جنبش سبز؛ دلهره و انتظار

نویسنده

» نگاه کریستین ساینس مانیتور به اوضاع ایران

ایاسون آتاناسیادیس

او یک فارغ التحصیل جوان از دانشگاه است و شغلی پیدا نکرده است. هرچند دوست نظامی اش نسبت به احتمال استفاده نیروهای امنیتی از اسلحه هشدار داده بود، اما او به تظاهرکنندگان روز یکشنبه تهران بر ضد رژیم پیوست. او پس از آنکه چند ساعت را در خیابان های دود گرفته تهران سپری کرد، گیج و مبهوت به خانه برگشت.

این جوان در حالیکه نمی خواست نامش فاش شود، گفت: «مردم در چند نقطه به زد و خورد با پلیس دست زدند و برای اولین بار، با سنگ به آنها حمله کردند. معترضان را دیدیم که یک خودروی پلیس را واژگون کردند و آنرا به آتش کشیدند.»

او گفت روند حرکت و رفتار تظاهرکنندگان تغییر کرده است.

«ما در خرداد ماه با اعتراضات خاموش آغاز کردیم، اما بعد از آن، شعارها افراطی تر شد. در ابتدا، ما فقط می خواستیم “رای مان را پس بگیریم”، اما وقتی پاسخ آنها همچنان منفی باقی ماند، ما هم “مرگ دیکتاتور” را خواستیم.»

جنبش به اصطلاح سبز ایران دوباره به صحنه بین المللی بازگشته است. چندین ماه از عمر این جنبش می گذشت و جوشش آن هنوز به نواحی فقیر نشین جامعه و شهرستان ها گسترش نیافته بود. واکنش دولت به این تنش ها، زور و سرکوب بوده است. آمار رسمی تعداد کشته شدگان روز یکشنبه به 10 نفر رسیده و یک وب سایت نزدیک به اصلاح طلبان ایران، از دستگیر شدن بیش از 500 فعال سیاسی دیگر خبر داد. 

علی حبیبی موسوی خواهرزاده میرحسین موسوی، نامزد سابق انتخابات ریاست جمهوری و رهبر جنبش سبز ایران، نیز در میان کشته شدگان است. اصلاح طلبان می گویند موسوی جوان توسط دولت ترور شده است. وب سایت های اصلاح طلبان روز دوشنبه اعلام کردند جسد وی توسط مأموران امنیتی رژیم ربوده شده است، زیرا رژیم نمی خواهد مراسم خاکسپاری وی به اعتراضات ضد دولتی بیشتر تبدیل شود.

جواد صالح اصفهانی استاد اقتصاد دانشگاه ویرجینا تک و محقق مؤسسه بروکینگز که هفته پیش از ایران دیدار کرده، می گوید: «من بسیار نگران تشدید خشونت ها هستم. جامعه دچار چند دستگی بیشتر شده و جوان ها به این راحتی دست بردار نیستند. اکنون دیگر خشونت بسیار بیشتری برای ترساندن آنها لازم است.»

جوان فارغ التحصیل یاد شده تحت تأثیر وقایعی قرار گرفته که در اطرافش رخ می دهند. او که پس از وقوع انقلاب ایران متولد شده، چیزی درباره جمهوری اسلامی نمی داند. اما امیدش برای تغییر با احتیاط آمیخته است.

درحالیکه صدای شعار «الله اکبر» از بام منازل اطراف شنیده می شد، او گفت: «حالا به این فکر می کنیم اگر کل رژیم را تغییر دهیم، چه چیزی جای آن را می گیرد؟ من حتی فکر می کنم هنوز آمادۀ چنین تغییری نیستیم.»

اکنون مجموعه ای از گروه های اجتماعی و جریان های نامتجانس و در عین حال مشترک از فعالان حقوق بشر، روحانیون ناراضی، گروه های زن، دانشجویان و کارگران بیکار، شیرازۀ جنبش سبز را تشکیل می دهند. این گروه ها در خیابان های تهران و چندین شهر بزرگ متحد شده اند، بر علیه رژیم شعار می دهند و به مقابله با نیروهای امنیتی در تظاهرات دست می زنند. این گروه ها پس از مرگ آیت الله العظمی منتظری در 20 دسامبر، مصادف با آغاز ماه مقدس محرم برای شیعیان، از نظم بیشتری برخوردار شده اند.

رنجبر دائمی تحلیلگر مسائل ایران و دانشجوی دکترای تاریخ معاصر ایران در دانشگاه لندن می گوید: «این یک جنبش اعتراضی کلاسیک ایرانی است که بیش از هر چیز، تحت تأثیر بحران است. ما به مرحله آخر رویاروئی نزدیک می شویم و حاکمیت در حال از دست دادن تمام احترام خود برای دین، سنت و تاریخ است. محرم ماه پرهیز از خونریزی است اما مسؤولان به خشونت تمام عیار دست زده اند. این رژیمی است که بوی مردار خود را استشمام می کند، حاضر است به هرچیز متوسل شود تا از غرق شدن این کشتی جلوگیری کند.»

درگذشت آیت الله العظمی منتظری و آغاز دهه عزاداری و روز عاشورا، جنبش سبز را روئین تن کرد. روز دوشنبه برای بزرگداشت کشته شدگان عاشورا، روز عزا اعلام شد و مخالفان در پی برقراری اعتصاب عمومی بودند.

فقدان یک رهبری مشخص باعث سردرگمی تحلیلگران غرب نسبت به آنچه در جنبش سبز می گذرد، شده است. میر حسین موسوی و مهدی کروبی، نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، سردرمداران جنبش هستند، اما فشار دولت و تهدیدهای موجود نسبت به بازداشت آنها، مانع از دراختیار گرفتن نبض امور در خیابان ها از سوی این دو رهبر شده است. در غیاب این دو، جمعی از رهبران دانشجوئی، سازمان دهندگان آنلاین و جمعیت پراکنده اما مشتاق، جنبش سبز را به جلو می رانند.

آقای صالح اصفهانی می گوید: «موسوی تا اینجا، کار خود را خوب انجام داده، فکر نمی کنم او رهبری را به افراد خارج از کشور بدهد. مقبولیت زیادی دارد و احتمالاً باید با عواملی که در داخل جنبش برای سرنگونی رژیم به جای اصلاح آن فشار وارد می کنند، مبارزه کند.»

نادر اسکوئی تحلیلگر مسائل ایران در واشنگتن که برای دولت آمریکا کار می کند، گفت: «سازمان های دانشجوئی در دانشگاه های بزرگ، هنوز از بیشترین نظم و تشکل برخوردارند، اما جوانان نیز سازمان هایی را تشکیل داده اند که به نظر غیرسیاسی می آید. مثلاً  تشکل نقاشان و خطاطان جائی است که در آن، اخبار اقدامات پیش رو و شعارها دست به دست می شود. دانشجویان و جوانان هنوز موتور محرک جنبش هستند، اما این حرکت در حال گسترش سریع به سایر بخش ها، از جمله والدین آنهاست که خود به طور فعال، از فرزندانشان حمایت کرده اند.»

 

منبع: کریستین ساینس مانیتور- 28 دسامبر