روحیه سازگار منفعل ایرانی دست به کار شده و با انتخاب قدرتمندی در برابر قدرتمند دیگر برای خود به دنبال شرایط بهتر می گردد در چنین شرایطی نکات زیر خود را نشان می دهد. البته از علائم دیگر این رویه سازگاری منفعل ریختن حدود 250 هزار رای به صندوق ها در همین انتخابات شورای شهر است. 250 هزار رایی که می توانست به نفع اصلاح طلبان باشد و آنان را پیروز انتخابات کند.

1- بخشی از واجدین شرایط وارد انتخابات شوراها شدند و حتی برخی از ایشان به خبرگان رای دادند. در این میان عده یی از این فرصت استفاده کردند و به هاشمی تک رای دادند. واجدین شرایط در تهران بین 40 تا 45 درصد است که این رقم بیش از دو برابر دوره قبل است. در دوره قبل مردم از اصلاح طلبان قهر کردند اما در این دوره آن دسته از اقشار مردم که در انتخابات تهران و برخی شهرستان ها به جناح اصولگرا رای دادند در حقیقت به دنبال انتخاب نیروی موثر بودند نه انتخاب نیروی ایده آل خودشان، در نتیجه به تیم همراه با قالیباف رای دادند.

2- تمایل به شورای شهر همراه با قالیباف مطلق نبود چرا که در این انتخابات ملاحظات در نظر گرفته می شد. از همین روی لیست ها کامل در اوراق رای نوشته نشده والا هر 15 نفر لیست اصولگرایان اصلاح طلب باید شورای تهران را فتح می کردند در شهرستان ها هم هیچ لیستی فاتح مطلق نیست.

3- اصلاح طلبان در تهران و بسیاری از شهرستان ها تمام قد حاضر شدند و تبلیغات کردند. این شعار که اگر مردم بیایند، اصلاح طلبان حکومتی پیروز هستند در عمل به وقوع نپیوست. البته در تهران 67 درصد مردم شرکت نکردند تا این ادعا محک جدی بخورد. اما کسب 350 هزار رای از

000/600/1 رای افراد رای دهنده امیدوارکننده نیست. ضمن اینکه 67درصد مردم تهران که شرکت نکردند، لااقل 30درصد آنان از اصلاح طلبان ناامید بودند که در انتخابات شرکت نکردند. اصلاح طلبان به دلایل مختلف کامیاب نبودند، چون وزن مواجهه با جناح مقابل را در اختیار ندارند. آنان در هشت سال گذشته این ناتوانی را اثبات کردند و کارنامه موفقی در شوراهای اول ارائه ندادند از سوی دیگر امکان استفاده مطلوب از آرای خود را در عرصه قدرت و امور اجرایی ارائه ندادند. مردم به خوبی به این نقاط ضعف اصلاح طلبان آگاه هستند. در شرایطی که جامعه در وضعیت سازگاری منفعل است، این چنین رای دادن طبیعی است.

در شهرستان ها وضعیت اصلاح طلبان از تهران بهتر نیست، ورود افراد مستقل و پراکنده، تجربه شوراهای سوم را در شهرستان ها بهتر از دو دوره قبلی نخواهد کرد و احتمال دارد آزمون موفق شوراها را دچار مشکلات بیشتری کند. اما در شورای تهران وضعیت متفاوت است باید دید که اکثریت نسبی قالیباف با تیم حامیان دولت و اصلاح طلبان چگونه برخورد می کند. به نظر می رسد که شکست لیست رایحه خوش خدمت، رویه تکراری در سنت سازگاری منفعل ایرانی است که آرای سلبی به طرف قدرتمند مقابل است. چنین حالتی وقتی می تواند مفید باشد که جامعه در مرحله بعدی به سازگاری خلاق روی بیاورد یعنی مخالفت با حاکمیت یکدست، به روال اثباتی متوسل شود. برای این کار به جریان مورد اعتماد شناخته شده نیاز است. به نظر می رسد که برای ایجاد سازگاری خلاق هر جامعه می باید انتخابات گذشته و تجربه هشت ساله اصلاحات را عمیق تر نقد کرد. باید توجه داشت که اتفاق مهمی به نفع دموکراسی در ایران نیفتاده است. مگر اینکه توافقات اصلی میان دموکراسی خواهان در جامعه رخ دهد. چنین رخدادی به عوامل گوناگون نیاز دارد. ولی نکته مهم رخ نموده که همان مخالفت مردم با شعارهای متوهم و برنامه های غیرعملی است.

منبع: کارگزاران