عباس میلانی
آیت الله حسینعلی منتظری عالی ترین روحانی شیعه در ایران و صدای رسای مخالفان دردودهه گذشته، روز گذشته در اثر آنچه خانواده اش حمله قلبی خواندند، درگذشت. مراسم یادبود او مانند هر مناسبت دیگری، فرصتی را برای مردم ایران در ابراز انزجار از رژیم فعلی فراهم می کند. هزاران نفر از مردم کشور به شهر قم، محل زندگی و درگذشت آیت الله سرازیر شدند تا در مراسم تشییع جنازه وی شرکت کنند. مخالفان نیز یک روز را به عنوان عزای عمومی اعلام کردند.
منتظری زندگی خاصی داشت، مردی که تصمیم گرفت از وسوسه قدرت به قیمت ساکت ماندن در برابر زیرپا گذاشتن ارزش های اولیه بشری چشم بپوشد.
منتظری در سال 1922 در خانواده ای فقیر اما فرهیخته چشم به دنیا گشود و نه تنها در محضر آیت الله خمینی، بلکه آیت الله العظمی بروجردی، عالی ترین مرجع شیعیان در آن دوره، تحصیل کرد. در سلسله مراتب مذهبی شیعه، سطح استاد، معیار مهمی برای تعیین سطح شاگرد است. شجره نامه تحصیلی منتظری از جهت ترکیب شدن غیرهمگن فضل و دانش بروجردی با شهامت و تهور سیاسی خمینی، منحصر به فرد است. علاوه بر آن، منتظری برای مبارزه در رکاب پیشوای خود، زمانی که وی در دهه 60 و 70 در تبعید به سر می برد، کوششی مثال زدنی کرد. پس از پیروری انقلاب، او آشکارا به مرد قدرتمند دوم ایران تبدیل شد. تصمیمی که در سال 1986 برای تعیین وی به عنوان جانشین خمینی گرفته شد، به آنچه در عمل وجود داشت، صورت قانونی بخشید.
تنش میان خمینی و منتظری از زمانی آغاز شد، که یکی از کارکنان منتظری، معامله سری میان ایران و ایالات متحده، موسوم به ایران- کنترا را برملا ساخت. خمینی با وجود اعتراضات منتظری، آن کارمند را اعدام کرد. چند ماه بعد، همزمان با آگاهی مردم از کسالت خمینی، منتظری از اعدام های فله ای مخالفان در زندان ها تحت فرمان خمینی مطلع شد. زندانیانی که در حال سپری کردن محکومیت های خود بودند، طی چند دقیقه محاکمه می شدند و درصورتیکه مشخص می شد مخالف رژیم هستند، اعدام می شدند. منتظری به جای آنکه سکوتی مصلحت اندیشانه پیشه کند و در انتظار مرگ خمینی بماند، بر خلاف آنچه بسیاری از مشاورانش توصیه می کردند، نامه ای تند به خمینی نوشت و دستورات وی را محکوم کرد. وی نوشت این انقلابی نیست که آنها برایش جنگیده اند.
این بار، بهای اعتراض به قتل و زیر پا گذاشتن اخلاقیات، خشم و غضب مستقیم خمینی بود. منتظری نه تنها از مقامش کنار گذاشته شد، بلکه از سوی بسیاری افراد از جمله پسر خمینی، به عنوان ساده لوح، نادان و «آلت دست دشمنان اسلام» خوانده شد. رسانه ها دست به کار ترور شخصیت وی شدند، مردی که خمینی تا همان چند وقت پیش، «ثمره زندگی خود» و «ستون اسلام» می خواند. او موضوع لطیفه ها و آزارها شد و حتی برخی روحانیون وفادار به خمینی، پیشنهاد کردند وی باید خلع لباس شود. منتظری را به مدت پنج سال تحت بازداشت خانگی قرار دادند و از آن پس، همواره تحت نظر قرار داشت. ملاقات با او معمولاً سبب وارد آمدن تهمت های رژیم به افراد می شد.
شخصیت اخلاقی، اعتبار روحانی و پایگاه مردمی وی، علیرغم تمام حملات رسانه ای، رو به افزایش گذاشت. او هر چه بیشتر به صدای چالش اخلاقی در برابر رفتار مضموم رژیم تبدیل می شد. منتظری فتوائی صادر کرد که سعی می کرد به قوانین فعلی، رنگ و بوی بیشتری از دموکراسی بدهد. او اولین آیت اللهی بود که فتوا داد پیروان آیین بهائی باید از حقوق معمول شهروندی ایران برخوردار شوند. این مخالف نحوه رفتار وحشیانه رژیم علیه اقلیت های دینی ایران بود.
منتظری اخیراً در اقدامی بارز و آشکارتر نسبت به هر آیت الله دیگری، یک فتوا صادر کرد که به موجب آن، توسعه، اجرا و سرمایه گذاری در برنامه تولید بمب هسته ای بر خلاف اسلام و بشریت است. همین رویکرد، او را به بزرگترین مخالف داخلی در برابر تولید یک بمب هسته ای تبدیل کرد. او آشکارا نسبت به اقدام رژیم در اشغال سفارت آمریکا در تهران، هنگامیکه یکی از رهبران کشور بوده، عذرخواهی کرد.
سرانجام اینکه، او در مناسبت های متعدد به دلیل تحمیل نظریه ولایت فقیه به ملت عذرخواهی کرده است. وی رئیس مجلسی بود که پیش نویس قانون اساسی کشور را تهیه کرد و مسؤول وارد کردن مفهوم ناشناخته ولایت فقیه به داخل این قانون بود. او به جز معذرت خواهی کلامی، سعی کرد این مفهوم را با بحث ها و سایر ابزارهای موجود، به یک نقش تنها نظارتی و نه اجرئی تبدیل کند. از آن مهمتر، وی پیشنهاد کرد رهبر عالی موقعیت خود را تنها درصورتی بدست آورد که از پشتیبانی و رضایت مردم برخوردار باشد، حضور او در رأس قدرت از نظر زمانی محدود باشد و قدرت او از رأی مردمی نشأت بگیرد. به زبان دیگر، او ناامیدانه سعی می کرد صورت دموکرات تری به مفهومی بدهد که ظرف 30 سال گذشته، مهمترین مانع در برابر دموکراسی در ایران بوده است.
تاریخ ایران مملو از حاکمانی بوده که به اصول اخلاقی احترام نگذاشته اند، ندامت و پشیمانی را نشناخته اند و حاضر به شنیدن انتقاد از خود نشده اند. منتظری به آن عده معدود از رهبرانی خواهد پیوست که سعی کردند برای باقی ماندن در قدرت، همان ارزش های اخلاقی را رعایت کنند که مورد قبول مخالفان بود. وی به اقلیت کوچکتری از زنان و مردانی متعلق بود که وسوسه های قدرت را فدای یک زندگی مملو از معیارهای اخلاقی، انتقاد پذیری نسبت به خود و شجاعت و رشادت کردند.
منبع: نیو رپابلیک- 21 دسامبر