ایران باید پذیرای اسرائیل باشد

نویسنده

اگرچه مطبوعات غربی اغلب ایران را ابرقدرت منطقه نشان می دهند که نقش آن برای موفقیت ‏آمریکا در عراق، افغانستان و لبنان بسیار حائز اهمیت است، اما این واقعیت که حکومت آخوندها ‏متزلزل تر از قبل شده، اساسا ً نادیده گرفته می شود.‏

تهدیدی که متوجۀ رژیم ایران است، ریشه در ناتوانی این رژیم در محقق کردن وعدۀ رفاه اقتصادی و ‏عدالت اقتصادی دارد. پس از هر انقلابی، امید و انتظار تودۀ مردم بهبود سطح زندگی و توزیع عادلانه ‏تر امتیازهای اقتصادی است.‏

در ایران عکس این موضوع اتفاق افتاده است. میانگین سرانه درآمد از زمان پیدایش انقلاب اسلامی ‏کاهش یافته و وضع توزیع درآمد بدتر شده است. این طبقۀ نوظهور آخوندهای پولدار و یار غارهای ‏آنها هستند که بواسطۀ فساد مالی و سیاست های دولت، ثروت هنگفتی را اندوخته اند. رژیم ایران ‏ثروت ایجاد نکرده، بلکه برای اینکه عدۀ خاصی را ثروتمند کند، درآمدهای نفتی را بین آنها تقسیم ‏کرده و در همین حال روی اختلافات داخلی سرپوش گذاشته است.‏

آنهایی که ادارۀ حکومت ایران را در دست دارند، می دانند چه تهدیدی متوجۀ رژیم است. برخی از ‏روحانیون علنا ً نارضایتی خود را از شکست های اقتصادی دولت فعلی اعلام کرده اند، اما واقعیت ‏این است که هیچ یک از دولت های ایران از زمان پیدایش انقلاب، بخاطر ترس از عکس العمل های ‏موقت، حل چالش اقتصادی را به عهده نگرفته اند. ‏

شرایط در چهار سال گذشته به خاطر افزایش بی سابقۀ بهای نفت اندکی بهبود یافت، اما رژیم این پول ‏های بادآورده را به باد داد و اکنون با چشم انداز کاهش درآمدهای نفتی، کاهش ذخائر مالی، تحریم ‏های احتمالا ً هوشمندانه تر از سوی دولت جدید آمریکا و افزایش نارضایتی های داخلی روبروست.‏

آخوندها برای بقا چه می توانند بکنند؟ تنها بقای آنهاست که برایشان اهمیت دارد. آنها به ایدئولوژی ‏چندان اهمیت نمی دهند. آنها هیچ تعهدی به اشاعۀ انقلاب ندارند. تعهد آنها تعهد دینی نیست. آنها بندرت ‏به برپایی عدالت برای فلسطینیان می اندیشند. هدف آنها غنی سازی هسته ای یا سلاح های اتمی نیست. ‏هدف آنها بقاست و دیگر هیچ.‏

آخوندها نشان داده اند که نمی توانند پذیرای اصلاحات جامع اقتصادی باشند. برخی از مفسران ساده ‏لوح معتقدند که بهبود روابط با آمریکا ضامن بقای رژیم خواهد بود. تصور اینکه آمریکا، حتی پس از ‏ازسرگیری روابط با تهران، بطور پنهانی سعی بر تضعیف رژیم ایران نداشته باشد، سخت است.‏

اما یک گزینۀ بهتر و اساسی تر برای حفظ قدرت آخوندها وجود دارد و آن هم پذیرفتن کشور اسرائیل ‏است. چرا؟ با توجه به اینکه آخوندها نمی توانند پذیرای اصلاحات همه جانبۀ اقتصادی باشند، باید با ‏یکسری واقعیات انکارناپذیر روبرو شوند:‏

اولا ً، کشورهای عربی هیچگاه دوست و متحد ایران نبوده اند و هرگز نخواهند بود. بعنوان مثال، ‏عربستان سعودی به طور پنهانی از آمریکا خواسته است همچنان انزوای ایران را ادامه دهد. این ‏عربستان سعودی، و تا حدودی کویت و ابوظبی، بودند که هزینه های جنگ صدام حسین بر ضد ایران ‏را تأمین می کردند. سوریه، متحد عرب ایران، را نیز می توان با یک پیشنهاد مناسب از طرف ‏اسرائیل از ایران دور کرد.‏

دوما ً، ایران از نظر تاریخی روابط نزدیکی با یهودیان داشته است. در زمان حکومت محمدرضا شاه ‏پهلوی، اسرائیل تنها متحد ایران در خاورمیانه بود. حتی پس از انقلاب ایران نیز اسرائیل به طور ‏پنهانی تسلیحات در اختیار ایران می گذاشت. ایران به اسرائیل نیاز دارد و اسرائیل نیز در دریای ‏اعراب به ایران نیاز دارد.‏

سوما ً، مردم عادی ایران بیشتر نگران مشکلات خود هستند تا مشکلات فلسطینیان. آنها احساس می ‏کنند اعراب ثروتمند خلیج فارس باید به فلسطینیان کمک کنند نه ایران.‏

چهارما ً، حتی اگر آمریکا روابط خود را با ایران از سرگیرد و تحریم ها را لغو کند، ایران همچنان ‏برای جلوگیری از تهدیدهای پنهانی آمریکا و اسرائیل به روابط با اسرائیل نیاز خواهد داشت.‏

پنجما ً، در صورتی که روابط تهران با آمریکا و اسرائیل از سرگرفته شود، اعراب خلیج فارس تمایل ‏بیشتری برای همکاری با ایران خواهند داشت. بنابراین، بهترین راه بقای آخوندها به اسرائیل ختم می ‏شود.‏

منبع: اینترنشنال هرالد تریبیون، 21 نوامبر‏