اعتبار و جایگاه زندهیاد دکتر محمد مصدق، بهمثابهی راهبری آزاده، ملی و خردمند، نزد جنبش دانشجویی ایران، و از دوران ملی شدن صنعت نفت تاکنون، نکتهی پنهان و غریبی نیست. این مدعا را میتوان با رجوع به فعالیت جنبش دانشجویی مستقل و ملی ایران از دههی 30 تاکنون، بهسهولت مدلل ساخت. در این مجال تلاش میشود مبتنی بر مفروض نوشتار (پایگاه و منزلت دکتر مصدق در جنبش دانشجویی)، پارهای از توصیههای مانا و گرانسنگ آن “مرد آزاده” و راهبر ملی، به اجمال، پیش چشم دانشجویان آزادیخواه و ایراندوست و دموکراسیطلب ایران امروز، فهرست شود. شاید که در آستانهی شانزدهم آذر، روز دانشجو، برای بالندگی و پویایی و پیروزی و حرکت اصولی و صحیح جنبش دانشجویی، مفید واقع شود. چنین باد!
قابل اشاره است که این یادداشت صرفا با تکیه بر مکاتبات دکتر مصدق با سازمانهای دانشجویی وقت، نگاشته و تدوین شده است. نامههایی که از تبعیدگاه احمدآباد و در پاسخ به نامهها و پیامها و پرسشهای مطرح شده توسط دانشجویان یا سازمانهای دانشجویی جبهه ملی نگاشته میشد. بیشک، جنبش دانشجویی با تأمل در دیدگاهها و کنش و منش سیاسی رهبر نهضت ملی، میتواند “کولهبار” خویش را وزینتر و مفیدتر سازد.
الف. امید به دانشجویان
نگاه ویژهی دکتر مصدق به دانشجویان و اهمیتی که برای این بخش مهم از جامعهی ایران قائل میشد و نیز ارزیابی او از تاثیرگذاری خاص این خرده جنبش، در مقاطع گوناگون قابل مشاهده است؛ چنانکه در نامهای به کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج از کشور اظهار میدارد: ”چشم مردم خیرخواه و وطنپرست به شما نسل جدید دوخته شده و آخرین تیری که در ترکش ایرانی است، همانا شما محصلین محترم و نسل جدید هستید که از آنچه دیدهاید، درس و از آنچه هم خواندهاید، نتیجه بگیرید و بهمورد عمل درآورید.” (نامه شماره 1)
مصدق در نامهای دیگر تصریح میکند: “امید ملت ایران به شما نسل جوان و به آن عده رجال و افرادی است که در راه آزادی و استقلال وطن آنچه توانستهاند فداکاری کردهاند و از همه چیز خود گذشتهاند.” (نامه شماره 2)
رهبر نهضت ملی در نامهای دیگر خطاب به دانشجویان مینویسد: “فداکاریهای شما در راه وطن عزیز موجب افتخار هموطنان است. امید و چشمداشت عموم به فداکاریها و از خودگذشتگیهایی است که در راه آزادی و استقلال ایران، وطن عزیز نمودهاید. از حق نباید گذشت که در این راه از همهچیز صرفنظر کردهاید. اینجانب برای شما فرزندان عزیز کمال احترام را قائلم و اکنون که کاری از من ساخته نیست و در زندان بسر میبرم با قلبی محزون و چشمی گریان توفیق بیش از پیش شما را از خدا مسئلت دارم.” (نامه شماره 3)
ب. برای ایرانی آزاد و مستقل
تلاش توأمان برای تحقق آزادی ایرانیان و استقلال ایران، و ستیز با خودکامگی و استبداد همپای مبارزه با سلطهی بیگانگان و استیلای استعمارگران، چنان که در نقلقولهای پیشین نیز قابل مشاهده است، پیوسته مورد توجه دکتر مصدق بود و یکی از توصیههای همیشگی وی به دانشجویان محسوب میشد. بهعنوان یک نمونهی دیگر، او در نامهای به کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج از کشور تاکید میکند: “خواهانم که سالهای بسیار در کمال صحت و خوشی بسر برید و همت بگمارید که ایران، وطن عزیز ما هم آزادی و استقلال خود را بهدست آورد.” (نامه شماره 1) تاکید مصدق بر آزادی و استقلال ایران، در اغلب نامههای مانده از وی، مشاهده میشود.
پ. پرهیز از یأس و تاکید بر صبوری و مقاومت
پیشوای نهضت ملی پیوسته لزوم صبوری و ایستادگی در برابر مشقات و ناملایمات و اجتناب از یأس و ناامیدی را مورد تاکید قرار میداد؛ بهعنوان شاهد، در نامهای به دانشجویان مینویسد: “از اینکه شالودهی مبارزات خود را براساس استواری قرار دادهاید خوشوقتم و یقین دارم… از طول زمان برای نیل به مقصود آزرده نمیشوید.” (نامه شماره 5) مصدق همچنین در یکی از نامههای خود به دانشجویان مینویسد: “خواهانم که راه صعبالعبور آزادی و استقلال وطن عزیز را در سایهی اتحاد و وحدت بپیمایید.” (نامه شماره 4)
ت. تاکید بر کار جمعی و تشکیلاتی
تذکرهای مکرر دکتر مصدق در مورد لزوم کار گروهی و تشکیلاتی و پرهیز از انفراد و تفرقه و خودمحوری، در آثار مکتوب و دیدگاههای گوناگون وی محسوس است؛ بهعنوان مثال، در نامهای تاکید میکند: “برای کسب توفیق لازم است با نسل جوان و دانشجویانی که وطنپرستی خود را اثبات کردهاند، همگام و همصدا شوید و از اختلاف قویا پرهیز کنید.” (نامه شماره 5)
مصدق در جایی دیگر تاکید میکند: “شما دانشجویان عزیز جزیی از افراد مملکتاید و نمیتوانید به تنهایی کار مفیدی انجام دهید مگر اینکه با سایر تشکیلات مملکتی همکاری کنید.” (نامه شماره 6)
ث. وحدت در عین کثرت
مصدق پیگیر منافع ملی بود و تحقق ایرانی آباد و آزاد و مستقل را بر هر چیز دیگر (از جمله وجود ایدئولوژیهای گوناگون میان فعالان ملی) اولویت میگذاشت. در مکتوبی به دانشجویان یادآوری میکند که “مسالک مختلف نباید مانع همکاری شود، چون که سرلوحهی هر مسلکی آزادی و استقلال وطن است که تنها بهدست نمیآید؛ باید همه یکی شوید و متفقاً مبارزه کنید.” (نامه شماره 5) رهبر آزاده در جایی دیگر تاکید میکند: “هر حزب و هر اجتماع برای خود مرامی دارد و هیچوقت حاضر نمیشود از مرام خود دست بکشد و تشکیلات خود را منحل نماید. صلاح جبهه ملی هم در این است که کاری به مرام دیگران نداشته باشد و فقط اجرای مرام خود را تامین نماید. بنابراین تعریفی که میتوان از جبهه ملی نمود این است: جبهه ملی مرکز احزاب و اجتماعات و دستجاتی است که برای خود تشکیلاتی دارند و مرامی جز آزادی و استقلال ایران ندارند.” (نامه شماره 6) مصدق همچنین در یکی از نامههای خود به دانشجویان مینویسد: “خواهانم که راه صعبالعبور آزادی و استقلال وطن عزیز را در سایهی اتحاد و وحدت بپیمایید.” (نامه شماره 4)
ج. تحمل مشقات و سختیها
مرد آزاده همآره به صبر در برابر سختیها و شدائد توصیه میکرد؛ چنانکه به پروانه فروهر دانشجوی دانشگاه تهران نوشت: “… یک عده دوستان و فداکاران حقیقی مملکت منجمله شخص قائم بالذات یعنی همسر محترم شما (داریوش فروهر) بهجرم پاکی عقیده و دوستداری وطن اکنون مدتی است که در زندان بهسر میبرند و معلوم نیست که این رفتار ظالمانه تا چه وقت ادامه پیدا کند… از خدا میخواهم سال 1342 سال فرج بعد از شدت باشد.”(نامه شماره 7)
وی در نامهای دیگر خطاب به دانشجویان، از همین زاویه به همدردی با ایشان میپردازد: “آقایان محترم و فرزندان عزیزم؛ از توجهی که همیشه به آزادی و استقلال وطن داشتهاید متشکرم و از ناراحتی و زجرهایی که در این راه کشیدهاید سخت متاثرم… با اوضاع و احوال کنونی که رهبران جبهه ملی و رجال وطنپرست و عدهی بیشماری از شما دانشجویان عزیز در زندان حبس بسر میبرند…” (نامه شماره 8)
قریب به نیم قرن از نامهنگاریها و توصیههای دکتر محمد مصدق به دانشجویان میگذرد. راه دشوار آزادی بدون صبوری و امید و پرداخت هزینه و مقاومت و همکاری جمعی و نیز استفاده از دانش و بینش خردمندان و آزادگانی چون مصدق، طی نمیشود.
منابع:
نامه به کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج از کشور، مورخ 14 فروردین 1341
نامه به دومین کنگره کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی در لوزان، مورخ 19 خرداد 1342
نامه به سازمان دانشجویان جبهه ملی ایران، مورخ 26 اردیبهشت 1343
نامه به سازمان دانشجویان جبهه ملی ایران، مورخ فروردین 1344
نامهبه فدراسیون دانشجویان ایرانی در آلمان فدرال و برلن غربی، مورخ 8 آبان 1341
نامه به سازمان دانشجویان جبهه ملی ایران، مورخ 28 فروردین 1343
نامه به پروانه فروهر، مورخ 6 فروردین 1342
نامه به دانشجویان در کنگره نمایندگان جبهه ملی، مورخ 19 فروردین 1342