چند روز پیش در حین وب گردی هایم متوجه شدم اولین ماه سال جدید (1386) به پایان رسیده است و نگاهی گذرا به اخبار احضارها و بازداشت ها و… سرسام آور بود. ده ها احضاریه، ده ها بازداشت، ده ها حکم، و البته صدها خبر از درون ایران در همین زمینه! در اندیشه شدم که شاید پیام آغازین روز سال برای “انسجام ملی” همین بود که شد و می شود.
برای ایجاد انسجام ملی چه باید کرد؟ البته در عمل منظور از این انسجام، “اتحاد با من” است. این “من” نیز یک شخص نیست، بلکه یک تفکر است که آنقدر زیر پای خود را سست یافته است که در جوی سخت و تحت فشار همیشه اشتباه ترین تصمیمات را می گیرد.
عقل حکومت داری حکم می کند در میدان جنگ ( بر فرض حقیقی بودنش) نباید در دو میدان همزمان جنگید. افتادن در این مسیر ضربه پذیری بیش از پیش را عامل خواهد شد. حاکمان ایران در شرایط کنونی در این مسیر قرار گرفته اند و البته به نظر می رسد بیشتر از آنکه نگران “دشمن” خارجی باشند هدفشان “دشمنان” داخلی است.
اینکه واژه “دشمن” همیشه اکسیژن حکومت های غیر دموکراتیک بوده است بر کسی پوشیده نیست. اما این دایره در حال حاضر آنچنان گسترده شده که به نزدیک ترین طیف های فکری درون جمهوری اسلامی نیز رسوخ کرده است. البته این نظر، دیدگاه غالب جریان حاکم در ایران است، نه صاحب این قلم.
وزارت اطلاعات دولت احمدی نژاد هر روز این دایره را با تفسیرهای خود به اقشار مختلفی می کشاند. روز
گاری “سندیکالیسم” را تهدیدی امنیتی تفسیر می کنند و شمشیر از رو برای کارگران می بندند. روزی دیگر معلمان و فرهنگیان را تهدیدی برای امنیت کشور می خوانند و فرمان متفرق کردنشان را صادر می کنند. روزی دیگر فعالان زنان را که مطالبات نیمی از جامعه ایرانی را نمایندگی می کنند را “ضد امنیت” می نامند و آنها را در صف دادگاه ها و زندان قرار می دهند. روزی دیگر با بافتن داستان “براندازی نرم”، هر که “با ما نیست” را در سبد براندازان قرار می دهند و لشگری از “دشمنان” فرضی را ردیف می کنند.
با جمع بندی کوتاهی از آنچه در این چند ماهه در ایران روی داده و با بررسی مواضع مقامات ارشد و مسئول نظام جمهوری اسلامی، می توان لشگری از ناراضیان را لیست کرد. براستی آیا جمهوری اسلامی چنین می پندارد؟ اگر پاسخ مثبت است که باید بفکر چاره ای معقول بود، نه پاک کردن صورت مسئله.
اگر این چنین لشگری از ناراضیان در همه بخش های جامعه ( کارگران، فرهنگیان، زنان، دانشجویان، روزنامه نگاران، فعالان مدنی،…) علیه جمهوری اسلامی فعالیت می کنند، پس نظام باید لحظه ای بیاندیشد که یک جای کارش گیر دارد! همه این اعتراضات که حاصل تلاش “دشمن” نیست. چه کسی “دشمن” را که به قول مقامات نظام کاری جز توطئه علیه نظام ندارد تجهیز می کند؟
کارنامه جمهوری اسلامی هر روز با اشتباهاتی که انجام می دهد مخدوش تر می شود. در میدان نبرد عقل حکم می کند در دو جبهه نباید جنگید. اما ظاهرا برای برخی از کسانی که در حاکمیت هستند آشتی کردن با بیگانگان قابل هضم تر از آشتی کردن با مردم است. همانگونه که همه دیدیم مهرورزی تنها شعاری انتخاباتی بود و البته نه شامل حال ایرانیان. و البته مباحثی چون دموکراسی و حقوق بشر هم که، به قول رییس جمهور، “تهوع آور”!
اگر کسانی هم کشور را بسوی “انقلاب نرم” فرضی مقامات جمهوری اسلامی هدایت می کنند، در درجه اول مقامات مسئول در نظام ایران هستند تا کشور های دیگر؛ البته اگر چنین فرضی را درست بدانیم…
فقط امیدواریم اشتباهات، قبل از آنکه صدماتی جبران ناپذیر را بر “گربه” زیبا و دوست داشتنی “ایران” وارد کنند، متوقف شوند.